در قصة این انیمیشن اعضای دو خانواده که در یک باغ با هم همسایه هستند، از قدیم با یکدیگر دشمن بودهاند. اما علاقه بچههای این دو خانواده به هم بالاخره باعث آشتی دو طرف میشود.
جیمز مک آوی، بازیگر ایرلندیتبار سینما در این انیمیشن به جای گومئو، شخصیت (کاراکتر) اصلی قصه صحبت کرده است. تماشاگران سینما چهرة او را به خاطر بازی در فیلمهای «آخرین شاه اسکاتلندی»، «تحت تعقیب» و «مردان ایکس: کلاس اول» میشناسند. مک آوی در یک گفتوگوی اینترنتی در باره «گومئو و ژولیت» و صداپیشگی انیمیشن صحبت میکند.
- چرا قبول کردید در «گومئو و ژولیت» جای شخصیت اصلی قصه حرف بزنید؟
همیشه برایم جالب بود که شخصیتهای کارتونی مثل آدمهای زنده راه میروند، کارهای مختلف انجام میدهند و حتی حرف هم میزنند. وقتی بزرگتر شدم متوجه شدم که فیلمهای انیمیشن چگونه ساخته میشوند و این بازیگران واقعی هستند که صدای خود را به این موجودات خیالی قرض میدهند. من هم همیشه دلم میخواست در یک انیمیشن صحبت کنم و ببینم چه حال و هوایی دارد.
- خب، حالا چه حال و هوایی داشت؟
عالی بود و اصلاً فکر نمیکردم از کار در انیمیشن این قدر لذت ببرم. کار در انیمیشن با فیلم زنده تفاوتهای خیلی زیادی دارد و اصلاً دنیای دیگری است. هنگام همکاری با یک فیلم انیمیشن باید تمام آن چیزهایی را که از بازیگری آموختهاید کنار بگذارید و از صفر شروع کنید. برعکس فیلمهای زنده که از تمام وجود خود بهره میگیرید تا یک بازی خوب ارائه دهید، در انیمیشن باید تمام هنر و تواناییتان را داخل صدایتان بریزید.
- بسیاری از بازیگران بهخاطر بچههای خود همکاری با پروژههای انیمیشنی را قبول میکنند. شما چهطور؟
زمانی که با پروژه «گومئو و ژولیت» همکاری میکردم، در آستانة پدر شدن بودم. خیلی دوست دارم چند سال دیگر که فرزندم این فیلم را میبیند، برایم از احساسش هنگام شنیدن صدای من برروی شخصیت اصلی قصه صحبت کند. فکر میکنم از این که این شخصیت کارتونی شبیه پدرش حرف میزند، خیلی تعجب کند.
- شما که خودتان بازیگر هستید، بچهها را دعوت به حضور در این حرفه میکنید؟
برای کودکان و نوجوانان چیزهایی مثل سینما و فوتبال جذابیت بسیار زیادی دارد. همة ما به آدمهای مشهور توجه میکنیم و شاید دلمان بخواهد مثل آنها باشیم. ولی بحث برسر این است که هر کس باید وارد حرفهای شود که احساس میکند توانایی انجام درست آن را دارد. بچهها نباید گول شهرت و جذابیتهای بازیگری را بخورند و فکر کنند اگر بازیگر نشوند، دنیا به آخر میرسد.
- به نظر شما برای این که بچهها با تاریخ بیشتر آشنا شوند بهتر نیست که در فیلمهای سینمایی کمی با تاریخ شوخی کرد؟
فیلمهای سینمایی این امکان را دارند که تاریخ را هر طور که بخواهند به نمایش بگذارند. اما همیشه باید یک راهنما هم وجود داشته باشد که به بچهها دربارة واقعیتهای تاریخی توضیحات لازم را بدهد. در ده سالگی فیلمی دیدمش به نام «اینشتین جوان» که کمدی بود و زندگی اینشتین را در شهری در جنوب استرالیا نشان میداد. آن فیلم را خیلی دوست داشتم و وقتی آن را دیدم، هیچ چیزی در بارة اینشتین و کارهایی که کرده بود نمیدانستم. بعدها بود که فهمیدم او کیست و چه کاری کرده است. وقتی متوجه شدم او مثل قصة فیلم یک کشاورز نبوده که یک ویولن الکتریکی را در جنوب استرالیا کشف کند، هم شوکه شدم وهم به خودم خندیدم. ولی خب، تماشای این فیلم باعث شد تا در بارة اینشتین چیزهای زیادی یاد بگیرم. خوب است بچهها وقتی فیلمی در بارة بخشی از تاریخ کشور خود یا جهان میبینند، در بارة آن موضوع تحقیق و مطالعه کنند تا چیزهای بیشتری یاد بگیرند. یکی از وظایف سینما هم همین است که در بینندگان خود شوق تحقیق را برانگیزد.
- بعد از «گومئو و ژولیت» در قسمت جدید فیلم «مردان ایکس» بازی کردید که باز هم فیلمی نوجوانانه است. به بازی در این فیلمها گرایش پیدا کردهاید؟
حساسیت خاصی نسبت به نوع فیلمهایی که بازی میکنم ندارم. ولی کار برای بچهها را خیلی دوست دارم و مایلم فیلمهای بیشتری برای آنها بازی کنم. کودکان و نوجوان بخش بزرگی از تماشاگران سینما را تشکیل میدهند و خوشبختانه در سالهای اخیر، فیلمهای بیشتری برای آنها ساخته میشود. از تماشای فیلم در کنار بچهها در سالن سینما لذت میبرم. آنها هنگام تماشای فیلم خیلی دیدنی هستند و شور و شوقشان به بزرگ ترها هم منتقل میشود. دلم میخواهد کارهای بیشتری برایشان انجام دهم و بازیگری باشم که آنها دوستش دارند.
- جالب این که فیلم تازهتان هم باز برای آنهاست!
بله. در «کریسمس آرتور» به جای شخصیت اصلی صحبت کردهام. این انیمیشن در بارة پسر بچهای به نام آرتور است که یک دنیا سؤال دارد و تلاش میکند جوابهای مناسبی برای آنها پیدا کند. اینها همان سؤالاتی هستند که همة دخترها و پسرها در سنین کودکی و نوجوانی دارند و با مطرح کردن چند بارة آنها، حوصله بزرگترهایشان را سر میبرند! این فیلم سال جدید میلادی روی پرده سینماها میرود.