داستان ورزشکارانی که به اعتقادات مذهبی خود احترام ویژه میگذارند را بسیاری از مردم شنیدهاند. آنهایی که به حرمت دین و مقدسات خود از حضور در برنامههای تبلیغاتی شرکتهای مسالهدار خودداری میکنند یا آنهایی که در ایام ماه مبارک رمضان، روزه خود را با هر روش ممکن حفظ میکنند و حتی آنهایی که بنا بر یک اعتقاد قدیمی، پیش از ورود به زمین مسابقه زمین را به عنوان یک محیط فرهنگی مقدس حرمت میگذارند. اینها یک سوی ماجرای ورزشکارانی است که اعتقاد دارند، مسلمان هستند و پای اعتقادات خود هم میایستند. اینها همان ورزشکارانی هستند که در شناسنامه همگیشان نوشته است: «دین: مسلمان».
روی دیگر این ماجرا ندانمکاریهایی است که باعث میشود شرایط آنطور که باید باشد پیش نرود. ورزشکار به محض ورود به دنیای ورزش حرفهای، از این بابت خیال خود را آسوده میبیند که بهجز موارد فردی و شخصی در مقابل دیدگاههای مذهبی، سازمانهایی که با آنها طرف قرارداد است تمامی تلاش خود را انجام میدهند تا او در معرض گناه قرار نگیرد.
یعنی ابزار گناه را در مقابل فردی که ناخواسته در حال ارتکاب یک گناه است قرار نمیدهند و ورزشکار هم دیگر نیازی به تحقیق درباره تکتک رفتارها و تدابیر مدیریتی این سازمانها در خود احساس نمیکند.
با این حساب احتمالاً قصور، حتی در صورت رخداد از سوی ورزشکاران به حساب مدیران نوشته میشود و در مقابل مخاطبان ورزش نیز، این مدیران هستند که بایستی جوابگوی اشتباهات خارج از عرف قانون و شرع مدیریتیشان باشند.
ماجرا را حالا با زبانی عامیانهتر بررسی کنیم. در فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ برتری که صداها و هزاران فوتبالیست را به عنوان زیرمجموعه خود، مشغول به بازی فوتبال کرده، اگر یک اشتباه مدیریتی در تصمیمگیری و انتخاب ابزار ورزش باعث شود که یک خلاف عرف و قانون و حتی شرع رخ بدهد، آیا این بازیکنان هستند که بایستی پاسخگوی اشتباه باشند یا مدیرانی که به دلیل ندانمکاری باعث و بانی این اشتباه شدهاند؟ برای نمونه اگر بازیکنان فوتبال ناخواسته به ویژگیهای بارز دینیشان پشت کردند، آیا این بازیکنان هستند که بعد از اطلاع از ماجرا بایستی در مقابل اشتباه بایستند؟ یا گناه و تقصیر این اتفاق بر دوش مدیرانی است که بدون داشتن سابقه ورزشی، در راس تصمیمگیریهای اینچنینی قرار گرفتهاند؟ به عنوام مثال باید از دست زدن بدون وضو به آیات قرانی نام برد که بر اساس موازین شرعی کاری خلاف عرف و شرع تعیین شده است.
فرض کنید یک ورزشکار بدون آمادگی ذهنی قبلی و اطلاع از اصل ماجرا، این حرکت را انجام بدهد. مسبب این داستان هم مسئولان فدراسیون و سازمان لیگ باشند. آیا در مقابل قوانین عرفی و دینی، ورزشکار اشتباه را مرتکب شده یا مسببین این ماجرا؟
عزیزمحمدی، رئیس سازمان لیگ برترگفت: «پس از بررسیهایی که انجام دادیم در نهایت توپ آلاسپورت به عنوان توپ رسمی رقابتهای لیگ برتر امسال اعلام شد. رقابتهای امسال با توپ آلاسپورت در سه مدل انجام میشود که توپ نارنجی برای روزهای برفی است و دو رنگ دیگر هم به فراخور استفاده میشود.» رئیس سازمان لیگ با اشاره به ویژگیهای این توپها گفت: «توپهای در نظر گرفته شده با توجه به آزمایشهای انجام گرفته از بهترین توپهای موجود هستند که سازمان لیگ برای رقابتهای امسال انتخاب کرده و فاکتورهای مورد نظر و استاندارد را در حرکت، شتاب گرفتن و در شرایط مختلف روی چمن دارند.» عزیزمحمدی در ادامه گفت: «قرارداد ما با آلاسپورت در اینباره بسته شده است.
سازمان لیگ به هر باشگاه 25عدد از این توپها داده و هر هیات استانی هم که در لیگ برتر تیم دارد 10عدد از این توپها را دریافت کرده است. به این ترتیب باشگاههای لیگ برتری در تمریناتشان علاوه بر توپهایی که خودشان از این شرکت تهیه میکنند 25توپ هم از طرف سازمان لیگ در اختیار دارند.» این خبر در تاریخ 31تیرماه سال1389 در سایت رسمی فدراسیون فوتبال منتشر شد که علاوه بر این اطلاعات غیرمستند و پرایراد، تصویری هم از سه توپ فوتبال تولیدی این شرکت به صورت غیرحرفهای در کنار خبر آورده بود.
داستان قرارداد آلاسپورت با سازمان لیگ و حقالسازمانی که سازماننشینان لیگ برتری از این شرکت خارجی دریافت کردند در آن روزها آنقدر دندانگیر و مناسب بود که کسی به این موضوع چندان اهمیتی نداد که آرم و لوگوی سازمان لیگ قانوناً و عرفاً و شرعاً و اخلاقاً نمیتواند روی توپهای فوتبال حک شود و بازیکنان حرفهای فوتبالی که از این توپها استفاده میکنند و تعدادشان چیزی در حدود دو، سههزار نفر است، حق شوت زدن به توپهایی که آرم «ا...» روی لوگوی سازمان لیگ برتر نقش بسته را ندارند!
به تصویر این صفحه نگاه کنید. این تصویر نمونهای از توپهای موجود در بازار است که توسط شرکت خارجی آلاسپورت طراحی شده. شاید بتوان چاپ نام «ا...» در روی توپها را یک امر سهوی توسط یک شرکت خارجی و قاعدتاً غیرمسلمان فرض کرد اما اینکه در سازمانی به نام لیگ برتر، هیچ کارشناسی وجود ندارد که یکبار توپ را در دستان خود لمس کند و فقط با یکبار تماشای این توپها متوجه اشتباه فاحش در آنها شود، حتما یک اتفاق سهوی نمیتواند لقب بگیرد. سازمان لیگ برتر که البته از مدتها قبل بابت انتخاب تصویری غیرحرفهای به عنوان تصویر زمینه و اصلی این سازمان نتوانسته پاسخگوی انتقادات کارشناسان باشد، در این زمینه نیز بایستی پاسخگو باشد.
اینکه چرا پرچم ایران به همراه تمام تصاویر روی پرچم و حواشی آن، روی توپهای فوتبال حک شده و چرا تا امروز کسی مانع از تولید دوباره و فروش این توپها در بازارهای داخلی نشده است. جالبتر اینکه برای تولید این گزارش، سری هم به بازار فروش البسه و تجهیزات ورزشی در خیابان منیریه تهران زدیم.
در تمامی فروشگاههای ورزشی، تولیدات آلاسپورت با همین شکل و شمایل در اختیار متقاضیان قرار میگیرد و حالا میتوان گفت که اکثر توپهای تولیدشده این شرکت که متاسفانه به تایید سازمان لیگ نیز رسیده، در شهرهای مختلف کشور مورد استفاده فوتبالیستها قرار میگیرد.
همشهری تماشاگر