شامگاه 21 شهریورماه، مردی با پلیس تماس گرفت و خبر از ناپدید شدن مرموز پسرش در جریان مراسم عروسی داد. مرد میانسال گفت: برای شرکت در مراسم عروسی به تالاری در غرب تهران رفته بودیم که پسرم به نام امیر به همراه یکی از جوانهای فامیل به نام ایمان برای سر زدن به ماشین از تالار خارج شدند. این آخرین باری بود که ما آنها را دیدیم و بعد از آن دیگر نه خبری از پسر 16سالهام شد و نه از ایمان. با گذشت چند ساعت، درحالیکه نگران آنها شده بودیم، همه جا را بهدنبالشان گشتیم اما اثری از آنها نبود. حتی به کلانتری و بیمارستانهای اطراف هم سرزدیم اما هیچ سرنخی پیدا نکردیم. گوشی تلفن همراه هردوی آنها هم خاموش است و همین مسئله باعث نگرانی ما شده.
بعد از اظهارات مرد میانسال، پروندهای در این زمینه تشکیل شد و به دستور قاضی موسوی، دادیار شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران، تحقیقات برای یافتن ردی از 2 پسر ناپدیدشده آغاز شد. درحالیکه چند روز از ناپدیدشدن امیر و ایمان گذشته بود، پدر امیر نزد ماموران رفت و موضوع مهمی را به آنها اطلاع داد. او گفت: چند ساعت قبل مرد ناشناسی با من تماس گرفت و گفت که پسرم را به همراه ایمان ربوده و به خاک افغانستان منتقل کردهاند. او تهدیدم کرد که اگر برای آزادی امیر و ایمان 600 میلیون تومان پول نقد پرداخت نکنم یا اینکه ماجرا را به پلیس اطلاع دهم، او و همدستانش آنها را خواهند کشت.
با این اظهارات، تیمی از کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران وارد عمل شدند و تلاش برای یافتن ردی از آدمربایان و گروگانها شروع شد. ماموران برای پیبردن به نحوه ربودهشدن امیر و ایمان به تحقیق از شرکتکنندگان در جشن عروسی پرداختند. بررسیها نشان میداد که ایمان از اقوام دور خانواده امیر است که از شهرستان یزد برای شرکت در عروسی به تهران آمده بود. طبق گفته شاهدان، آن روز ایمان با گفتن این جمله که میخواهد سری به ماشینش بزند اما با خیابانهای اطراف آشنا نیست، از امیر خواسته که او را همراهی کند و امیر هم قبول کرده و به این ترتیب هردوی آنها از تالار خارج شدهاند و دیگر کسی آنها را ندیده است. با این اطلاعات، ماموران تحقیقات خود را ادامه دادند و با دادن آموزشهای لازم به پدر امیر، از او خواستند که با آدمربایان وارد معامله شود. درحالیکه گروگانگیران هر روز مبلغ درخواستی خود را کاهش میدادند، ماموران سرنخهایی بهدست آوردند که نشان میداد ایمان در این آدمربایی نقش داشته است. ماموران حدس میزدند که او روز حادثه به بهانه سرزدن به ماشینش، امیر را از تالار خارج کرده تا همدستانش بتوانند بهراحتی او را بربایند.
دستگیری
با شناسایی ایمان بهعنوان همدست آدمربایان، تحقیقات ادامه یافت و ماموران موفق شدند بقیه آدمربایان را یکی بعد از دیگری در استانهای تهران، مرکزی، سیستان و بلوچستان و یزد ردگیری کنند. ماموران که خود را در یکقدمی متهمان میدیدند، از پدر امیر خواستند مبلغ درخواستی آدمربایان را که به 100 میلیون تومان کاهش پیدا کرده بود، پرداخت کند و با پرداخت این مبلغ، امیر آزاد شد. به محض آزادی امیر، عملیات ضربتی پلیس برای دستگیری آدمربایان آغاز شد و ماموران قبل از اینکه متهمان موفق به خرج کردن پولها شوند، آنها را دستگیر کردند.
بعد از دستگیری متهمان، امیر که پس از 29روز اسارت نزد خانوادهاش برگشته بود در تشریح ماجرای آدمربایی گفت: روز حادثه وقتی ایمان از من خواست سری به ماشینش بزنیم، همراه وی از تالار خارج شدم. در حال عبور از خیابان بودیم که یک پژو 405 نقرهای با 3 سرنشین مقابل ما توقف کرد و 3 مرد جوان بعد از پیاده شدن از ماشین، من و ایمان را به باد کتک گرفتند و به زور ما را سوار ماشین کردند و ساعتی بعد وقتی به بیابانهای اطراف تهران رسیدیم، آنها مرا به صندوق عقب ماشین منتقل کردند و گفتند که ایمان را هم در صندوق عقب ماشین دیگری قرار دادهاند.
آنها بعد از ساعتها رانندگی ما را به شهر دیگری بردند و گفتند که آنجا خاک افغانستان است. در این مدت من و ایمان در خانهای در این شهر زندانی بودیم و چون آدمربایان گفته بودند بیرون از خانه، اعضای طالبان در همه جا هستند، هیچوقت جرات نکردم از آنجا فرار کنم تا اینکه وقتی آنها ما را آزاد کردند، فهمیدم که آن خانه در شهر زاهدان بوده است. بعد از آزادی، قصد داشتم همراه ایمان به تهران برگردم که در بین راه ماموران که انگار منتظر ما بودند، ایمان را دستگیر کردند و آنجا بود که فهمیدم او همدست آدمربایان بوده است. پس از آن هم ماموران مرا به خانوادهام تحویل دادند. سرهنگ محمدیان، رئیس پلیس آگاهی تهران، با اشاره به دستگیری ایمان و 7 همدست دیگرش گفت: ایمان بعد از دستگیری به همدستی با آدمربایان اعتراف کرد و هماکنون تحقیقات تکمیلی از متهمان درخصوص این پرونده ادامه دارد.