دلیلش هم این است که میان سعادت آباد و دربارهالی نوعی شباهت شماتیک به چشم میخورد؛ شباهتهایی که مازیار میری میگوید هنگام ساخت سعادتآباد به آنها آگاه بوده است.
این کارگردان در این رابطه میگوید: «هنگام ساخت سعادت آباد این دغدغه ایجاد شد که نکند این فیلم شبیه فیلمهای اجتماعی امروز سینمای ایران شود اما باید دانست علت شباهت این فیلمها این است که همه ما مشکلات روز جامعه را نسبت به مخاطب عرضه میکنیم.» طبیعی بود که موفقیت چشمگیر فیلمهای اخیر فرهادی به آثاری که متأثر از درباره الی و جدایی نادر از سیمین باشند بینجامد.
وقتی فیلمهای یک کارگردان هم در اکران عمومی داخلی و هم در خارج از مرزها با اقبال مواجه میشوند و به صورت توامان در جشنواره فیلم فجر و فستیوال معتبری چون برلین مورد تأیید داوران قرار میگیرند، این تأثیرپذیری تا اندازهای گریزناپذیر مینماید.
بدیهی است که به واسطه همزمانی ساخت سعادتآباد و جدایی نادر از سیمین نمیتوان فیلم میری را تحت تاثیر جدایی نادر از سیمین دانست.
آنچه باعث شده به موضوع تاثیرپذیری و شباهت فضای سعادتآباد با برخی فیلمها دامنزده شود، نزدیکی مضمونی با درباره الی است. این نزدیکی و همسویی دیدگاه فیلمسازان را باید در فصل مشترک پرداختن به طبقه متوسط جامعه و نقد پنهانکاری در این طبقه جستوجو کرد.
بحرانهایی که دروغگویی در جامعه پدید میآورد به همراه دشواریهای قضاوت اخلاقی در طبقهای که مناسباتش پیچیده شده، جهان سیاه و سفید سینمای کلاسیک را به فضای خاکستری سینمای مدرن برده است؛ نکتهای که هم در فیلمهای فرهادی و هم در سعادتآباد به چشم میخورد ولی هر کدام از این فیلمها دنیای خاص خودشان را بنا کردهاند.
درباره الی روایت سفر دختری -که همه او را الی صدا میکنند- با چند زوج جوان به شمال و بعد ماجرای غرق شدن دختر در دریا و بررسی تبعات این اتفاق میان زوجهاست.
در سعادتآباد یاسی که در زندگی مشترک با محسن دچار تردیدهایی شده تصمیم میگیرد برایش جشن تولدی بگیرد و با یادآوری خاطرات فراموش شده، پایههای زندگی زناشوییاش را تحکیم ببخشد. میهمانان به جشن میآیند و اتفاقات پیشبینی نشدهای رخ میدهد که عمق بحران را نه فقط میان یاسی و محسن که تقریباً بین تمام میهمانان نمایان میکند؛ کسانی که هریک به نوعی دچار مشکلاتی هستند و ناخواسته گرههای زندگی 3 زوج در نقاطی به هم گره میخورد.
اما آیا همه آدمهای حاضر در میهمانی را میتوان جزو نمایندگان طبقه متوسط دانست؟ مازیار میری چنین عقیدهای ندارد. او میگوید: «شخصیتی مانند محسن در فیلم سعادتآباد که نقشش را حامد بهداد بازی میکند با قاچاق کالا و کارهای خلاف، طبقه خود را عوض کرده، در حالی که به لحاظ فرهنگی با طبقه جدید خود همخوانی ندارد.»
فیلمهایی از جنس سعادتآباد از سوی برخی به سیاهنمایی و تلخاندیشی افراطی متهم میشوند اما آیا آخرین ساخته میری را میتوان با این نگاه ارزیابی کرد؟ به خود فیلم اگر مراجعه کنیم با پایانی باز مواجه میشویم که در آن کارگردان با ایجاد موقعیتی که اصطلاحاً به آن الاکلنگی میگویند، روزنهای از امید را باقی میگذارد و فیلم را تلخ به پایان نمیرساند. میری در اینباره میگوید: «سعادت آباد پایان باز ندارد. من فیلم را با امید به پایان بردهام؛ امید به اینکه طبقه متوسط ریشهدار جامعه از انزوا خارج شود و دوباره شکل بگیرد.»
فیلمنامه سعادتآباد را امیر عربی نوشته که پیش از این متن سریال «گاوصندوق» را نیز برای میری نوشته بود. عربی درخصوص شباهتهای سعادتآباد با فیلمهای دیگر میگوید: «ممکن است لایههای اول سعادتآباد به آثاری مانند آثار فرهادی یا مهرجویی شبیه باشد اما لایههای پنهان و درونی این فیلمها تفاوتهای چشمگیری با یکدیگر دارند. آنچه در لایههای زیرین فیلم سعادتآباد مطرح میشود، نقش مسائل اقتصادی در شکلگیری مشکلات اجتماعی امروز است.»
توضیح عربی درباره منبع الهام فیلمنامه سعادتآباد هم میتواند در این خصوص راهگشا باشد. این فیلمنامه براساس داستان «مگر در آلاسکا چه خبر است؟» نوشته ریموند کارور بهنگارش درآمده و فیلمنامهنویس با الهام از این داستان، فضای اصلی سعادتآباد را طراحی کرده و میهمانیای را در نظر گرفته که 3 زوج در آن به مخاطب معرفی میشوند و به تدریج مشکلاتشان برای مخاطب عیان میشود. در میان فیلمهای روی پرده، سعادتآباد با بیشترین استقبال مواجه شدهاست. این فیلم با احتساب فروش روز جمعهاش در طول 10روز اکران نزدیک به 270 میلیون تومان فروخته است؛ آن هم در حالی که در هفته اول اکران، سینما آزادی را بهعنوان سرگروه در اختیار نداشت و در روزهای اخیر و با اضافهشدن آزادی به سینماهای نمایشدهنده فیلم، شاهد افزایش قابلتوجه فروش سعادتآباد شدهایم.
البته مازیار میری از زمان اکران فیلمش چندان راضی نیست. او میگوید: «قرار بود سعادتآباد 7 ماه پیش اکران شود اما پروانه نمایش فیلم دیر صادر شد و ما زمان را از دست دادیم. باتوجه به نزدیک شدن به ماه محرم، زمان زیادی برای اکران نداریم.»
با این همه میزان استقبال تماشاگر از سعادتآباد نشان میدهد که مخاطب سالهای اخیر سینمای ایران به آثاری که بازتابی از مشکلات طبقه متوسط را ارائه کنند، علاقه دارد؛ مخاطبی که علاقهای به تماشای کمدی دمدستی ندارد و خارج از الگوها و معیارهای سینمای تجاری، به تماشای آثار متفاوت سینمای اجتماعی مینشیند.