هر یک از این دو دیدگاه از مشربهای فکری مختلف آب میخورد؛ مشربی که اینترنت را فرصتی برای توسعه جهشی میانگارد و مشربی که اینترنت و فضای سایبر را تهدید بنیانهای امنیتی و اقتصادی فرض میکند. سؤال این است: ایران به کدام دیدگاه معتقد است؟برای پاسخ به این سؤال باید چند نکته اساسی را در نظر گرفت؛ اول اسناد بالادستی و قوانین کشور، دوم عملکرد دستگاههای اجرایی در حوزه فناوری اطلاعات و اینترنت و سوم مقایسه وضعیت ایران با سایر کشورهای جهان.
نگاهی به وضعیت ایران در حوزه اینترنت نشان میدهد که در حوزه اسناد بالادستی، قوانین و سیاستهای کافی برای توسعه فناوری اطلاعات و اینترنت تدوین و تصویب شده است.
در رأس این سیاستها و قوانین، ابلاغیه شورایعالی انقلاب فرهنگی برای توسعه شبکههای اطلاع رسانی کشور است، همچنین در قانون برنامه چهارم توسعه و نیز برنامه پنجم، مواد متعددی به توسعه زیرساختهای آیتی و مخابراتی و اینترنتی اختصاص یافته است، برنامه دولت الکترونیک، بانکداری الکترونیک و تقویت دانشگاههای مجازی و طرحهایی مانند دورکاری نشان میدهد که در زمینه تدوین و تصویب قانون کم و کسری وجود ندارد اما در حوزه عملکرد دستگاههای اجرایی حرف و حدیث فراوان است.
نه از اجرای طرح دولت الکترونیک آنطور که در سال1381 به تصویب هیأت وزیران رسیده خبری هست و نه از توسعه و رونق فناوریهای دیجیتال و سایبری اطلاعی وجود دارد. بیش از 150هزار کیلومتر فیبر نوری در کشور کشیده شده بیآنکه بر بستر این زیر ساخت خدمات الکترونیک کافی ارائه شود یا محتوایی برای جاری شدن بر این بستر تولید شده باشد. نسلهای تازه تلفن همراه هنوز در ایران کاربردی نشده در حالی که در همسایگی ایران نسلهای3 و بالاتر تلفن همراه مورد استفاده قرار میگیرد. در ایران هنوز اپراتور سوم کار خود را شروع نکرده است و چندین نوع سرویس پیشرفته روی موبایل هنوز برای کاربران ایرانی ناآشناست.
در زمینه سرعت اینترنت در جهان از آخر رتبههای اول را داریم و در زمینه گرانی اینترنت جزو پیشتازان جهان هستیم. شاخصهای آمادگی الکترونیک در ایران نیز دست کمی از سایر شاخصها ندارد. بانکداری الکترونیک خلاصه شده در خودپردازها و پوز(Pos )ها! بماند که با ابلاغیه تازه بانک مرکزی برای مسدودسازی برخی خدمات اینترنتی بانکها، چند گام هم به عقب برداشتهایم.با اینکه سند چشمانداز توسعه 20ساله ایران میگوید ایران باید در زمینه علم و فناوری در افق 1404رتبه اول را داشته باشد اما هماکنون که بیش از 7 سال از سند میگذرد در خوشبینانهترین حالت در زمینه اینترنت رتبه هشتم منطقه را در اختیار داریم. در سطح جهانی نیز تنها شاخص برجسته ایران رتبه دهم وبلاگنویسی است که دست بر قضا اساسا ربطی به کسی ندارد !
با توجه به موارد فوق میتوان گفت رویکرد های ما در این حوزه، سیاست محدودسازی، گران نگه داشتن هزینهها، افزایش ندادن سرعت و عدمتوسعه زیرساختهاست. حتی اگر این برداشت نادرست باشد و مسئولان دولتی با آن موافق نباشند برآیند عملکرد آنها این را نشان میدهد. بر این اساس به نظر میرسد تجدید نظر در عملکرد دستگاههای متولی فناوری اطلاعات در توسعه زیرساختهای فضای دیجیتالی کشور ضروری است.