خاطره روح‌بخش: ماه را دیده‌اید؟ دیده‌اید که چه‌قدر بالا و پایین، و فراز و نشیب دارد؟ یک روزهایی هست که ماه، کامل و زیبا و نقره‌ای، توی آسمان خودنمایی می‌کند، بزرگ و بلند است، به زمین نزدیک است و ما انسان‌ها می‌توانیم گاهی حتی پست و بلندش را از این همه فاصله تشخیص دهیم.

اما ماه فقط چند روز می‌تواند این‌طور خودنمایی کند، بعد کم‌کم از خود کم می‌کند، به سیاهی و تاریکی تن می‌دهد و آرام‌آرام جایش را یک فضای خالی، توی آسمان شب می‌گیرد. شب‌هایی هم هست که ماه دیگر نمی‌تواند خودش را نشان دهد، یکسره تسلیم شده و از آسمان غایب است. جایش را ستاره‌های کوچکی گرفته‌اند که اگر ماه بود و کامل بود، در کنار نور درخشان او هیچ به حساب نمی‌آمدند.

شب‌هایی که ماه کامل است، شب‌های جشن ماه است. عید ماه است. ماه در این روزها در اوج است و تمام شب را میهمان چشم‌های ما می‌شود. این یک‌جور جشن است.

اما خورشید این‌گونه نیست. خورشید آن‌قدر بزرگ و آن‌قدر یگانه است که وقتی هست دیگر هست! کامل‌تر از آن است که یک‌روزهایی نصفه ‌باشد، یک‌روزهایی هلالی باشد، یک روزهایی زبانم لال نباشد. روزی که خورشید نباشد، روز نیست، شب است، شب تیره‌ای است که باورکردنش، تصورش هم حتی سخت است. انگار دنیا بدون خورشید دیگر دنیا نیست.

اما روزهایی هست که ما قدر خورشید را بیشتر می‌دانیم. روزهایی هست که نور خورشید، گرمایش، مهربانی‌اش، بیشتر به چشممان می‌آید. مثلاً بعد از چند روز بارانی، که دلمان برای خورشید تنگ شده و دائم از پشت ابر او را تماشا کرده‌ایم، وقتی صبح بلند می‌شویم و می‌بینیم دست‌های مهربان خورشید سطح برگ‌ها را نوازش می‌کند، کیف می‌کنیم. خودمان را به دست خورشید می‌سپاریم و شادکام، خودمان را در نورش غرق می‌کنیم.

این روزها، روزهای جشن ماست. خورشید که خورشید هر روز است، خورشید همیشه است. این ماییم که جشن می‌گیریم. عید ماست. ما جشن آفتاب می‌گیریم و خدا را شکر می‌کنیم که حالا دوباره آفتاب را بالای سرمان، توی آسمان داریم و می‌توانیم زیر نورش دست‌افشانی کنیم.

جشن آفتابی دیگر هم در راه است. روزی که خورشیدی واقعی، مهربان و گرم، در آخرین حجی که داشت، مسلمانان نگران را جمع کرد تا خبر از آفتاب دیگری بدهد که قرار بود سال‌ها و سال‌ها بر آنها بتابد و مهربانی‌اش را بی‌دریغ به آنان ارزانی کند. محمد مصطفی‌ص، فرستاده‌ برگزیده‌ خدا، دست شیر خدا علی‌ع را در دستانش گرفت و او را به همه‌ مسلمانانِ همه‌ تاریخ معرفی کرد.

و علی‌ع ماه نبود. ماه نیست که غدیر برایش جشن باشد. ماه نیست که یک‌روز باشد و روز دیگر نباشد. که یک وقت هلالی شود و نورش کم‌رمق باشد. که چند روزی هم در سال، از مهربانی‌اش خبری نباشد و گم‌ شود و ما را در تاریکی شب رها کند. علی‌ع شب‌ها هم ما را از یاد نمی‌برد، هر آنچه را که از آفتاب سراغ داریم در علی‌ع هم می‌بینیم. مهربانی و گرمای خورشید را می‌توان در کاسه‌های شیری دید که او نیمه ‌شب‌ها ناشناس جلوی در خانه‌های فقیر‌نشین می‌گذاشت. بخشش بی‌دریغ علی‌ع را می‌توان در آن غروب‌هایی دید که در حالی که علی‌ع و خانواده‌اش ، بعد از یک روز روزه‌داری هنوز لب به غذا باز نکرده ‌ بودند،
بی ‌آن‌که لحظه‌ای تردید کنند، اندک غذای خود را به فقیر بی‌نوایی هدیه دادند که از بی‌پناهی به خانه‌ امام پناه برده‌ بود.

عدل خورشید را می‌توان در حکومت امام علی‌ع دید. حیات‌بخشی آفتاب در آن نخلستانی خودش را نشان می‌دهد که او بنا کرد و هنوز هم زنده و سرحال در کوفه به حیات خود ادامه می‌دهد. فداکاری آفتاب آن‌جا خود را نشان می‌دهد که علی‌ع بی‌لحظه‌ای دودلی، در خوابگاه پیامبر خدا‌ص می‌خوابد و خطر از دست دادن جان خود را می‌پذیرد تا پیامبر‌ص، بی‌دغدغه از مکه خارج شود و مهاجرت خود را آغاز کند.

و چه‌قدر از این لحظات آفتابی در زندگی علی‌ع هست! چه لحظه‌های نابی که هرکدام هنوز هم به اندازه‌ روز اول ستودنی به نظر می‌رسند. چه حیاتی دارد این آفتاب که قرن‌ها بعد از پایان زندگی ظاهری و خاکی، هنوز پر درخشش و مهربان در آسمان زندگی هرکدام از ما هست، و نور خود را بی‌دریغ به دلمان و ذهنمان و روحمان می‌تاباند.

برای جشن آفتاب امسال آماده‌اید؟ برای دست‌افشانی در سالگرد طلوع خورشید علی‌ع فکری کرده‌اید؟ هر سال وقت جشن آفتاب از خودم می‌پرسم آیا خورشید می‌داند چه‌قدر سپاس‌گزار بودنش هستیم؟ و باز دلم را خوش می‌کنم به مهربانی و عظمت خورشید که مگر می‌شود از دل ما با خبر نباشد؟

منبع: همشهری آنلاین