این مرد و همدستش برای سرقت پولهای جوان اصفهانی او را مسموم کردند، غافل از اینکه مرد جوان به بیماری آسم مبتلاست و مصرف داروی خوابآور باعث مرگش خواهد شد. اواسط سال 88 ماموران پلیس آگاهی اصفهان در جریان ناپدیدشدن مرموز مردی به اسم اردلان قرار گرفتند و تحقیقات برای یافتن ردی از او را شروع کردند. خانواده اردلان اعلام کرده بودند که او آخرین بار برای رفتن به محل کارش از خانه خارج شده و پس از آن دیگر کسی وی را ندیده است.
از آنجا که همزمان با ناپدیدشدن اردلان، خودروی او هم گم شده بود، این فرضیه که وی قربانی سرقتی مرگبار شده مدنظر قرار گرفت. ماموران برای پی بردن به سرنوشت اردلان، مشخصات خودروی او را به تمامی تیمهای گشت سراسر کشور مخابره کردند و بررسیها برای یافتن ردی از او شروع شد.
2 سال بعد
2 سال از ماجرای گمشدن مرد جوان گذشت اما سرنوشت او در هالهای از ابهام بود. ماموران در این مدت به هر جا که تصور میشد ردی از اردلان پیدا شود سر زده اما هیچ نشانی از او پیدا نکرده بودند. درحالیکه هیچ امیدی به زندهماندن این مرد نبود، اوایل آبان ماه امسال از کرمان خبر رسید که خودروی اردلان در آنجا شناسایی و راننده آن بازداشت شده است. تیمی از ماموران به دستور سرهنگ حسینزاده، رئیس پلیس آگاهی استان اصفهان، با دریافت نیابت قضایی راهی کرمان شدند و به بازجویی از مردی پرداختند که سوار بر خودروی اردلان دستگیر شده بود.
این مرد مدعی بود که خودرو را از فرد دیگری خریده و خبری از سرنوشت صاحب اصلی آن ندارد. ماموران در ادامه بررسیها متوجه شدند که طی 2 سال گذشته خودروی اردلان چند بار دست به دست فروخته شده و سرانجام سراز کرمان درآورده است. آنها با شناسایی تمام کسانی که در خرید و فروش این خودرو دست داشتند، به مردی به اسم مهرداد در اصفهان رسیدند که از دوستان اردلان بود. این مرد نخستین کسی بود که خودروی اردلان را فروخته بود و با دستگیری او، راز قتل مرد جوان فاش شد.
اعتراف هولناک
مهرداد یکی از ورزشکاران اصفهان بود که در رشته بدنسازی چند مقام استانی و کشوری کسب کرده بود. این مرد بعد از دستگیری، وقتی دید چارهای جز بیان حقیقت ندارد پرده از جنایتی برداشت که 2 سال تمام آن را مخفی کرده بود. مهرداد گفت: چند سال پیش وقتی گرفتار مواد شدم، ورزش را کنار گذاشتم و در کارگاهی که داشتم، مواد مصرف میکردم. وی ادامه داد: سال 88 وقتی اردلان (مقتول) به کارگاهم آمد تا درباره موضوعی با هم حرف بزنیم، متوجه تراول چکهایی شدم که در جیبش بود. همان روز یکی دیگر از دوستان من به نام اسماعیل هم در کارگاه بود و او نیز مثل من معتاد بود. با دیدن پولهای اردلان، تصمیم گرفتیم هر طوری شده آنها را سرقت کنیم. برای همین تعداد زیادی قرص خوابآور در آبمیوه اردلان ریختیم.
متهم ادامه داد: وقتی اردلان آبمیوه مسموم را سر کشید، حالش بد شد. چند دقیقه بعد روی زمین افتاد و بهخاطر تنگینفس جانش را از دست داد. من و اسماعیل با دیدن این صحنه، پولهایش را سرقت کردیم و جسدش را داخل چاهی انداختیم که در زیرزمین کارگاه من بود. برای اینکه جسد متعفن نشود نمک و الکل روی آن ریختیم و جسد را مثل یک مومیایی درست کردیم. سپس با استفاده از مدارکی که همراه اردلان بود، ماشین او را فروختیم و پول آن را بین خودمان تقسیم کردیم. مرد جنایتکار ادامه داد: چند ماه بعد از این جنایت، من به اتهام خرید یک موتورسیکلت مسروقه دستگیر شدم و به زندان افتادم. 7ماه بعد از زندان آزاد شدم و این در حالی بود که فکر وجود جسد اردلان در چاه کارگاه، یک لحظه هم رهایم نمیکرد. برای همین یک روز جسد را از چاه بیرون آوردم و بعد از آتش زدن آن، خاکسترش را در اطراف کارگاه به باد دادم اما بعد از گذشت2 سال از جنایت، دستگیر شدم. بعد از اعترافات مرد جنایتکار، همدست او نیز دستگیر و به این ترتیب راز جنایت دوساله آنها فاش شد و متهمان برای تحقیقات تکمیلی راهی بازداشتگاه شدند.