تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۸۵ - ۰۸:۵۶

مریم جمشیدی: شنیدن نام مرضیه دباغ، بیش از هر چیزی ما را یاد نامه تاریخی امام‌خمینی(ره) به رهبران شوروی سابق و هشدار ایشان درباره فروپاشی نظام کمونیست می‌اندازد.

 نامه‌ای که در دی‌ماه  1367  به وسیله هیأتی سه نفره از سوی امام به شوروی سابق برده شد تا پیام رهبر انقلاب و دعوت ایشان به اسلام را به گوش سران وقت آن کشور برساند.

آن روزها، علاوه بر این اقدام امام‌خمینی، حضور یک زن در این هیئت، توجه بسیاری را به خود معطوف کرد و در حالی که غرب سعی در تحریف واقعیت اسلام در زمینه نگرش این مکتب و دولت تازه تأسیس جمهوری اسلامی به زن داشت، رهبر فرزانه انقلاب به همگان ثابت کرد که زن  نیز ارزش‌ همسان مرد داشته و باید در تمام عرصه‌ها حضور یابد.

مرضیه دباغ (حدیده‌چی) که در روزهای آغازین بهمن ماه در  دفتر کار وی به دیدارش رفتیم، همان زنی است که آن روزها، امانت‌دار رسالتی بود که از سوی امام بر دوشش گذاشته شده بود. زنی که این روزها همچنان عشق به بنیان‌گذار انقلاب در نگاهش موج می‌زند و وقتی از او می‌پرسم با شنیدن نام انقلاب اولین چیزی که در ذهنتان تداعی می‌شود چیست؟، با بغضی در گلو که متوجه واقعی بودنش می‌شوی، می‌گوید: امام و این که دیگر در بین ما نیست.


او با اشاره به وضعیت زنان و پیشرفتهایی که به برکت انقلاب حاصل شده است، وضعیت فعلی را مطلوب نمی‌داند و تأکید می‌کند:«از ماست که بر ماست».با ما در این گفت‌وگو همراه باشید:

  • خانم دباغ، به عنوان یکی از یاران نزدیک امام(ره)، روزهای قبل از انقلاب کجا و به چه کاری مشغول بودید؟

ابتدا تسلیت عرض می‌کنم فرا رسیدن ایام محرم و همراهی آن را با دهه  پیروزی انقلاب‌مان و امیدوارم که به امید خدا، همان طور که از به دست آوردن ارزشهای انقلاب شادمان و راضی بودیم و هستیم، یادمان نرود که مبدا و منشاء این دستاوردها محرم حسینی بوده است و این که با لبیک گفتن به «هل من ناصر ینصرنی» حسین‌بن علی(ع)، ما توانستیم مسیر را به شکلی طی کنیم که امروز به حکم آیه کریمه قرآن وارثان بر زمین باشیم. لذا از تقارن این دو مناسبت باید  درس بگیریم.


اما قبل از پیروزی انقلاب، با توجه به حضور امام در نوفل‌لوشاتو، بنده نیز با توجه به مسئولیتی که قبل از پیروزی انقلاب به من داده شد از سوریه به فرانسه رفتم و افتخار خدمتگزاری حضرت امام را داشتم.

  • با توجه به این که شما قبل از پیروزی انقلاب در ایران حضور نداشتید، اخباری که درباره مشارکت زنان و حضور آنان در راهپیمایی و دیگر فعالیت‌های مربوط به  انقلاب می‌رسید، چگونه بود؟

 وقتی که از زن حرف می‌زنیم یعنی درباره نیمه اصلی جامعه صحبت می‌کنیم. می‌گویم نیمه اصلی برای این که نیمه دیگر یعنی مردان اگر زنان حضور لازم را نداشته باشند، نمی‌توانند حضور یابند.

چون آنچه که یک جوان را به صحنه می‌کشاند دامن مادر و تربیتی است که مادر در قبال فرزندش اعطا می‌کند. لذا فکر می‌کنم که برای تحقق هر انقلابی و یافتن دستاوردهایش، حضور خانم‌ها یقیناً روشن و اثبات شده بوده و شاید پررنگ‌تر از حضور آقایان است.

 بنابراین هر وقت که آن موقع فیلمی، عکسی یا خبری از ایران به نوفل‌لوشاتو می‌آوردند، کاملاً  حضور زنان ملموس بود و خود حضرت امام(ره) هم در سخنانشان به این موضوع تأکید داشتند که  اگر نگوییم زنان پیشتاز‌تر از مردان بوده‌اند، هم دوش آنها بوده‌اند.

شما حتی این موضوع را در شکنجه‌گاه‌های ساواک هم به طور کاملاً  واقعی می‌بینید. در آنجا خانم‌ها با همان شیوه و کیفیت مثل مردهای انقلابی‌مان شکنجه می‌شدند. لذا نقش زن در پیروزی و دستاوردهای انقلاب، کم‌رنگ نیست.


دوران هشت ساله جنگ ایران و عراق،  این موضوع را به خوبی اثبات می‌کند. درست است که تعداد کمی اسیر زن داشتیم اما گورهای دسته‌جمعی زیادی از زنان و دختران در منطقه غرب و جنوب کشورمان داشتیم که متأسفانه در داخل و حتی مجامع بین‌المللی این مسائل خیلی کم‌رنگ مطرح شد.


البته برخی می‌گویند که به علت درد‌آور بودن این موضوع، آن را مطرح نکرده‌اند که به نظر من این منطق قابل قبول نیست زیرا ما می‌خواهیم تظلمات دشمنان انسانیت و همچنین وجود استکبار را برای جهانیان مطرح کنیم پس چرا نباید مثلاً وجود  چنین گورهای دسته‌جمعی را مطرح کنیم؟ آیا نگران ترسیدن مردم هستیم؟

 باید گفت ملتی که برای اعتقاداتش از جانش هم می‌گذرد از چه می‌خواهد بترسد؟! مردم ما همیشه از امام حسین(ع) تبعیت کرده‌اند. امامی که خانواده‌اش را علیرغم علم به اسارت برده شدن‌شان با خود همراه ساخت. زیرا ایشان می‌خواستند تا دنیا دنیاست، هر گاه ظلمی مطرح می‌شود به طور کامل مطرح گردد و همین طور هم، بحث احقاق حق. لذا ما نیز در انقلاب اسلامی همین موضوع را داشتیم اما نخواستیم که به طور کامل مطرح شود.

  • شما علت حضور زنان ایران را در اتفاق بزرگ سال  57  چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ما شیعه هستیم و مسأله تبعیت از ولایت یک اصل است ولو آنکه در نوع تبعیت، یک اختلافی بین علما وجود داشته باشد، اما اصل موضوع تابع ولایت فقیه بودن است. در آن زمان حتی وقتی به امام گفته شد که برخی پدران و مردها مانع حضور دختران یا همسران‌شان می‌شوند، امام فرمودند که دفاع از اسلام اذن شوهر یا پدر نمی‌خواهد و این یک حقیقت است که زنان ما به دلیل اعتقاد راسخ‌شان که نسبت به اسلام و مکتب خود دارند، به تبعیت از ولایت  به میدان آمدند. حضور همه جانبه آنان در روزهای قبل و بعد از انقلاب هم، در همین راستا قابل  بیان است.

  • زنان ما بنابر اصل ولایت در تحقق این انقلاب سهیم شدند. حالا این سؤال مطرح می‌شود که انقلاب اسلامی ایران، در عوض چه چیزی را به آنان تقدیم کرد و دستاوردش چه بود؟

ببینید، من فکر می‌کنم تا وقتی که خباثت تاریخ پیش از انقلاب که از سوی شاه اعمال می‌شد را  نتوانیم درک کنیم و از نظر تاریخی نتوانیم بشناسیم که چه خواب‌هایی برای زنان ایران دیده شده بود، هرگز نمی‌توانیم دستاوردهای این انقلاب را برای زنان، متوجه شویم و درک کنیم. این گونه تصور می‌شود که چه مشکلی مگر آن موقع وجود داشت؟!

 هر کس می‌خواست نماز می‌خواند و حجاب داشت و هر کس که دوست نداشت به گونه دیگر رفتار می‌کرد. اما آن موقع اصلاً مسأله نماز خواندن یا حجاب داشتن مطرح نبود بلکه موضوع کرامت انسانی که همان آزادگی انسان است مطرح بود. شما نمی‌توانید کرامت انسان را با هیچ چیز معاوضه کنید و این در حالی بود که آن موقع وقتی موضوعی درباره ایران و زن ایرانی بیان می‌شد نگاهی بسیار حقیرانه و پست در آن دیده می‌شد و این بر خلاف آموزه‌های مکتب شیعی ایرانیان بود.

 مکتبی که در آن کرامت انسانی بسیار ارزشمند است و با وجود این، چنین فضایی در آن زمان وجود نداشت و ملت ایرانی، ملتی بدون کرامت دیده می‌شد. اما امروز ایران، ام‌القرای همه کشورهای انقلابی است؛کشورهایی که می‌خواهند آزاده باشند.


این دستاورد را شما بدون شناخت عملکرد رژیم گذشته، امکان ندارد بتوانید بشناسید. امروزه نگاهی همراه با عظمت و کرامت درباره ایران و هر ایرانی وجود دارد. قضیه کاپیتولاسیون که در آن دوران مورد اعتراض امام قرار گرفت و در واکنش به آن گفتند:«ما را فروختند.» حاوی نکات زیادی است.

دیگر اینجا قضیه حجاب  و نماز مطرح نبود بلکه موضوع فروختن یک ملت با تمام قدمتش به آمریکا است. بنابراین تا وقتی که قضایای فروش یک مملکت با تمام دارایی‌هایش اعم از مردم تا نفت، برای ما ملموس نباشد، نمی‌توان سخن از دستاوردهای ارزشمند انقلاب اسلامی گفت.

  • بنابر سخنان شما، کرامت انسانی مهم‌ترین دستاورد پیروزی انقلاب اسلامی است که البته به تمام ایرانی‌ها داده شد. حال به طور خاص، آنچه که به زنان ایرانی از سوی انقلاب اعطا شده، چه می‌باشد؟

اجازه دهید پاسخ این سؤال را با سؤال مطرح کنم!  چند درصد پذیرفته‌شدگان دانشگاه‌های کشورمان، دختر وچند درصد پسر هستند؟ نگاهی به آماری که هر ساله در این باره اعلام می‌شود می‌تواند به خوبی یکی از دستاوردهای انقلاب برای زنان را بیان کنید.


همچنین در آن زمان اگر زنی قصد داشت مهماندار هواپیما شود، یک هیأت ژوری از مردان و نه زنان تشکیل می‌شد تا به لحاظ شکل و ظاهر و غیره تأیید کنند که آیا این فرد برای این شغل مناسب هست یا نه!  آیا این که زنان ما توانسته‌اند در زمینه‌های متعدد علمی از جمله دانش هسته‌ای به مدارج عالی برسند، بخشی از دستاوردهای انقلاب برای  زنان نیست؟! این نمونه‌ها و دیگر مواردی که به طور شفاف وجود دارند حاکی از آن است که انقلاب اسلامی ما، توانسته به خوبی از عهده جبران از جان گذشتگی‌ها و حضور زنان ایران برآید.

  •  آیا این میزان تحولات و پیشرفت‌هایی که در حال حاضر به آن اشاره می‌کنید، با توجه به ظرفیت‌های موجود در جامعه و توانایی‌های زنان، رضایت‌آور هست؟

 قطعاً از شرایط آنچنان که باید بهره‌برداری نشده است. در واقع باید گفت که از ماست که بر ماست. این خود ما زنان هستیم که نتوانسته‌ایم از امکانات نهایت استفاده  را کرده و باز هم خودمان را درگیر ظواهر  زندگی کرده‌ایم و با پرداختن به امور سطحی، از این که به مدارج عالی برسیم بازمانده‌ایم. بنابراین این که بگوییم انقلاب چنین ظرفیتی ندارد که زنان بتوانند شایستگی‌های خود را به منصه ظهور برسانند، برداشت اشتباهی است بلکه این خود ما هستیم که نخواسته‌ایم از همه امکانات بهره مناسب را ببریم.

  • به عنوان آخرین سؤال، می‌خواهم بپرسم وقتی سخن از انقلاب می‌شود، اولین چیزی که در ذهن شما نقش می‌بندد، چیست؟

 فقط شخص امام، این مرد بزرگ تاریخ.