دیگر چند روزی است که بحث داغ جامعه، یارانهها، سهمیهبندی بنزین، ترافیک و قیمت مسکن نیست بلکه همه جا صحبت از شگفتیسازی تیم ملی والیبال ایران در رقابتهای جام جهانی والیبال به فرماندهی خولیو ولاسکو است. تجربیات چند روز اخیر بار دیگر ثابت کرد که بدون تردید ورزش را باید بهعنوان فراگیرترین و تاثیرگذارترین پدیده عصر جدید نامید که به سرعت تمام ارکان جامعه را درمینوردد و همه چیز را تحتتأثیر خود قرار میدهد. حتی میتوان ادعا کرد کمتر پدیده مثبتی مانند افتخار آفرینی اخیر تیم ملی والیبال ایران میتوانست نام ایران و ایرانی را تا این حد در سطح جهان مطرح کند.
با توجه به اینکه هر پدیده مثبتی در کنار خود، آسیبهایی نیز به همراه دارد باید آسیبهای احتمالی این موفقیت را نیز کاملا مدیریت کرد. یکی از اصلیترین آسیبهای این شگفتیسازی میتواند مصادره آن توسط ارکان مختلف ورزش کشور باشد. همواره روال بر این بوده که پس از موفقیت، سازمان ورزش (وزارت ورزش فعلی)، کمیته ملی المپیک و روسای فدراسیونها تلاش کردهاند تا موفقیت بهدست آمده را حاصل تلاش، آیندهنگری و برنامهریزی مجموعه تحت امر خود معرفی کنند اما همانگونه که بارها اعلام شده، مردم بهترین قاضی هستند. کافی است شما در کوچه و خیابان قدم بزنید تا متوجه شوید مردم ما چه کارشناسان دقیقی در حوزه ورزش هستند. در محافل مردمی صحبت از برنامهریزی سازمان ورزش، کمیته ملی المپیک یا فدراسیون والیبال نیست بلکه همه، این موفقیت را صرفا به خولیو ولاسکو نسبت میدهند. انصافا حق با مردم است. این تیم همان تیم بازیهای آسیایی گوانجو است که حتی از پس ژاپن ضعیفشده برنیامد. بازیکنان فعلی تقریبا 4 سال است در کنار هم بازی میکنند پس اتفاق عجیبی در این تیم از لحاظ نیروی انسانی رخ نداده جز اینکه سرمربی آن تغییر کرده است. در این سالها سقف آرزوهای ما گرفتن یک ست از حریفانی بود که در یک هفته اخیر آنها را در ژاپن کلافه کردهایم.
افتخار آفرینی تیم ملی والیبال ایران در خاور دور، پاسخی است به همه منتقدان سنتگرایی که آگاهانه و غیرآگاهانه تلاش کردهاند با سر دادن شعار «مربی ایرانی باید در رویدادهای بینالمللی روی نیمکت تیم ملی بنشیند» ورزش ما را از علم روز جهان محروم کنند تا تنها منویات آنها در عرصه ورزش اجرا شود. جوانان ایرانی از مستعدترین جوانان جهان هستند و هرگاه این جوانان به علم روز مجهز شدهاند توانستهاند چه در عرصه ورزش و چه در عرصه علم شگفتی بیافرینند. همین خولیو ولاسکویی که هنوز نتوانستهایم همه خواستههای او را برآورده کنیم و برای زمینخوردنش کمین کرده بودیم، با دانش روز خود چنان شور و شعفی در جامعه بهوجود آورده که قابل ارزشگذاری از لحاظ مادی نیست. باور کنید همین بچههایی که بهعنوان شاگرد در تیم او حضور دارند حتی اگر هر روز تنها یک نکته از قابلیتهای فنی وی بیاموزند در آینده به مربیان بزرگی برای والیبال این کشور تبدیل خواهند شد. ورزش ما نه تنها در والیبال و فوتبال بلکه در همه رشتههای ورزشی نیاز به استفاده از علم روز ورزش جهان دارد. این قضیه بهعنوان یک اصل در ورزش جهان پذیرفته شده است چون اگر غیر از این بود انگلیسیهای مغرور که خود را مالک و صاحب بیچون و چرای فوتبال میدانند پس از سالها دست نیاز به سوی یک مربی خارجی برای هدایت تیم ملی فوتبال کشورشان دراز نمیکردند.