قرار بود این نشست در یاسوج و در خانه مقتول برگزار شود اما به خاطر سفر معالجاتی آمنه ناگزیر در تهران برگزار شد.
از عفو اسیدپاش تا درخواست بخشش
آمنه، دوازدهم آبان 83 تنها به این دلیل که به خواستگارش پاسخ منفی داده بود قربانی اسید پاشی شد و بینایی خود را از دست داد. او با گذشت بیش از 8سال همچنان تحت مداواست اما با وجود عملهای متعدد هنوز رنجهای بیشمار او را رها نکرده و برخلاف روحیه قوی و پر نشاطش، تنی رنجور و دردمند دارد؛ با این حال اول مرداد ماه امسال در حالی که شرایط برای قصاص فراهم بود کسی را که آتش به جانش زده بود عفو کرد؛ تصمیمی که سبب شد همه انسانها، حتی آنهایی که «گذشت» را شایسته آن جنایت هولناک نمیدانستند او را تکریم کنند.
آمنه دوشنبه آینده عازم اسپانیاست تا بخشی از زخمهای بیشمارش را به تیغ جراحان بسپارد. اما با همه گرفتاریهایش، وقتی از حال و روز محیطبان دربند باخبر شد با اشتیاق به میدان آمد و در نهایت تواضع از پدر و مادر رنجیده مجتبی طلب عفو کرد. آمنه گفت: «چقدر دلم میخواست فرصت میداشتم تا به خانه مجتبی میرفتم دست مادر داغدیدهاش را میبوسیدم و به او میگفتم او در این اندوه تمام نشدنی تنها نیست. به پدرش میگفتم اگر شانههایش زیر سنگینی ماتم مرگ مجتبی خمیده شده، بداند در این اندوه هزاران نفر با او شریکند.»
او گفت: « بهنظرم میرسد مرگ غمانگیز مجتبی، یک اتفاق بوده. قبول دارم که حق با خانواده مقتول است، اما با بزرگواری نگذارند خانواده دیگری همچون خودشان ماتمزده شود. میخواهم به این خانواده محترم بگویم آنکه مرا با این رنج همیشگی همراه کرد با نقشه قبلی آمده بود اما مرگ فرزند شما یک اتفاق بوده. بهخدا اگر ماجرای من بدون قصد قبلی رخ داده بود همان ابتدا گذشت میکردم.»
مهربانی را به دیگران بیاموزیم
آمنه افزود: «چشمان من هرگز به من برنمیگردد حتی اگر معالجه هم میشد آن چشمهای سابق نبود با این حال، اگر قصاص میکردم غمگینتر میشدم. فکر کردم اگر قصاص نکنم روحم آرامتر میشود اما برای آنکه آن پسر بفهمد چه اشتباهی کرده تا مرحله نهایی پیشرفتم. من بارها خودم را به جای خانواده مجید، (عامل اسیدپاشی) گذاشتم از مادر سوگمند مجتبی میخواهم او هم یکبار خودش را جای مادر تقیزاده بگذارد. من گذشتم، شما هم به خاطر خدا و انسانیت بگذرید.»
ما سکوت کرده بودیم و آمنه میگفت: «من از خانواده رضایی میخواهم اجازه ندهند جوانی که نامزد دارد بیش از این تباه شود. او را عفو کنید و بگذارید سامان بگیرد. او به اندازه کافی رنج کشیده و اکنون پشیمان است. از مادر داغدیده مجتبی میخواهم گذشت کند. من بهعنوان کسی که درد را با تمام ذرات وجودم حس کردهام و هنوز هم رنج میکشم میگویم من گذشت کردم تا خانوادهام بیش از این عذاب نکشد؛ بخشیدم تا مهربانی و قشنگ زندگی کردن را به مردم یاد بدهم ؛ شما هم ببخشید.»
آمنه از تجربه خودش گفت: «من وقتی بخشیدم بسیاری به من زنگ زدند و گفتند کار تو ما را به زندگی امیدوار کرد. وقتی مردم از استرالیا و کانادا زنگ میزدند و گریه میکردند من پاداش خودم را دریافت کردم. امیدوارم خانواده رضایی با بزرگمنشی، شادی را به مردم هدیه کنند. امیدوارم این خانواده شریف، روی آمنه را زمین نیندازند. من دلم میخواهد وقتی از سفر برگشتم برای تشکر و بوسیدن دست مادر مجتبی به خانهشان بروم. قصاص حق است اما در قرآن هم به بخشش توصیه شده است.»
در حال حاضر، 3سال و 3ماه و 9روز است که اسعد تقیزاده، محیطبانی که شهریور 86 در منطقه حفاظت شده دنا بهخاطر ضعف آموزش، مجتبی رضایی را سهوا مورد هدف قرار داد در زندان بهسر میبرد. مقتول، جوان 22سالهای است که برای عکاسی وارد طبیعت شده بود اما از بخت بد با چند شکارچی پا به طبیعت گذاشته بود و در نتیجه قربانی یک خطای بزرگ شد.
اکنون حکم قصاص در دست خانواده مجتبی است اما هزاران فعال محیطزیست و شخصیت برجسته با تأکید بر خطای محیطبان خواستار عفو وی هستند. آمنه نیز به این جمع پرشمار پیوسته با این امید که خانواده سوگمند رضایی این همدلیها را بپذیرند و به این درخواستها پاسخ مثبت دهند.
بررسی تلاشها در نشست عفوطلبان محیطبان
دکتر اسماعیل کهرم در این نشست با اشاره به اینکه ما همه باید گذشت را از آمنه بیاموزیم گفت: دوستداران محیطزیست و آنهایی که دل در گرو حفظ طبیعت دارند با فروتنی از خانواده محترم رضایی میخواهند محیطبانی را که خود قربانی ضعف آموزش شده و عذاب وجدان لحظهای او را رها نمیکند ببخشند. من عاجزانه از پدر بزرگوار مجتبی درخواست میکنم به درخواست هزاران خانواده ایرانی که خود را در اندوه آنها شریک میدانند پاسخ مثبت بدهند و از گناه بزرگ و غیرقابل انکار تقیزاده بگذرند. این مدرس محیطزیست تصریح کرد: پدر مجتبی یک فرهنگی است که عمرش را صرف آموزش و آگاهی فرزندان این مرز و بوم کرده است. براین اساس میخواهم این گفته مادر ترزا را که ایشان حتما او را میشناسند یادآوری کنم که گفته است: «اگر میخواهید کسی را ببخشید پیش از آنکه فرد خوار و ذلیل شود او را ببخشید. بخششی شایسته ستودن است که شرافت و عزت نفس شخص مورد بخشش حفظ شود.» من گمان میکنم این پدر بزرگوار هم با این گفته موافق است پس اجازه ندهید تقیزاده بیش از این خوار و خفیف شود او در حال حاضر زیر بار فشار این گناه غیر عمدی له شده و بیشاز همه ما رنج میکشد.
مهندس بهمن ایزدی، فعال محیطزیست هم که بیش از یکماه در یاسوج برای نجات تقیزاده تلاش کرده است ضمن تأیید گفتههای دکتر کهرم، گفت: من خدمت پدر بزرگوار مجتبی گفتم من هرگز از شما تقاضای بخشش نمیکنم زیرا دلم به من میگوید زلالی که در نگاه شماست نشان میدهد شما آدمی نیستید که از قصاص و از زجر کشیدن یک خانواده دیگر لذت ببرید. واقعا از یک ایلیاتی هم جز این انتظار نمیرود بهویژه آنکه آقای رضایی یک فرهنگی بسیار خوشنام و یک طبیعت دوست است که در ارتقای دانش و آگاهی مردم منطقه نقشی مؤثر داشته است.