اما آیا قهرمان و قهرمانی فقط به مدال، میدان مسابقه و آدمهای توی فیلمها ختم میشود؟ آیا قهرمانان فقط کسانی هستند که میتوان آنها را در صفحه تلویزیون و داستانهای حماسی دید؟بهنظر من، قهرمانی روی دیگری هم دارد؛ رویی که در رسانهها کمتر به آن توجه شده است. تصور کنید وقتی از خیابان عبور میکنید، با صحنه یک سرقت، درگیری یا تصادفی روبهرو میشوید که در آن یک نفر نیاز به کمک دارد؛ یک نفر که دزدان به او حمله کردهاند تا با تهدید چاقو پولهایش را سرقت کنند یا کسی که تصادف کرده و باید هر چه زودتر به بیمارستان منتقل شود. با دیدن این صحنه چه میکنید؟ خودتان را به خطر میاندازید تا با دزدان مقابله کنید؟ پیه معطلی در بیمارستان و سینجیم شدن را به تنتان میمالید و فرد تصادف کرده را به بیمارستان میرسانید؟ یا اینکه میگویید: «به من چه؟ مگر من مسئول حفظ جان اینها هستم؟» درست سر همین دوراهی است که قهرمانهای واقعی متولد میشوند؛ آنهایی که منتظر نمیمانند تا پلیس و اورژانس سر برسند بلکه خودشان برای کمک، آستین بالا میزنند و را به خطر میاندازند تا جانی را نجات دهند.
خیلی از این قهرمانها کسانی هستند که شاید اسمشان هم به گوش من و شما نخورده باشد. شاید بارها آنها را دیدهایم، از کنارشان عبور کردهایم و همکلامشان شدهایم، بیآنکه بدانیم آنها روزی دست به فداکاری بزرگی زدهاند اما آن روز نه از دوربین تلویزیون و عکاسان خبری بوده و نه از خبرنگاران. این افراد هم درست مثل همان ورزشکاران مدالآور قهرمانند با این تفاوت که نه مدالی میگیرند و نه از سکویی بالا میروند. اینها قهرمانان واقعی خیلی از گزارشهای ما خبرنگاران حوادث هستند؛ همین گزارشهایی که حتما بارها و بارها آنها را در صفحه حوادث همشهری خواندهاید؛ از آن سربازی که با به خطر انداختن جانش، جان 2 نفر را در رودخانه نجات داد تا آن پارکبانی که هدف چاقوی دزدان قرار گرفت اما اجازه نداد آنها پولهای پیرمردی را سرقت کنند. اینکه ما اخیرا به نوشتن از فداکاری این افراد میپردازیم، جدا از قدردانی از آنها، دلیل دیگری هم دارد؛ اینکه نشان دهیم علاوه بر حوادث تلخی که ممکن است در جامعه رخ دهد، چنین اتفاقهای غرورآفرینی هم رخ میدهد و شما هم اگر میخواهید در شناساندن این قهرمانان به جامعه شریک باشید، میتوانید با گروه حوادث تماس بگیرید و چنین افرادی را به ما معرفی کنید.