به گزارش مهر، علی دایی در مورد دیدار برگشت ایران برابر استرالیا در مقدماتی جام جهانی 1998، ضمن بیان مطلب فوق افزود: بازی سختی بود و استرالیاییها تیم قدرتمندی داشتند که بازیکنانش در باشگاههای بزرگ اروپا بازی میکردند ولی ما ناامیدانه پا به ملبورن نگذاشته بودیم.
وی با بیان اینکه تیم ملی ماراتن بزرگی را پشت سرگذاشته و فراز و نشیب زیادی داشت اما جو صمیمی بین بازیکنان وجود داشت، افزود: وقتی پا به ورزشگاه گذاشتیم، دیدیم جو وحشتناکی حاکم است. در 20 دقیقه اول آنها یکپارچه حمله بودند و موقعیتهای زیادی را خلق کردند که خوشبختانه احمد یک تنه مقابلشان ایستاد و روزی فراموش نشدنی را از خود به جای گذاشت.
کاپیتان پیشین تیم ملی فوتبال کشورمان خاطرنشان کرد: بعد از اینکه دو گل خوردیم، توانستیم گل بزنیم و به بازی امیدوار شدیم و خدا لطف کرد توانستیم بازی را به تساوی بکشیم ولی بعد از گل دوم لحظه شماری میکردیم بازی تمام شود! داور هم 8-9 دقیقه وقت تلف شده گرفته بود و انگار آن بازی تمام نمیشد.
وی در مورد پاس گلی که به خداداد عزیزی داد، تاکید کرد: البته شبیه آن پاس را در جام جهانی به مهدویکیا دادم. شاید پاس گلهای بهتر از این داده باشم اما به خاطر حساسیت و اهمیتی که صعود تیم ملی به جام جهانی داشت، این پاس را بهترین پاس گل عمرم را میدانم و این بازی فراموش نشدنی و خاطره انگیزترین بازی عمرم است.
دایی همچنین اظهار داشت: تساوی 2 بر 2 در استرالیا برای من حتی از پیروزی برابر آمریکا در جام جهانی فراموش نشدنیتر بود زیرا بعد از 20 سال به جام جهانی رفتیم و اگر در ملبورن به جام جهانی نمیرفتیم، اصلا مسابقاتی نبود که بخواهیم در آن آمریکا را ببریم.
وی با بیان اینکه ایران آخرین تیم صعود کننده به جام جهانی بود و همه دنیا فکر میکردند استرالیا صعود میکند، یادآور شد: در آن بازی بزرگ یک شگفتی را با لطف خدا، دعای مردم و همت بچهها رقم زدیم و در حالی به جام جهانی صعود کردیم که استرالیاییها واقعا بازیکنان بزرگی داشتند که در تیمهای مطرح اروپایی و لیگ انگلیس بازی میکردند، به همین خاطر آن بازی همچنان در خاطرهها مانده است.
آقای گل فوتبال ملی جهان با تاکید بر اینکه شاید اگر آن تماشاگر استرالیایی بازی را دچار وقفه نمیکرد، نمیتوانستیم به بازی برگردیم اما آن وقفه باعث شد تمرکز پیدا کنیم، در پایان در مورد اینکه گفته میشود "ویهرا" در رختکن سکوت کرده بود، گفت: آقای ویهرا بین دو نیمه گفت نمیتوانم کار خاصی برای شما انجام دهم این خودتان هستید که باید تمرکز کرده و کار را تمام کنید. بروید بجنگید تا موفق شوید.