در راه اول جمعی مشتاق را میبینیم که بهدلیل آنچه میتوان ستارهزدگی در نگاه عامه دانست و تنها بهدلیل حضور گروهی از بازیگران محبوب، به فیلم نمره قبولی میدهند و با همین رویکرد آسانگیرانه بر ابعاد حمایت از این اثر متوسط میافزایند. حجم گسترده کامنتهایی که کاربران سایتهای سینمایی در صفحات مربوط به پرتقال خونی گذاشتهاند مصداقی برای شرایط ترسیم شده در سطور بالاست که به صورتی تدریجی در حال همهگیرشدن است.
این نگاه که میتوان از آن به ستارهسالاری عوامانه یاد کرد نه تنها شرایط تولیدی آثار سینمایی و حتی مجموعههای تلویزیونی را از وضعیت طبیعی خارج میکند بلکه آیندهای نه چندان روشن را برای سینمای ایران رقم خواهد زد؛ آیندهای که البته در وضعیت کنونی شمایی از آن را مشاهده میکنیم. تولید گسترده آثار متکی بر ستارهها بدون کوچکترین تمهیدی برای غنابخشی به فضاها و موقعیتهای درونی فیلمنامه یا نوع استفاده بیقاعده از تکنیک دوربین روی دست در مواردی که نیازی به این کار حس نمیشود از جمله آفاتی است که به جان سینمای ایران افتاده است و در این میان فضای نقد فیلم نیز کمک چندانی به مخاطب ایرانی جهت شناخت قوتها و ضعفهای سینمای ملی نکرده است. با توجه به مواردی که به اختصار به آن اشاره رفت، پرتقال خونی اثری ستارهمحور است که با یک نگاه افراطی به مقوله تأثیرات گل درشت بازیگران بر بینش مخاطبان، دیگر مولفههای مهم فنی از جمله کارگردانی و سناریو را چندان دارای کارکرد و مهم جلوه نداده است.
در نگاه دوم نیز با خیل مخاطبانی مواجه میشویم که اثر را در وجوه مختلف فنی آن و به صورتی مجزا ارزیابی کردهاند. در نگرش این گروه، پرتقال خونی نتوانسته از عنصر تعلیق و پرش زمانی به درستی، جهت جا انداختن مناسبات میان آدمها بهره بگیرد و ضعف سناریو در بازی هدفمند با ذهن مخاطب و نوع شخصیتپردازی سیاوش با بازی قابل تحمل و البته نه چندان جدید حامد بهداد در موضعگیری منفی گروه دوم نقش برجستهای داشته است. البته نگارنده راه میانهای را برگزیدهام که در آن پرتقال خونی صرفا فیلمی معمولی و البته قابل تحمل در نظر میآید.
از منظر شخصیتپردازی باید به این نکته اشاره داشت که شخصیتهای اثر در یک کل ارگانیک چندان مقارنهای با هم نمییابند. منظور از مقارنه و همگرایی شخصیتها نوعی ارتباط انسانی است که مهرورزیها، عداوتها و زیر و روکشیها را دارای فلسفهای روشن میسازد. اینکه علاقه و عشق ترمه به والا از کجا میآید یا چرا همسر والا پس از 4ماه قصد بازگشت دارد، همچنین دلایل نگاه شکاکانه مادر ترمه به والا و نیز دوگانگی حسی شخصیت سیاوش در 2گستره مزدور والا یا عاشق دلخسته ترمه به هیچوجه در فیلمنامه و اجرای سرصحنه پرداخت درست و ملموسی نداشته است و گرههای پیمان عباسی (فیلمنامهنویس) برای ایجاد جذابیت بیشتر، کارآمد نیست. شاید سلایق مختلف چنین شیوه روایی را از جنبههای دیگر ارزیابی کنند و رأی به خوب بودن یا بدی اثر بدهند اما در نگاهی کلی پرتقال خونی را میوهای نه چندان خوشطعم برای سینمای ایران میبینم که نتوانسته خاطرات روشنی را که از دیگر آثار الوند از جمله یکبار برای همیشه، چهره، دستهایآلوده و مزاحم داشتهام برآورده سازد.