یک دیدگاه موافق ماندن در NPT است و اینگونه بحث میکند که این معاهده سبب میشود جنبههای تکنیکی، قانونی و صلحآمیز فعالیتهای هستهای ایران تقویت شود. چرا که قدرتهای بزرگ همواره اتهامات و نگرانیهایی را در مورد جهت برنامههای هستهای ایران مطرح کردهاند و تلاش دارند تا هدف ایران از دستیابی به دانش هستهای را استفاده نظامی از این دانش تبلیغ کنند. براساس نظر موافقان حضور در NPT چنانچه فعالیتهای هستهای ایران در چارچوب مقررات و قوانین NPT انجام شود این مقررات میتواند مشروعیت لازم را به فعالیتهای ایران بدهد و تأییدی بر صلحآمیز بودن این فعالیتها باشد. بهعنوان مثال مقررات NPT محدودیتهایی برای کشورهای مخالف فعالیتهای هستهای ایران جهت حمله نظامی به تأسیسات هستهای ایجاد میکند و مشروعیت این اقدامات را از آنان سلب میکند.
بر همین اساس چندی پیش نماینده ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی خواستار تصویب قطعنامهای شده بود که اساسا حمله به تأسیسات هستهای را ممنوع میکرد. این فرصت و ظرفیتی است که NPT برای ما به وجود آورده است. به عبارت دیگر مقررات NPT بهگونهای مشروعیت و ماهیت صلحآمیز برنامههای هستهای ایران را تضمین میکند که این به خودی خود یک فرصت برای ما محسوب میشود. این فرصت از 3جهت قابل ارزیابی است.
فرصتهای حضور در NPT
نخست اینکه ایران از طریق آژانس و NPT میتواند زمینههای اقناع افکار عمومی را در سطح بینالمللی نسبت به ماهیت صلحآمیز فعالیتهای هستهای خود به دست آورد. از این طریق ایران میتواند حق تعامل و گفتوگو یا حتی راه مستقل ملی خود در فعالیتهای هستهای در چارچوب مقررات آژانس را به قدرتهای بزرگ بقبولاند. این حق مورد قبول بسیاری از کشورهای جهان بهخصوص کشورهای غیرمتعهد است. نفس اینکه در چارچوب مقررات NPT این امکان برای بازرسان آژانس فراهم است که هر زمان لازم بدانند فعالیتهای هستهای ایران را راستیآزمایی کنند، خود گواهی است بر عدم انحراف فعالیتهای هستهای ایران و ماهیت صلحآمیز آن است.
نکته دوم اینکه در چارچوب قوانین و مقررات NPT کشورها دارای این حق قانونی هستند که برنامه هستهای خودشان را با ماهیت صلحآمیز و تحت نظارت قوانین آژانس بینالمللی انرژی اتمی پیش ببرند. ایران از این قاعده و ظرفیت استفاده کرده و بسیاری از کشورهای منطقه را به استفاده از این حق مشروع تشویق کرده و اینکه تحت این مقررات استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای را گسترش دهند. در واقع امکانی که NPT برای همه کشورها ایجاد کرده تا در چارچوب صلحآمیز از انرژی هستهای استفاده داشته باشند، فرصت دیگری است که از طریق حضور فعال در این معاهده بینالمللی برای کشورمان حاصل شده است. سومین مزیت حضور در NPT برای کشورمان این است که از طریق NPT ایران میتواند به کشورهای دشمن و رقیب خود مانند رژیم اسرائیل از 2 جهت فشار وارد کند.
اول اینکه اسرائیل و بسیاری از کشورهای دیگر تاکنون NPT را امضا نکردهاند. ایران این موضوع را نوعی استاندارد دوگانه قلمداد میکند و میتواند از طریق NPT به این کشورها و حامیان آنها فشار وارد کند تا به این معاهده بینالمللی بپیوندند. دوم اینکه ایران میتواند از طریق تأکید بر اصل خلع سلاح عمومی هستهای درNPT بهخصوص در منطقه خاورمیانه بر کشورهای رقیب و دشمن مثل اسرائیل فشار وارد کند. طرح موضوع خلع سلاح عمومی نقطه امتیاز ایران است و بسیاری از کشورهای منطقه مثل مصر، ترکیه و حتی عربستان سعودی با ایران در این زمینه همصدا هستند. تأکید بر این اصل مغفول NPT میتواند امتیازاتی برای ایران به همراه داشته باشد. بنابراین حضور ایران در NPT نقطه تعادل ایجاد فرصت برای اثبات صلحآمیز بودن برنامههای هستهای ایران است.
مخالفان حضور در NPT
اما در مقابل حضور ایران در NPT مخالفانی نیز در داخل کشور دارد که اتفاقا تعدادشان هم کم نیست و اخیرا نیز در پی مطرح شدن گزارش سیاسی مدیرکل آژانس و افزایش فشارها و تحریمها، نمایندگان مجلس شورای اسلامی طرحی را مطرح کردهاند که بر اساس آن ایران در خصوص تداوم فعالیتهای اتمی خود در چارچوب NPT تجدیدنظر کند.
استدلال مخالفان نیز این است که سنت حاکم درNPT به گونهای است که به قدرتهای بزرگ این امکان را میدهد که بیش از حد روی اصل منع گسترش تسلیحات هستهای در NPTتأکید کنند. و این یعنی فشار بر ایران بدون آنکه بتواند از طریق اصول دیگر NPT یعنی استفاده از انرژی صلحآمیز اتمی و خلع سلاح عمومی فرصتسازی کند. بهعنوان مثال ایران بر اساس معاهده NPT حق دارد از جامعه بینالمللی تأمین سوخت رآکتور اتمی تهران را مطالبه کند اما کشورهای دیگر نهتنها به این تکلیف خود عمل نمیکنند بلکه ایران را تحت فشار قرار میدهند که خود سوخت مورد نظر 20درصد غنی شده را تولید نکند.
بنابراین غرب نه تنها حاضر به تأمین سوخت مورد نیاز ایران نیست بلکه حتی تکنولوژی و دانشهستهای را نیز که بر اساس NPT قرار بود قدرتهای بزرگ به سایر اعضای NPT انتقال دهند، در اختیار ایران قرار نمیدهد. مخالفان حضور در NPT با استناد به این رفتار دوگانه غرب معتقدند چون ایران از حضور در NPT سودی نمیبرد پس لزومی هم ندارد فشارهای ناشی از عضویت در این معاهده را تحمل کند. البته باید به این نکته توجه داشت که نگاه غالب در کشور این است که حضور ایران در NPT به فعالیتهای هستهای صلحآمیز جمهوری اسلامی ایران مشروعیت میدهد. آن هم در شرایطی که بسیاری از کشورها و قدرتهای بزرگ بسیج شدهاند تا اتهام انحراف برنامههای هستهای ایران به سوی کارکردهای نظامی را تبلیغ کنند.
بر این اساس میتوان گفت حضور ایران در NPT به برنامههای هستهای ایران همزمان مشروعیت و شفافیت میبخشد. ضمن اینکه خروج ایران از NPT میتواند شائبه عدم اعتمادسازی از سوی ایران را پررنگتر و چالشی جدی در مسیر فعالیتهای هستهای ایران ایجاد کند؛ چرا که این اقدام قطعا بهانه به دست مخالفان خواهد داد تا بر جنبه نظامی و بازدارندگی برنامه هستهای ایران تأکید کنند. با این حال نباید از استدلالات موافقان خروج ایران از NPT نیز غافل بود. خصوصا رفتارهایی که قدرتهای بینالمللی و استفاده ابزاری از این معاهده در جهت جلوگیری از دستیابی سایر کشورها به دانش هستهای صورت میدهند نیز تا حدود زیادی اعتبار و مشروعیت NPT را زیر سؤال برده است؛ چرا که از یک طرف به نقش و تأثیرگذاری قدرتهای بزرگ بیش از اندازه بها داده شده و دیدگاههای آنان تقویت میشود و از سوی دیگر کشورهایی که خواهان استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای هستند دچار محدودیتهای روزافزون میشوند. خروج ایران از NPT نگرانیهایی را نیز برای کشورهای رقیب و دشمن ازجمله آمریکا و اسرائیل ایجاد میکند.
از آنجا که دانش هستهای در ایران بومی شده خروج ایران از NPT به معنای توقف فعالیتهای بازرسان آژانس بینالمللی در ایران است. نتیجه اینکه آژانس کنترل و نظارت خود بر فعالیتهای هستهای ایران را از دست میدهد. بسیاری از اطلاعاتی که قدرتهای خارجی از برنامه هستهای ایران دارند از همین بازرسیهاست که بعضا نگرانیهایی را هم از لحاظ درز اطلاعات حساس برای ایران به همراه داشته است. از سوی دیگر بهزعم بعضی از کارشناسان غربی درصورت افزایش فشار به ایران یا حمله نظامی، ایران از NPT خارج میشود و قادر خواهد بود تا ظرف یک تا 3 ماه فعالیتهای خود را به سوی تسلیحاتی شدن پیش ببرد. به همین دلیل بعضی از تحلیلهای جدید در غرب این موضوع را مطرح میکنند که شیوهای که غرب در پیش گرفته یعنی فشار و تهدید بر ایران، خود بهانهای به این کشور میدهد که راهحل تسلیحاتی شدن را درنظر بگیرد. این موضوع خود یکی از دغدغههایی است که مانع از حمله نظامی به ایران میشود.
تا کنون سیاست اصولی ایران بر این اساس بوده است که از طریق حضور پرقدرت در NPT مشروعیت فعالیتهای صلحآمیز هستهای خود را به اثبات برساند. با این حال اکنون نمایندگان ملت در مجلس بهطور جدیتر این بحث را مطرح میکنند که اگر قرار است با وجود همکاریهای ایران با آژانس همچنان تحریمها و فشارها افزایش یابد بهتر است ایران از عضویت در NPT کنارهگیری کند. بهنظرمیرسد طرح این مسئله از سوی مجلس شورای اسلامی - به شرطی که مداوم و جدی باشد- اتفاق خوبی است.
اینکه نمایندگان ملت دغدغههای خود را در باب فعالیتهای صلحآمیز هستهای به حوزه افکارعمومی داخلی وارد کنند نشان از این دارد که برنامه هستهای ایران صرفا یک مسئله حکومتی و سیاسی نیست، بلکه یک خواست ملی و استراتژیک است که نمایندگان ملت و آحاد جامعه و نهادهای مختلف درباره آن نظر دارند. اساسا نفس طرح بحث در خصوص خروج یا عدم خروج از NPT در فضای روشنفکری کشور به خودی خود خوب است و میتوان از آن بهعنوان یک ابزار بازدارنده در مقابل فشارها استفاده کرد. ما ایرانیان از حقوق مشروع خود در صحنه قواعد و مقررات بینالمللی خیلی زیاد آگاهی نداریم چون درون جامعه بهطور جدی بحث نمیشود تا دیدگاههای ملی در مورد آنها به تعادل مورد نظر برسند. حتی این ظرفیت وجود دارد که جامعه ایرانی بتواند بهطور مستقیم در این موضوع اظهار نظر کند تا از این طریق ایران بتواند از ابزار حمایت عمومی جامعه داخلی از برنامههای هستهای خود در مقابل فشارهای غربی استفاده کند.
کیهان برزگر ، رئیس پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه و استاد دانشگاه