پرویز گرشاسبی،معاون مناطق خشک و نیمه‌خشک سازمان جنگل‌ها که جنگل‌های زاگرسی در حیطه مسئولیت وی قرار دارد، می‌گوید: مساحت جنگل‌های زاگرس 6میلیون هکتار برآورد می‌شود که در محدوده 30میلیون هکتاری زاگرس به‌صورت پراکنده وجود دارد.

جنگل‌های زاگرسی ویژگی و قابلیت‌های خاصی دارند که اهمیت آنها را دوچندان کرده است؛ ازجمله این رویشگاه‌ها تامین‌کننده 40درصد آب کشورند و رودهای مهم کرخه و کارون ازهمین ناحیه سرچشمه می‌گیرند. بیشترین بارندگی کشور در منطقه زاگرس استحصال می‌شود. در یک جمله جنگل‌های زاگرس یک منبع بزرگ و غنی برای کشور محسوب می‌شود.

وی با این مقدمه کوتاه به طرح مهم‌ترین عوامل تهدید‌کننده رویشگاه‌های زاگرسی می‌پردازد و می‌گوید: در حال حاضر گرمایش زمین کل حیات و پوشش گیاهی را تهدید می‌کند؛ زاگرس هم از این قاعده مستثنی نیست. علاوه براین، ریزگردها که از کشورهای عربی و شمال آفریقا سرچشمه می‌گیرند، زراعت زیراشکوب که از دیرباز مرسوم بوده، دام مازاد بر مرتع، وابستگی معیشتی حاشیه‌نشینان به جنگل و پدیده خشکیدگی بلوط‌ها از دیگر عوامل تهدید‌کننده جنگل‌های مناطق خشک و نیمه‌خشک است. به این عوامل باید طرح‌های عمرانی را هم افزود؛ به‌ویژه زاگرس به مثابه کریدوری بین دشت خوزستان قرار گرفته و در نتیجه احداث راه‌های دسترسی، ایجاد مسیر خطوط انتقال نیرو، گاز و نفت، رویشگاه‌های زاگرسی را تهدید می‌کند.

این مقام مسئول درباره تخریب‌ها آماری به‌دست نمی‌دهد؛ «آمار دقیقی در دست نیست؛ آنچه در این باره اعلام می‌شود مبنای علمی ندارد و بیشتر براساس حدس و گمان است. تنها با کار علمی و با کمک تصاویر ماهواره‌ای می‌توان در این زمینه اظهارنظر کرد. تصاویر ماهواره‌ای و مقایسه این تصاویر در زمان‌های مختلف می‌تواند در این خصوص راهگشا باشد.» گرشاسبی ضمن انتقاد از اعلام آمارهای ضد‌و نقیض تاکید می‌کند: برای اینکه از وضعیت 14‌میلیون هکتار جنگل‌های کشور باخبر شویم ضروری است با تصاویر ماهواره‌ای این عرصه‌ها را پایش کنیم تا از تغییرات هرساله این عرصه‌ها باخبر شویم. این پایش، در چاره اندیشی برای تهدیدات و خطرات احتمالی بسیار کارساز است.

در عین حال، وی می‌گوید: یک کار میدانی که در 2میلیون هکتار از رویشگاه‌های زاگرس منتهی به عراق و جنوب غرب دشت خوزستان انجام شده ، حاکی از آن است که 170هزار هکتار از این عرصه 2میلیون هکتاری، به‌طور کامل مبتلا به پدیده خشکیدگی و استرس است و در واقع با خطر جدی مواجه است. براین اساس، اقدامات کارسازی برای مقابله با پدیده خشکیدگی در دستور کار قرار گرفته است ازجمله اسفندماه سال گذشته کمیته‌ای متشکل از استادان دانشگاه، نخبگان منابع طبیعی و نمایندگان استان‌های درگیر با پدیده خشکیدگی بلوط‌زارها تشکیل شد و پس از برگزاری جلسات متعدد، خردادماه امسال طرحی ضربتی تهیه و با پیگیری این طرح در وزارت جهاد کشاورزی و نهادهای دیگر موفق به تامین 15میلیاردتومان اعتبار برای مقابله با این پدیده شدیم.

وی تاکید می‌کند: جنگل‌ها فقط با حفاظت حفظ نمی‌شوند بلکه جنگل مانند باغ به مراقبت، هرس و تیمار نیاز دارد. باید به جنگل ورود کرد. نمی‌توان در جنگل را بست بلکه راهکار آن است که هرجا مشکلی وجود دارد، می‌توان با اقدام علمی و فنی آن را رفع کرد. مثلا در رویشگاه‌های بلوط در مواردی خاک سطحی پایه‌ها شسته شده و ریشه‌های درخت از خاک بیرون آمده است که این مشکل باید رفع شود. در حال حاضر، مراقبت از 200هزار هکتار از رویشگاه‌های جنگلی زاگرس که دچار پدیده خشکیدگی و استرس شده یا در سال‌های آتی درمعرض استرس قرار می‌گیرد در دستور کار قرار گرفته است.

معاون مناطق خشک و نیمه‌خشک سازمان جنگل‌ها در سال جهانی جنگل با اشاره به شکنندگی زیست‌بوم‌های مناطق خشک و نیمه‌خشک تصریح می‌کند: اعتبارات موجود حتی برای سرکشی و نظارت بر اکوسیستم‌های جنگلی مناطق خشک و نیمه‌خشک هم کافی نیست چه برسد به آنکه بخواهیم با عوامل تهدید‌کننده این مناطق مقابله کنیم. درنظر داشته باشیم که محدوده بزرگی از منابع طبیعی در مناطق خشک و نیمه‌خشک واقع شده و خشکسالی و تغییرات اقلیم این محدوده را تحت‌الشعاع قرار داده و دچار تنش می‌کند. به همین دلیل نمی‌توان با مدیریت ثابت با این پدیده‌ها مقابله کرد بلکه رویارویی با خشکسالی، تغییرات اقلیم و تبعات ناشی از آن نیازمند مدیریت دینامیک (پویا) است. وقتی پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد در سال 2090 گرمای زمین 4درجه افزایش می‌یابد باید از هم‌اکنون به فکر آن روز باشیم و برای آن زمان برنامه‌ریزی کنیم. این برنامه‌ریزی نیاز به اعتبار دارد اینها مواردی است که نباید مغفول بماند و ضروری است در سیاستگذاری‌ها کلان مورد توجه قرار بگیرد.

جنگل‌های گلستان از گیلان و مازندران شکننده‌ترند

حمید سلامتی، مدیرکل منابع طبیعی استان گلستان، درباره عواملی که جنگل‌های این استان را تهدید می‌کند گفت: جنگل‌های استان گلستان با گیلان و مازندران متفاوت است به‌دلیل آنکه در ضلع شمالی استان، منطقه گرم و خشک کشور ترکمنستان و در ضلع جنوبی استان، منطقه گرم وخشک استان سمنان قرار گرفته است. در شرق استان هم منطقه سرد وخشک استان خراسان‌شمالی وجود دارد. این موقعیت سبب شده، رویشگاه‌های جنگلی گلستان نسبت به گیلان و مازندران، شکنندگی بیشتری داشته باشند که خود این شکنندگی یکی از عوامل تهدید‌کننده جنگل‌های استان به‌لحاظ شرایط اقلیمی محسوب می‌شود.

علاوه براین، بخش وسیعی از شرق استان گلستان، پوشیده از خاک لس است. خاک لس خاکی است که باد از جای دیگر آورده و پروفیل ندارد در نتیجه شرایط مساعدی را برای فرسایش و ایجاد رواناب فراهم کرده است. بنابراین، به هر نحوی که پوشش گیاهی از بین برود می‌توان گفت هم برای نابودی جنگل و هم برای جاری شدن سیل، شرایط فراهم می‌شود. این موقعیت بیش از هر چیز ضرورت حفاظت از جنگل و به‌طور کلی پوشش گیاهی را نشان می‌دهد. براین اساس باید با برنامه‌ریزی، پوشش گیاهی را حفظ کنیم حتی برای جلوگیری از فرسایش، رواناب و بروز سیل ضروری است در برخی عرصه‌ها، احیای پوشش گیاهی و توسعه آن در اولویت قرار بگیرد.

به گفته وی، در شرق استان گلستان، علاوه بر تهدیدات مذکور دامداری و کشاورزی هم جنگل‌ها را تهدید می‌کند. دراین بخش از استان هنوز صنعت و خدمات آنگونه که باید رونق نگرفته و در نتیجه عمده معیشت مردم مبتنی بر دامداری و کشاورزی است و در نتیجه دام‌ها همچنان عرصه‌های طبیعی را تهدید می‌کند. کسی که دام دارد ناگزیر دامش را به جنگل می‌برد. علاوه براین، کشاورزانی که در حاشیه جنگل‌ها مشغول کشت و زرع هستند همواره در سودای توسعه اراضی زیرکشت خود هستند که این نیز تهدیدی جدی برای رویشگاه‌های طبیعی محسوب می‌شود. وجود روستاهای متعدد در محدوده جنگلی و مستثنیات از دیگر عوامل تهدید‌کننده جنگل به شمار می‌آید.

منشأ همه تخریب‌ها عوامل انسانی است

مدیرکل منابع طبیعی مازندران، عامل انسانی را بزرگ‌ترین عامل تخریب‌کننده جنگل می‌داند. عباسعلی نوبخت معتقد است که عوامل طبیعی در تخریب جنگل‌های شمال کشور نسبت به عوامل انسانی سهم کمتری دارند. او می‌گوید: اگر عوامل طبیعی هم وجود داشته باشد بخش عمده آن ناشی از تغییراتی است که انسان‌ها به عمد یا غیرعمد در طبیعت ایجاد کرده‌اند. برای نمونه در بخش‌هایی از طبیعت، معدنکاران، مسیر آبراهه‌ها را می‌بندند؛ در نتیجه یک عامل طبیعی مثل بارش رگباری باعث بروز سیل و تخریب می‌شود و مشکلات ناشی از آن متوجه کسانی می‌شود که در حوزه آبخیز و در پایین‌دست زندگی می‌کنند. سیل گرچه عامل طبیعی است اما به اعتقاد من، همه تخریب‌ها ولو آنکه ناشی از عوامل طبیعی باشند ریشه در عوامل انسانی دارند و عامل انسانی در آن دخیل است.

این مسئول محلی می‌افزاید: به‌عنوان یک کارشناس بر این باورم که یکی از عوامل تخریب در عرصه‌های جنگلی شمال، اظهارنظر افراد غیرمتخصص درباره مسائل منابع طبیعی است. برخی همان‌طور که برای یک سردرد نسخه می‌پیچند برای منابع طبیعی- بی‌آنکه تخصصی داشته باشند- نسخه می‌پیچند، در حالی که اگر مدیران و مسئولان محلی استان‌های شمالی به مدیران و کارشناسان منابع طبیعی اعتماد کنند و به این نکته باور داشته باشند که اگر جواب «نه» شنیدند این جواب منفی هم مثل جواب مثبت مبتنی بر ادله و مستندات کارشناسی است، تخریب‌ها به میزان قابل‌توجهی کاهش می‌یابد. انتظار این است که مسئولان به مدیران منابع طبیعی اعتماد کرده و نظرات آنان را در راستای منافع و مصالح عمومی تلقی کنند.

این مدیر منابع طبیعی، نبود طرح آمایش سرزمین را بزرگ‌ترین مشکل و منشأ همه مشکلات می‌داند که خلأ آن، باعث تخریب‌های عمدی و غیرعمدی رویشگاه‌های طبیعی در شمال و غیرشمال کشور شده و می‌شود. آمایش سرزمین از یک سو، مجالی برای تخریب‌ها باقی نمی‌گذارد و از سوی دیگر، متولیان امور اجرایی و عمرانی را ملزم به رعایت معیارهای زیست‌محیطی و استانداردهای تعریف شده می‌کند. در غیاب این طرح، هر مدیری هم که بخواهد براساس برنامه کار بکند، فشارهای جانبی مانع از موفقیت او می‌شود.

نوبخت در ادامه به نکته درخور تاملی اشاره می‌کند: صادقانه بگویم حاصل عملکرد دستگاه‌های مختلف در زمان کوتاه مشخص می‌شود ولی افرادی که در حوزه منابع طبیعی و محیط‌زیست کار می‌کنند ممکن است نتیجه عملکرد خود را نبینند زیرا یا بازنشسته می‌شوند یا ممکن است از دنیا بروند. بنا به اعلام متخصصان و صاحب‌نظران، جهان در سال2050 با بحران کم‌آبی مواجه می‌شود و در آن زمان ما باید پاسخگو باشیم.

وی می‌افزاید: به‌نظر من ایرانیان شعور آن را دارند که در آن زمان هر مقام مسئولی را که باعث تخریب شده به محاکمه بکشانند و او را ملزم به پاسخگویی کنند. ما درباره منابع طبیعی باید به گونه‌ای تصمیم بگیریم که فشارهای منفعت‌طلبان نتواند مانع از اجرای کارهای مغایر منافع و مصالح عمومی و منابع طبیعی بشود.

درخصوص منابع طبیعی ممکن است افراد مختلف در چارچوب وظایف شغلی خودشان دخل و تصرف کنند. این دخل و تصرف‌ها هر میزان کوچک و ناچیز باشد وقتی جمع می‌شود حجم عظیمی را سبب می‌شود که ما را زیر سؤال می‌برد. ما روزی به خاطر کارهایمان و به خاطر مسئولیتی که داشته‌ایم باید پاسخگو باشیم، بنابراین نباید منابع طبیعی کشور را که متعلق به همه و به نسل‌های آینده است قربانی طرح‌هایی کنیم که منافع کوتاه‌مدت دارند.

برچسب‌ها