به گزارش همشهریآنلاین، در کیفرخواست صادره برای امیر میرزایی حکمتی که توسط نماینده دادستان قرائت شد با استناد به گزارشات مدیرکل حقوقی قضایی معاونت جاسوسی وزارت اطلاعات آمده است که حکمتی با هدف نفوذ اطلاعاتی به سیستم اطلاعاتی کشور وارد ایران شده و با بررسی دقیقتر مشخص شد که هدف وی متهم سازی ایران به دست داشتن در تروریسم است.
در این کیفرخواست همچنین آمده است که متهم از ماه می 2009 میلادی توسط سازمان جاسوسی آمریکا CIA استخدام شده و مأموریتهایی را برای جاسوسی در ایران داشته است.
در این کیفرخواست با اشاره به اعزام حکمتی به پادگان بگرام افغانستان و دسترسی وی به اسناد سری و سپس اخذ مأموریت برای حضور در ایران و سپس مراجعه به وزارت اطلاعات و برقراری رابطه با کارشناسان این وزارت به عنوان مراحل انجمن مأموریت متهم ، آمده است. اقرار صریح و مقرون به واقع متهم، ارتباط با سازمان سیا و اقدام علیه امنیت کشور بوده و انگیزههای همکاری با سیا محرز است؛ از این رو تقاضای کیفر برای متهم خواستار میشود.
مهمترین نکات دفاعیات متهم
* متهم خود را امیر میرزایی حکمتی متولد ۱۹۸۳ میلادی، مجرد، دارای لیسانس اقتصاد معرفی کرد.
* سال 2001 برای تأمین هزینههای دانشگاه وارد ارتش آمریکا شدم و قصدداشتم چندسال سربازی کنم تا هزینههای دانشگاهم فراهم شود چراکه پدرم نمیتوانست هزینههای دانشگاهم را پرداخت کند.
* من ۴سال سرباز بودم و ۹ ماه در عراق حضور داشتم. بعداز سربازی در یک سازمان پژوهشی برای وزارت دفاع آمریکا استخدام شدم که کارم ترجمه و پژوهش فرهنگ و زبان عربی بود.
* بعداز آن برای یک شرکت به منظور آموزش زبان و فرهنگ عربی و اسلامی استخدام شدم.
* من به سربازان آمریکایی یاد میدادم که چطور با مردم عرب رفتار کنند ضمن اینکه یکسری تاکتیکهای سربازی را نیز به آنها آموزش میدادم.
* سال 2009 مصاحبهای با سازمان جاسوسی آمریکا CIA داشتم؛ بعد از این مصاحبه به من زنگ زدند و گفتند که میخواهیم رزومه شما را ببینیم؛ بعد از ارائه رزومه و چند مصاحبه دیگر با من تماس گرفتند و من برای همکاری با DAE در نظر گرفته شدم که در این شرکت ۵ ماه آموزش اطلاعاتی داشتم و پس از آن به عراق رفتم و ۹ ماه آنجا بودم؛ در این مدت کارم این بود که نحوه رفتار با سربازان عراقی را به سربازان آمریکایی یاد میدادم.
*بعد از عراق به مدت دو سه ماه در پادگان بادران افغانستان به عنوان تحلیلگر اطلاعات مشغول شدم.
* به من گفتند یکسری اطلاعات را به ایران ببر و به وزارت اطلاعات بده و پول هم بگیر. این اطلاعات البته اطلاعات درستی بود. من هم فکر کردم که هیچ ضرری به ایران از این ناحیه وارد نمیشود و من نیز قصد نداشتم که ضرر بزنم. من فریب خوردم و قصد خودم این بود که در ایران زندگی کنم و به آمریکا برنگردم.
* مبلغ دوهزار دلار در ماه را به عنوان حقوق دریافت میکردم.
* اولین افسر CIA که با من ملاقات "مارک" بود. مارک یکسری سؤال از من کرد که بیشتر در رابطه با شخصیت من و علاقهام به کار اطلاعاتی بود.
* در واشنگتن در مصاحبهای که با مأمور CIA داشتم به بنده آموزش دادند که از کجا و چگونه وارد ایران شوم و چه اطلاعاتی بدهم و چگونه فعالیت کنم.
* به من نقشه وزارت اطلاعات و خیابانهای اطراف آن و همچنین نحوه برخورد با کارشناسان وزارت اطلاعات را نشان داده بودند و گفته بودند که از دبی با هواپیما به ایران بیایم و اطلاعاتی که داده بودند را به مأموران وزارت اطلاعات ایران تحویل دهم.
* من تحلیلگر اطلاعات بودم و تخصصم طالبان بود. بیشتر گزارش میخواندم و مینوشتم و خودم نیز به گزارشهای جاسوسی درباره ایران دسترسی داشتم.
* از طریق سیستم محرمانهای که وجود دارد میتوانستم درباره تمام کشورهای دنیا گزارشهای سری را بخوانم. یکی از منابع این سیستم سازمان CIA بود همچنین از طریق منبع NSA شماره تلفنهایی که شنود میشوند را میتوانستم مکالماتشان را بخوانم؛ بیشتر از منبع NSA و CIA گزارشات را میخواندم و یادداشت میکردم و بخشی از آنها را به ایران آوردم.
* قبل از استخدام در سازمان CIA سه مصاحبه داشتم که اولین آنها با آقای مارک بود که درباره شخصیتم و علاقهام به کار اطلاعاتی پرسید؛ مصاحبه دومم در واشنگتن بود که به دروغ سنج نیز متصل شدم و از نظر روانی من را آزمایش کردند؛ مصاحبه سومم نیز در واشنگتن بود که درباره کار در CIA و حقوق و بیمه و مزایای کارمندان آن با من صحبت شد.
* شرکت کوبیک یک شرکت خصوصی دفاعی است. من کارم در این شرکت معلمی آموزشی برای سربازان آمریکایی بود که خود این سربازان مربی سربازان عراقی و افغانی میشدند. مسئولیت من این بود که از نظر فرهنگی و زبانی به آنها آموزش دهم که چطور با سربازان عراقی و افغانی ارتباط برقرار کنم.
* من ۵ ماه دوره آموزشی در شعبه آمریکایی شرکت بای سیستم(BAESYSTEMS) داشتم. کسی که تجربهای در تحلیلگری اطلاعات ندارد این دوره را می گذراند و من نیز در این دوره یاد گرفتم که چگونه با سیستمهای محرمانه کار کنم و چگونه گزارش بنویسم و تخلیه اطلاعاتی کنم.
* درباره ایران هیچ آموزشی در این شرکت نداشتم و فقط یک دوره تحلیلگری گذراندم؛ بعد از اتمام این دوره آموزشی ۹ ماه به عراق رفتم و در آنجا کارم تحلیلگری و مصاحبه با سربازان عراقی بود.
* شرکت X3 یک شرکت خصوصی دفاعی است که با نیروهای آمریکایی در افغانستان قرارداد دارد و خدمات اطلاعاتی به آنها ارائه میدهد و من نیز به عنوان تحلیلگر در این شرکت استخدام شدم.
* وقتی از عراق برگشتم از CIA با من تماس گرفتند و گفتند که به هتلی در واشنگتن میرود تا با آنها ملاقاتی داشته باشم؛ در این هتل بامأموران CIA سه روز جلسه داشتم و هر جلسه چندین ساعت طول کشید. آنها به من گفتند که میخواهیم شما بروی در بگرام اطلاعات جمع کنی و سپس به ایران رفته و آنها را به وزارت اطلاعات بدهی و پول هم بگیری و وقتی برگشتی بیشتر توضیح میدهیم و مأموریت دیگری میسپاریم.
* من نمیدانستم کاری علیه ایران انجام میدهم؛ من نیاز به کار داشتم؛ آنها به من گفتند برو اطلاعات بده و من هم دیدم این چیزی نیست که به ایران ضرر بزند ضمن اینکه پول هم میگیرم. البته قصدم این بود که در ایران ادامه زندگی بدهم و به آمریکا برنگردم چرا که من ایران را دوست دارم. اگر به من میگفتند مثلا برو و یک نفر را در ایران ترور کن هیچ وقت این کار را نمیکردم.
* در قبال این مأموریت 500 هزار دلار به من پیشنهاد کردند اما گفتند این پول را موقع برگشتن به من میدهند.
* در جلسهای که در واشنگتن داشتم نحوه برخورد با کارشناسان وزارت اطلاعات ایران را به من آموزش داده و گفته بودند برو به مأموران اطلاعاتی ایران بگو که سرباز بودی و عملکرد دولت آمریکا را قبول نداری به همین خاطر آمدی اطلاعات بدهی و پول بگیری.
* به من گفتند اطلاعات را از طریق اینترنت در ایران تحویل بگیر چون اگر لپ تاپت باشد ممکن است آن را ببینند و بگیرند. ضمنا اطلاعات را جدا کن، یکسری از اطلاعات را به مأموران وزارت اطلاعات بده و بگو بررسی کنند اگر استقبال کردند قسمت بعدی را به آنها بده.
* من به مأموران وزارت اطلاعات ایران گفتم که از سیاستهای آمریکا و فشارهای این کشور علیه ایران ناراضی هستم و از کارم هم رضایت ندارم و میخواهم با شما همکاری کنم. البته واقعا این چیزها که گفتم (نارضایتی از سیاستهای آمریکا و کار) حقیقت دارد.
* هم من و هم سربازان دیگر سیاستهای آمریکا را قبول ندارند؛ البته قرار بود از این داستان به عنوان پوشش نیز استفاده کنم ضمن اینکه به من گفته بودند این حرفها را بزنم و پس از آن هیچ مشکلی نخواهم داشت و نباید نگران باشیم.
* به من گفتند پس از این که از این مأموریت برگشتی در هر شرکتی که خواستی میتوانی استخدام شوی.
* من اول نصف مدارک را به وزارت اطلاعات دادم و گفتم پول نمیخواهم. اگر راضی بودید بقیه را هم میدهم و ۵۰۰ هزار دلار میگیرم اما اگر هم پولی به من نمیدادند مشکلی نبود چرا که هدفم نبود.
* خودم قصدم این بود که پول در ایران بماند و خودم هم در ایران بمانم و برنگردم.
* قرار بود در ازای این کارم صورتحسابی از وزارت اطلاعات دریافت کنم.
* من فریب خوردم و به آنها اعتماد کردم چراکه به من گفتند هیچ مشکلی وجود ندارد و من هم پیش خودم میگفتم آنها کارشان همین است و نمیگذارند یک مأمور سازمان سیا دستگیر شود. آنها اصلا به من نگفتند که احتمال دستگیری وجود دارد.
* سه جلسه با مأموران وزات اطلاعات برقرار کردم در اولین جلسه یکسری اطلاعات دادم؛ در جلسه دوم از من یکسری سؤال پرسیدند که از کجا آمدهام و چه کسی هستم و من گفتم که رزومه ارائه کنم. در جلسه سوم به من گفتند رزومه خود را بنویس و امضا بده و پس از اینکه امضا دادم از آنجا که متوجه مأموریت من شده بودند گفتند یا صادقانه با ما همکاری کن یا می فرستیمت زندان.
* وی در پاسخ به سؤال قاضی صلواتی مبنی بر اینکه شما که می گویی قصد نداشتی به ایران ضربه بزنی چطور میخواستی صورتحسابی تهیه کنی تا از آن برای شانتاژ تبلیغاتی علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده شود گفت: در این سه جلسه اصلا نگفتم که صورتجلسه میخواهم فقط خواستم اطلاعات به آنها بدهم و اگر دوست داشتند پول بدهند و اگر نداشتند ندهند. قصد خودم ضربه زدن نبود اما مأموریتم این بود.
* اگر دستگیر نمیشدم یک پولی میگرفتم و در ایران زندگی میکردم.
قاضی صلواتی خطاب به حکمتی گفت: این تیزهوشی کارشناسان وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران را نشان میدهد که شما را دستگیر کردند اما شما آموزشهای لازم را دیده بودید که مأموریتت را انجام بدهی و از ایران از طریق دبی با آمریکا برگردی و آنجا قرار بود با شما تماس بگیرند که آیا مأموریتت را درست انجام دادی یا خیر.
* یک نقشه به من نشان دادند که در آن وزارت اطلاعات و خیابانهای اطراف و همچنین پارک شریعتی مشخص بود؛ سپس سناریویی که نوشته بودند را به من نشان دادند تا بدانم چه باید بگویم و بقیه را نیز شفاهی به من گفتند. روز آخر نیز به من مراجعه کردند تا مطمئن شوند همه چیز را خوب فراگرفتهام.
* اصلا انتظار نداشتم که دستگیر شوم.
دفاعیات وکیل مدافع (صمدی)
* دو بار با متهم ملاقات کردهام.
* امثال موکل من را آمریکاییها به دام میاندازند اما وقتی پرنده تیزپرواز هزارچشم هزار گوش مستور و پوشیده از انظار را مأموران ما، جوانان ما و چشم و گوش های ما صید میکنند آمریکا در تلاش برای چه چیزی است؟ جایی که عقاب پر بریزد، از پشه لاغری چه خیزد؟ موکل من چطور میتوانسته در سیستمی نفوذ کند که هیچ احدی راه به آنجا ندارد. میکده حمام نیست، سرزده وارد نشو.
* در کیفرخواست صادره اتهام موکل من را همکاری با دولت متخاصم آمریکا به وسیله سازمان جاسوسی CIA علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی قید کردهاند. دلایل انتصاب این اتهام چیست؟ گزارش وزارت اطلاعات و اقاریر متهم و اعمال و افعالی که وی انجام داد آمده است. چون شالوده و پایه و اساس پرونده از باب انتصاب اتهام گزارش وزارت اطاعات است اتخاذ سند میکند به گزارش نامه مدیرکل حقوق قضایی معاونت ضدجاسوسی وزارت اطلاعات که مأمور به رسیدگی به پرونده بوده.
* در این گزارش میگوید حکمتی جاسوسی آمریکاست که با قصد نفوذ در سیستم اطلاعاتی کشور و با هدایت مستقیم CIA وارد ایران شده است. در بحث اقرار قابلیت تجزیه وجود ندارد نمیشود آنچه به نفع متهم است را رها کنیم و آنجا که علیهش است را بچسبیم. متهم میگوید اصل مأموریتش نفوذ در سیستم اطلاعاتی ایران و تبدیل شدن به منبع اطلاعاتی CIA بوده و انگیزهاش این بوده که پول بگیرد تا بتواند زندگی کند.
* آیا قصد جرم، جرم است؟
* اگر تهیه مقدماتی انجام داد برای اینکه موصله متصله به ارکان جرم باشد، آیا میتواند جرم تلقی شود؟ خیلیها خیلی قصد میکنند اما در اینجا قصد ایشان برای نفوذ در وزارت اطلاعات، جرم محال است؛ مگر میشود در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران که مأموران زبده و کارشناسان ورزیده دارد نفوذ کرد؟ وزارت اطلاعات ایران هزاران فیلتر دارد وگرنه با این سیستمهای متخاصم در جهان اساس کشور بر باد میرفت.
* در هرکجا جنبدهای علیه نظام جمهوری اسلامی وجود دارد و توطئه میکند توسط سربازان و جان برکفان خوشنام پوشیده مرام بسیار خوش مرام کشف میشود. لذا آیا میتوان در چنین سیستمی نفوذ کرد؟ لذا اینجا فقط صرف قصد جرم مطرح است و ارتکاب این جرم به نظر من جرم محال است.
* آموزش هایی که موکلم دیده نیز جرم نیست؛ آیا میتوان آموزش دیدن برای جرم را جرم تلقی کرد؟
* با آموزشهای بچهگانهای که به موکل من داده بودند نمیشد در چنین سیستمی نفوذ کرد.
* موکل من غافل از این بوده که از بدو ورود تحت نظر بوده و شناسایی شده بود.
* طبق تبصره یک ماده ۲۴۱ مجرد قصد ارتکاب جرم و عملیات اقدام که فقط مقدمه جرم است و ارتباط مستیم با وقوع جرم نداشته جرم نیست. وقتی هنوز نفوذ نشده و قط با کارشناسان حرف زده شده این شروع جرم نیست.
* آمریکایی ها موکل من را فریب دادهاند و خود او را قربانی و نابود کردهاند.
* موکلم ده ها بار گفته فریب خوردهام و اظهار ندامت و توبه کرده و ماده قانونی 508 هیچگونه تطابق و تناسبی با اعمال موکلم ندارد.
بر اساس این گزارش، حکمتی در پایان این بخش از دفاعیاتش از محضر دادگاه استدعای صدور حکم با رحمت و عطوفت اسلامی کرد.
* توضیحات نماینده دادستان
* آقای وکیل می گوید که متهم فقط قصد جرم داشته اما متهم در واشنگتن سه مرحله آموزش دیده و سوء نیت و انگیزه تخریبی او علیه نظام محرز است و وی قصد داشته پس ازبازگشت به آمریکا از مستندات خود علیه نظام استفاده کند و بگوید ایران در فعالیتهای تروریستی خارج از کشور دست دارد.
* اقدامات خصمانه آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران بسیار واضح است و از آن جمله میتوان به اعزام هواپیمای جاسوسی به ایران و اعزام جاسوسان انسانی متعدد اشاره کرد و لذا من تقاضای اشد مجازات برای این متهم دارم.
توضیحات قاضی صلواتی
* باتوجه به اقدامات هیئت حاکمه آمریکا و CIA علیه نظام جمهوری اسلامی ایران در ۳۰ سال گذشته از جمله تحریمها ، جنگ تحمیلی، واقعه طبس، حمایت از فتنه ۸۸ و تخصیص بودجه برای آن، اعزام جاسوسان مختلف به ایران و اقدام برای برگزاری خصومت آمریکا با ایران واضح است.
* اتهامات متهم همکاری با دولت متخاصم است و اگر اینگونه نیست این فرد چه ارزشی برای آمریکا داشته که چندین سال وی را آموزش بدهند و کارشناسان CIA با او جلسات متعدد آموزشی و کاری بگذارند و او را به ایران اعزام کنند.
دفاعیه نهایی وکیل ( صمدی)
* بنده نیز قبول دارم که سوءنیت محرز است
* بحث درباره عنصر مادی جرم است. وگرنه در متخاصم بودن آمریکاهیچ شکی نیست. کجا از نیش آمریکا در امان است؟ افعانستان، عراق، پاکستان یا ...؟
* ظلم و ستم آمریکا در جهان اظهر من الشمس بوده و تنها کشوری که جلوی این رژیم قد برافراشته ایران اسلامی است
* سوء نیست محرز است اما آیا مقدمات آموزشی که موکل دریافت کرده خود جرم است؟ من اگر آموزش ببینم که ترور کنم ولی ترور نکنم آیا باز هم باید به اتهام ترور من را بگیرند؟
* در کیفرخواست یکی از اتهامات موکلم "اتهام سازی و مرتبط نمودن ایران با فعالیتهای تروریستی خارج از کشور" قید شده است اما آیا متهم این کار را کرده و توانسته در وزارت اطلاعات نفوذ کند؟ بنابراین به نظر من عنصر مادی جرم در اینجا مفقود و فشل و ابتر است.
* موکلم میگوید من فریب خوردهام و به این هدف امدهام اما هدفم را انجام ندادهام.
* طی روزهای آتی لایحه دفاعی خودرا تقدیم دادگاه خواهد کرد.
پس از سخنان وکیل مدافع، نماینده دادستان گفت متهم به همکاری با آمریکا اقرار کرده و در پرونده نیز درج شده است و عنصر مادی هم همان دوره آموزشی است چرا که با این دورهها، متهم همکاری خود را ثابت کرده و سه جلسه نیز در وزارت اطلاعات حضور یافته و در راستای مأموریتش پیش رفته است اما غافل از اینکه از قبل شناسایی شده بوده است.
نماینده دادستان تأکید کرد: انگیزه وی نفوذ بوده و آموزشهای لازم را هم دیده بود لذا انیگزه وی کاملا محرز است.
قاضی صلوتی در انتهای این دادگاه گفت: برخود لازم میدانم که از زحمات و تیزهوشیهای سربازان گمنام امام زمان بویژه معاونت ضدجاسوسی وزارت اطلاعات تشکر کنم.
به گزارش فارس، در پایان این دادگاه، وکیل مدافع متهم از قاضی صلواتی به دلیل آزادی کامل در دادگاه برای ایراد دفاعیات تشکر و همچنین امیر میرزایی حکمتی نیز از دفاعایت وکیل ابراز رضایت کرد.