«جایگاه پرندگان در طبیعت»، «مجموعه 2جلدی محیطزیست در برنامهریزی منطقهای و شهری»، «مجموعه مباحث و روشهای شهرسازی» و «مجموعه 2جلدی مقدمهای بر شناخت محیطزیست» عناوین این کتابهاست، اما تلاشهای این پژوهشگر محیطزیست تنها به تالیف کتابهای یادشده منتهی نمیشود. آنهایی که مباحث زیستمحیطی را دنبال میکنند به یاد میآورند که وی در شمار نخستین کارشناسانی است که از سدسازی بهعنوان عامل اصلی خشکشدن دریاچه ارومیه نام برد و هم او بود که 10سال پیش با انتشار گزارشهای مفصلی که نسخهای از آن در سازمان حفاظت محیطزیست موجود است، نسبت به خشکشدن تالابهای سهگانه «بختگان، طشک و کمجان» هشدار دارد؛ کمااینکه نقش مؤثر وی را نمیتوان در اعلام منطقه حفاظتشده دنا بهعنوان ذخیرهگاه بیوسفر نادیده گرفت. اینها تنها برخی از فعالیتهای شاخص مهندس کامبیز بهرامسلطانی است.
این کارشناس برجسته محیطزیست، تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد را در آلمان به پایان رساند و پس از بازگشت به کشور در سال 62 به سازمان حفاظت محیطزیست رفت اما بهدلیل پارهای مشکلات بهویژه انتقاداتی که نسبت به مدیریت این سازمان داشت، همکاری با سازمان را تاب نیاورد و بهعنوان یک پژوهشگر مستقل تلاش خود را برای ارتقای محیطزیست کشور در قالب فعالیتهای مطالعاتی آغاز کرد. حاصل بیش از 20 سال تلاش وی در عرصه محیطزیست، کتابها و گزارشهای متعددی است که به عناوین برخی از آنها به اجمال اشاره شد، اما آنچه باعث تمایز این چهره برجسته محیطزیست با دیگران است اینکه بهرامسلطانی همواره ترجیح داده است در انزوای خود به کار تحقیق و پژوهش بپردازد تا جایی که برخی خبرنگاران محیطزیست هم آنگونه که باید او را نمیشناسند. درعین حال او هیچگاه منافع محیطزیست را قربانی مصلحتاندیشی نکرده و هرگاه لازم بوده تمامقد از محیطزیست کشور دفاع کرده است.
نقد وی بر برخی نظراتی که درباره دریاچه ارومیه منتشر شد و نیز موضعگیریهای وی در مورد بختگان و میانکاله دلیلی بر این ادعاست. بهرامسلطانی اکنون بیش از 20روز است که به خاطر بیماری سخت بستری شده است اما آنچه وی را رنج میدهد بیماری نیست بلکه عجز ناشی از بیماری است که مجال تحقیق و پژوهش را از او گرفته است. او از ننوشتن رنج میکشد و محیطزیست از سکوت ناگزیر وی. معدود مخاطبانی که وی را میشناسند، میگویند حق این است که همشهری با نوشتاری هرچند کوتاه از استاد قدرشناسی کند. پاسخ این دوستان این است که بهرامسلطانی و معدود اساتید دیگری که شمع وجودشان بیهیچ ادعایی روشناییبخش محیطزیست ایران است نیازی به قدرشناسی ندارند که شأن آنها اجل از قدرشناسی است.