سالهای زیادی نگذشته اما نه تنها شبکههای موجود شبانه روزی شدهاند بلکه تعداد آنها در کشورمان چنان رشد داشته که شاید کمتر کسی بتواند درست و دقیق بگوید چند شبکه تلویزیونی در کشورمان داریم. این در حالی است که شبکههای جدید هم در راه هستند و خبر آغاز به کار یک شبکه جدید یا اقدام به ایجاد یک شبکه دیگر چندان برای مردم ما تازگی ندارد. شاید این اخبار باید جزو خبرهای خوش باشد و ایجاد شبکههای جدید مایه مباهات، اما اتفاقاتی که در عرصه تولید آثار تلویزیونی و بهخصوص سریالهای تلویزیونی رخ میدهد باعث میشود از مدیران سیما بپرسیم در شرایط موجود چه نیازی به ایجاد این همه شبکه تلویزیونی وجوددارد؟
میتوان ادعا کرد تقریبا هیچ برنامه یا سریالی در تلویزیون تولید نمیشود مگر آنکه در روند ساخت آن مشکلات مالی ایجاد شده باشد. این مسئله دیگر به یکی از قوانین و بدیهیات تلویزیون بدل شده است. به عبارت دیگر عموم آنچه از تلویزیون شاهدیم با عبور از موانع و مشکلات مالی تولید شدهاند و بسیاری از مجموعههای تلویزیونی را همه ما میشناسیم که بهدلیل مشکلات مالی تولید آنها با تاخیر صورت گرفته، برای مدتی طولانی یا برای همیشه متوقف شدهاند. اینجاست که ایجاد شبکههای جدید خبری خوش و مایه مباهات یا حداقل مسرتبخش نیست. وقتی تلویزیون برای تولید یک مجموعه ساده با مشکلات مادی متعدد روبهروست چه نیازی هست به این همه شبکه تلویزیونی؛ حتی اگر این شبکهها بودجه خاص خودشان را داشته باشند یا از تولیدات دیگر شبکهها استفاده کنند و یا حتی هزینهبر نباشند.
مدیران سیما برآنند که بر تعداد شبکههای تلویزیونی به هر ترتیب بیفزایند و این بدان معناست که رشد کمی از رشد کیفی شبکههای تلویزیونی ارجحتر است. اینجاست که باید پرسید با چنین شیوه عملکردی چه هراسی از برونسپاری هست؟ چرا تلویزیون بخشی از کارهایش را به بخش خصوصی واگذار نمیکند؟ برونسپاری از جمله برنامههای دولت و نهادهای دولتی است و از سوی دیگر لزوما به معنی واگذاری به بخش خصوصی نیست که برون سپاری شبکههای تلویزیونی به معنی ایجاد شبکههای تلویزیونی خصوصی و مغایر با قانون اساسی کشورمان باشد. چه بسا اگر تلویزیون دست به برون سپاری بزند و شبکههایش را برای تولید برنامه در اختیار بخش خصوصی قرار دهد بتواند همزمان با رشد کیفی در شبکههای سیما، از رشد کمی هم باز نماند و ایجاد شبکههای جدید تلویزیونی را سربلندتر به انجام برساند. به این ترتیب تلویزیون هم صاحب شبکههای جدید خواهد شد و هم تولید برنامه در تلویزیون با این همه مسئله و مشکل به انجام نخواهد رسید.
اما گویی در صدا و سیما هم مانند بسیاری دیگر از نهادهای دولتی، مدیریت به معنی اقدام و انجام کارهاست و در صدا و سیما هم مدیران بیشتر از مدیریت، تصدیگری میکنند. نتیجه آن است که این همه شبکه تلویزیونی، این همه برنامه که منصفانه باید گفت در میان آنها آثاری هنرمندانه و ارزشمند کم نیست، در مقابل چند شبکه ماهوارهای ناچار به رقابت میشوند و حتی مجموعههای جذاب و دیدنی تلویزیون در سایه تولیدات آن سوی آبی قرار میگیرند.
تاسیس شبکههای جدید تلویزیونی زمانی مسرتبخش است که مدیران سیما در مقام مدیر ظاهر شوند و تولید برنامه در این شبکهها بهعنوان یک اقدام اجرایی تحت مدیریت سازمان صدا و سیما برون سپاری شود. در غیراین صورت تاسیس هر شبکه تلویزیونی به معنای ضعیف شدن دیگر شبکههاست و بیش از هر برنامه دیگری این سریالهای تلویزیونی هستند که تحت تأثیر قرار میگیرند و تولیدشان با مشکلاتی بیشتر از گذشته و نیز مخاطبانی کمتر به انجام میرسد.