فروتن که پس از بازگشت به ایران در چهارمین دوره لیگ حرفهای هدایت شموشک نوشهر را در لیگ برتر بر عهده گرفت و نتایج خوبی را با این تیم بهدست آورد، تحقیقات زیادی در زمینه سیستمهای مورد استفاده در فوتبال انجام داده و خودش میگوید در راه امتحان کردن سیستمهای مختلف حتی سابقه واگذار کردن یک بازی با 13گل خورده را هم دارد! به اعتقاد بهمن فروتن سیستمها هیچگاه از فوتبال حذف نمیشوند و حتی تیمی مثل بارسلونا که بسیار سیال و تا حدودی ناشناخته بازی میکند هم از سیستم پایه مشخصی بهره میبرد.
- قبول دارید چند سالی است به خصوص پس از معطوف شدن نگاهها به شیوه خاص بازی بارسلونا، اهمیت سیستمهای مختلف فوتبال کاهش پیدا کرده و کمتر به آنها پرداخته میشود؟
سیستم را نمیشود از فوتبال جدا کرد. در دنیایی زندگی میکنیم که همه چیز با سیستم عملکرد پیدا میکند. سیستم تجارت، پول است و سیستم سیاست بر اساس قدرت بنا شده. در حال حاضر در فوتبال کمتر به سیستم پرداخته میشود چون فوتبال از نظر علمی و پژوهشی عقب افتاده است.
- عدهای معتقدند سیستم مبتنی بر اعداد به طور کلی در آیندهای نزدیک از فوتبال برچیده میشود و مفاهیم دیگری جای آن را میگیرد.
این محال است. تمام ورزشها سیستم دارند. حتی الکدولک هم سیستم دارد. اگر والیبال ما دردنیا موفق ظاهر شد به این خاطر بود که مربی جدید توانست سیستم جدیدی را در تیم جا بیندازد.
مشکل این است که پول همه ابعاد فوتبال را تحتالشعاع قرار داده و دیگر کسی به پژوهش فکر نمیکند. در ورزشهایی مثل دوومیدانی که پول هنگفت وجود ندارد هنوز تحقیقات زیادی انجام میشود و دادههای علمی جدیدی بهدست میآید.مربیان فوتبال هم از حاصل این تحقیقات استفاده میکنند اما خودشان دیگر اهل مطالعه و پژوهش نیستند. یادم هست که یورگن کلینزمان برای تیم ملی آلمان بدنسازی آورده بود که قبل از آن در رشته ورزشی هاکی فعالیت میکرد.
- به هر حال فوتبال امروز در مقایسه با گذشته پیشرفت غیرقابل انکاری داشته و این با ادعای شما در تناقض است.
اصلا در تناقض نیست. فوتبالیستها به لحاظ فیزیکی، سرعت بازی و مواردی مثل دوندگی و تغییر جهتهای ناگهانی بهتر شدهاند، چون از علوم جدید بدنسازی رشتههایی مثل دوومیدانی استفاده میکنند. اما از نظر سیستماتیک من پیشرفتی نسبت به گذشته نمیبینم.
- یعنی شما معتقدید بعد از استفاده مکرر از سیستمهایی مثل 2-5-3 و حتی 1-3-2-4 باید سیستمهایی نوظهور و با تعاریف جدید در فوتبال دنیا متولد میشدند؟
ببین ایراد ما این است که فکر میکنیم این اعداد، سیستم هستند در حالی که اصلا این طور نیست. اینها FORMATION هستند. ما میتوانیم با سه مدافع، پنج هافبک و دو مهاجم بازی کنیم.
این FORMATION است که عملیات ساختاری سیستمها در دل آن ساخته میشود. سیستم یعنی اینکه مثلا مثلث میانه زمین آرایش 2-5-3 به عنوان یک ساختار در هنگام حمله چند بار دریبلینگ، اینترلپ، اورلپ، بده و برو، بده و تعقیب کن و پاسهای مختلف را با موفقیت اجرا میکند و همین طور در اجرای بازی تاخیری، توپگیری، قطع مسیر توپ، پوشش و پرسینگ در عملیات دفاعی تا چه اندازه کارآیی دارد.
- در واقع شما میخواهید به کیفیت اجرای سیستمهای مشابه در تیمهای مختلف اشاره کنید.
من میگویم شاید آلمان و اسپانیا هر دو با یک روش بازی کنند اما آلمان در عملیات ساختاری از اسپانیا ضعیفتر است. آلمانها مدتی است سرعت بازیشان را بالا بردهاند و دارند روی عملیات ساختاری سیستمها کار میکنند.
- مجید جلالی چند سال قبل گفته بود فوتبال در آیندهای نزدیک به سمت سیستمهای بدون مهاجم نوک حرکت میکند. امروز این مساله را در بارسلونا میبینیم و بازیکنانی مثل آنری، ابراهیموویچ و اتوئو مجبور به ترک بارسا شدند.
من با مجید موافق نیستم. فوتبال از سیستم عاری نشده بلکه تیمی مثل بارسلونا به سمت عملیاتی کردن سیستمها حرکت کرده است. گواردیولا از بازیکنانی در خط حمله استفاده میکند که تحرک بیشتری دارند و وقتی توپ از دست میرود همانجا کار دفاعی را آغاز میکنند.
آنها علاوه بر این توانایی میتوانند از کوچکترین موقعیتها هم گل بسازند. این روش بازی بارسلوناست اما ما نمیتوانیم بگوییم فوتبال دنیا دیگر به مهاجم نوک کلاسیک نیازی ندارد. مگر در دنیا چند بازیکن مثل ژاوی، اینیستا یا پدرو داریم؟
- در مورد فوتبال ایران صحبت کنیم. بین فوتبال حال حاضر و فوتبال دهههای 40 و 50 ایران تفاوت سیستماتیک خاصی را احساس میکنید؟
الان به دلیل تمرینات بیشتر، تحرک و توانایی بدنی بالاتری را از بازیکنان در داخل زمین میبینیم اما به نظر من در گذشته عملیات سیستمی بیشتری در زمین فوتبال دیده میشد. زمانی که من سرمربی هما بودم هفتهای چهار جلسه تمرین میکردیم اما اخیرا برای یک تیم لیگ دو از فوتبال خرمآباد طی یک ماه 58 جلسه تمرینی برگزار کردم و بسیاری از روزها صبح و بعدازظهر تمرین داشتیم.
خب این توانایی بدنی بازیکن را به اوج میرساند که در گذشته وجود نداشت. با این حال امروز در فوتبال ایران چیزی تحت عنوان «عملیات» نمیبینیم. بازیکن پاس میدهد و از جریان بازی خارج میشود. واقعا شما در یک بازی چند حرکت یک و دو یا چند پاس تودر میبینید؟
- فکر میکنید چرا اکثر تیمهای ایرانی به استفاده از سیستم 1-3-2-4 روی آوردهاند؟
چون این یک سیستم محافظهکار است و دستاندرکاران فوتبال ما هم برای حفظ جایگاهشان محافظهکار شدهاند. در این سیستم شما بیش از دو یا سه عامل نفوذی ندارید اما در 2-5-3 میتوانید با شش عامل نفوذی به سمت دروازه حریف حمله کنید که خب ریسک بالایی را میطلبد. در لیگهای پایینتر فوتبال ایران تیمها با جسارت بیشتری بازی میکنند و بازیهای تماشاییتری را میبینیم.
- به عنوان کسی که هم با بازیکنان ایرانی و هم با بازیکنان اروپایی کار کرده، تفاوتی را هم در سطح گیرایی آنها برای اجرای سیستمهای مختلف احساس کردید؟
اگر به بازیکن تفهیم شود که هر تمرین چه هدفی را دنبال میکند همه بازیکنان با علاقه به دنبال دستورات سرمربی میدوند. بازیکن نباید احساس کند مربی از او بیگاری میکشد. به هر حال تفاوتهایی هم وجود دارد.
بزرگترین مشکل بازیکنان بایرنمونیخ با تراپاتونی تمریناتی بود که بعضا دو ساعت و نیم طول میکشیدند. او مدام بازی را متوقف میکرد و ایرادهای تاکتیکی را تذکر میداد اما آلمانها به این روش عادت ندارند و عصبانی میشوند. در ایتالیا، فرانسه و اسپانیا بازیکنان راحتتر با مربی کنار میآیند.
- میگویند ستارهها سیستمگریز هستند و بهتر است مربیان آنها را در زمین آزاد بگذارند. در فوتبال خودمان هم دیدهایم که بازیکنانی مثل جباری یا علی کریمی بارها به روش بازی و استراتژی مربیان اعتراض کردهاند.
مساله این است که جباری و کریمی از تیمهایی که در آن بازی می کنند جلوتر هستند. آن تمرینی که مربی برای سایر بازیکنان در نظر میگیرد برای آنها یک تمرین عادی است و طبیعی است که تمرینات پس از مدتی برای ستارهها حالت فرسایشی پیدا میکند. باید این را بدانیم که هیچ بازیکنی مثل ستارهها علاقه به یادگیری نکات جدید ندارد.
- این طور عنوان شده که شما یکی از اولین افرادی بودید که در فوتبال آلمان دفاع خطی را تدریس کرده.
یکی از اولین نفرات نه، من دقیقا نفر اولی بودم که این کار را انجام داد. این را رییس فدراسیون فوتبال آلمان هم میتواند شهادت بدهد.
- رییس فعلی؟
بله، وقتی میخواستم به ایران بیایم حرف از احتمال مربیگری من در تیم سپاهان بود. رییس فدراسیون آلمان نامهای خطاب به مدیران سپاهان نوشت و به آنها توصیه کرد با فراغ بال مرا استخدام کنند اما عدهای شیطنت کردند و به مدیرعامل سپاهان گفتند این نامه تقلبی است. آنها هم استانکو را آوردند.
- چهره معروفی هم در آن کلاسها حضور داشت؟
بله، یورگن کلاب، سرمربی موفق حال حاضر بروسیا دورتموند. من همیشه عاشق پژوهش و به سرانجام رساندن کارهای جدید هستم. در همین سفر اخیری که به آلمان داشتم و در برلین تیمداری کردم، در یک بازی دوستانه با هرتابرلین از یک روش جدید استفاده کردم. مربیان هرتا از این بازی فیلم برداشتند تا بعدا بازی تیم مرا مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند.
- و البته این روحیه ریسکپذیری نمیتواند همیشه با موفقیت همراه باشد.
صددرصد. چند سال قبل در آلمان تیمی داشتم که از دسته ششم آن را تا دسته سوم آوردم. در یک بازی دوستانه با بوخوم تصمیم گرفتم 4-2-4 بازی کنم و روی 13ضد حمله 13گل خوردیم. مربی بوخوم کلاوس تاپ مولر بود.
- احتمالا تنها مربیای هستید که در دنیا از این سیستم استفاده کرده.
خب ریسک بود دیگر. بگذار این را بگویم که قبل از آنکه منچستریونایتد در سال 1997 با روش 1-3-2-4 بازی کند من در سنگاپور از این سیستم استفاده میکردم. منچستر اولین تیم اروپایی بود که از این روش بهره برد.
- با توجه به فعالیتهایی که در فوتبال آلمان داشتید و تایید رییس فدراسیون فوتبال این کشور انتظار میرفت در فوتبال آلمان تیمهای قابل اعتناتری را به شما بسپارند.
یک بار چیزی نمانده بود سرمربی یک تیم از بوندسلیگای دو شوم. مدیران آن تیم مسیحی دموکرات بودند و اتفاقا در همان مقطع در انتخابات پیروز شده بودند. من تلفنی با مدیر باشگاه صحبت کردم و از این بابت به او تبریک گفتم اما در عین حال به او گفتم این تبریک به معنای هم عقیده بودن من با تو نیست. همین شد که از سپردن هدایت آن تیم به من منصرف شدند.
سیستم مقرون به صرفه!
حدود هفت سال قبل، زمانی که برانکو ایوانکوویچ روی نیمکت تیم ملی ایران مینشست، جمع قابل توجهی از مربیان داخلی که مخالف حضور او در تیم ملی بودند به روش و استراتژی محتاطانه این مربی ایراد میگرفتند.
برانکو اولین کسی بود که از سیستم 1-3-2-4 در تیم ملی ایران استفاده کرد. تیم او در میانه زمین همواره دو هافبک تدافعی داشت و با تکمهاجم بازی میکرد. این برای فوتبالدوستان ایرانی که به واسطه استفاده همیشگی تیمهای داخلی از سیستم 2-5-3 به حضور یک هافبک دفاعی و دو مهاجم در زمین مسابقه عادت کرده بودند به منزله ارائه یک نمایش محتاطانه و کسلکننده بود.
در تیم برانکو معمولا یکی از دو هافبک دفاعی، آزادی بیشتری برای حضور در کارهای تهاجمی داشت و سه بازیکنی که پشت سر تک مهاجم حضور پیدا میکردند بار اصلی برنامههای تهاجمی تیم را به دوش میکشیدند. به محض اینکه برانکو پایش را از ایران بیرون گذاشت باشگاههای داخلی یک به یک به 1-3-2-4 روی آوردند و امروز بیش از دو سوم تیمهای لیگ برتری با این روش بازی میکنند.
جالب اینکه رویکرد آنها به این روش بسیار تدافعیتر از آن چیزی است که برانکو در تیم ملی اجرا میکرد. اگر او پشت سر علی دایی از بازیکنانی مثل مهدویکیا، کریمی و زندی استفاده میکرد بسیاری از مربیان ایرانی از هافبکهایی پشت سر تکمهاجم خود استفاده میکنند که اساسا ارتباطی با بازی تهاجمی ندارند. تمام تیمهای حال حاضر لیگ برتر فوتبال ایران تجربه بازی با روش 1-3-2-4 را دارند و اغلب آنها این روش را به عنوان سیستم اصلی خود برگزیدهاند.
پرسپولیس، استقلال، ذوبآهن، مس کرمان، ملوان، فجرسپاسی،راهآهن، سایپا، صبا و نفت تهران نمونهای از تیمهایی هستند که نام برانکو را در فوتبال ایران زنده نگه داشتهاند. شاید 1-3-2-4 به این دلیل در حداقل زمان به روش مورد علاقه مربیان ایرانی بدل شد که اکثر تیمها حتی برای امضای قرارداد با یک مهاجم کارآمد هم مشکل داشتند.
چه آنکه از یک سو تعداد مهاجمان قابل اعتنا در فوتبال ایران بسیار اندک است و از سوی دیگر اکثر باشگاهها از نظر مالی برای پرداخت دستمزد بالای آنها دچار مشکل هستند. 1-3-2-4 علاوه بر برتریهای سیستماتیکی که به اکثر سیستمهای سنتی رایج در فوتبال ایران دارد یک سیستم مقرون به صرفه هم هست. شما در این روش نیازی به استخدام ستارههای پرتعداد ندارید و در واقع نحوه آرایش بازیکنان در زمین و تواناییهای آنها کمک میکند تا با حداقل هزینه بهترین نتایج را کسب کنید.
همشهری تماشاگر