در واقع شمقدری در 4سال حضور محمدرضا جعفری جلوه در پست معاونت سینمایی، حکم اپوزیسیون ارشاد و مدیریت سینما را داشت. او بارها به تصمیمات مدیران فرهنگی دولت نهم اعتراض کرد که مهمترینش واکنش به توقیف فیلم «سنتوری» از سوی محمدحسینصفارهرندی، وزیر وقت ارشاد بود. سال87 و در شرایطی که وزارت ارشاد فیلم «درباره الی» را از حضور در جشنواره فیلم فجر کنار گذاشته بود، این شمقدری بود که وارد میدان شد و با نگارش نامهای برای رئیسجمهور زمینه را برای حضور فیلم فرهادی در بزرگترین ضیافت سالانه سینمای ایران فراهم کرد. جوادشمقدری با چنین پیشینهای پا به ساختمان میدان بهارستان گذاشت و با سیاست رفع توقیف از چند فیلم مسئلهدار، توانست توجه اهالی سینما را بهخود جلب کند؛ هرچند این اقدام او با مخالفت برخی مواجه شد و عدهای از آن بهعنوان یک نقطهضعف در کارنامه ارشاد یاد کردند. معاون امور سینمایی در شرایطی سینمای ایران را در اختیار گرفت که تولید انبوه کمدیهای نازل در دستور کار بخش خصوصی قرارگرفته بود و با حضور تیم تازه مدیریتی قرار بود سینمای ایران متحول شود.
بالابردن تولیدات سینمایی تا مرز ساخت 300فیلم سینمایی در سال، فراهم کردن زمینه برای رشد مخاطبان سینما، تسهیل صدور پروانه ساخت، تداوم حمایت از تولیدات فاخر و جلوگیری از تولید آثار سخیف از جمله برنامههای شمقدری و گروهش بود؛ برنامههایی که برخی بلندپروازانهتر از آن بودند که کارشناسان امکانی برای اجرایش متصور باشند؛ برخی با اما و اگرهایی به اجرا درآمدند و پارهای از این برنامهها هم به گفته خود شمقدری ناکام ماندند؛ مثل طرح تقسیم کشور به 8منطقه فرهنگی و سیاست تولید فیلم در شهرستانها.
اما آنچه در ترسیم ذهنیت سینماگران از عملکرد معاونت سینمایی سهم بسزایی داشت نحوه برخورد شمقدری و همراهانش با جامعه اصناف سینمایی کشور بود؛ رابطهای که هرگز خوب نشد و حالا کار به انحلال خانه سینما کشیده است. این واقعیت که شمقدری هم به سهم خود گامهایی برای اعتلای سینما برداشته تحتالشعاع منازعه دائمی او با بخشی از بدنه سینما قرارگرفت.
با لجاجت نمیشود به جایی رسید
عبدالحسن برزیده در رابطه با عملکرد معاونت سینمایی گفت: اخیرا دعوایی جدی بین معاونت سینمایی و خانه سینما در جریان است؛ یعنی معاونت سینمایی نمیتواند با اعضا ارتباط برقرار کند، درحالیکه قرار بوده این نهاد خادم سینما باشد. میبایست معاونت سینمایی و نهادهای دولتی خدمتکار صنوف و مردم باشند اما آنها فقط با لجاجت و اغراض شخصی تلاش میکنند به خواستههای خود برسند و این امر تنها بهخودشان لطمه وارد میکند؛ در چنین شرایطی جایی برای نقد باقی نمیماند. بهتر است مدیریت فعلی سینما تغییر کند و کسانی جایگزینشان شوند که بتوانند خوب فکر کنند. در حال حاضر مشکل اندیشه وجود دارد. یک معاونت سینمایی باهوش میتواند از این شرایط بهعنوان کسب امتیاز برای خودش استفاده کند اما متأسفانه الان این اتفاق برعکس است.
شمقدری مشکلات سینمای ایران را حل میکند
حبیب کاوش برعکس برزیده عملکرد معاونت سینمایی را کاملا مثبت ارزیابی میکند. او میگوید: سینمای ایران در این سی و اندی سال، از 2عارضه مزمن و بسیار شدید رنجمیبرده، بهطوری که اگر اندیشه و اقدامی برای نجات آن صورت نمیگرفت، احتمال هلاکشدنش وجود داشت؛ اولاً سینمای کشورمان به جای اینکه مثل سینمای آمریکا، حتی قسمتی از آن و عملکردش در اختیار ملت خودش باشد یا بهطور مثال در اختیار سیاستهای خارجی کشور باشد، بهصورت تمام قد برای جشنواره و صاحبان جشنواره خارجی ایستاده است، بهطوری که شاهدیم در کشور ما فیلمی در رابطه با سیاست خارجی تولید نمیشود. سینمای ما حتی به تاریخ گذشته، تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی هم نگاه جدی نمیکند؛ البته این امر شامل همه سینمای ایران نمیشود. بخش عمده آن در اختیار جشنوارههای غربی قرار گرفته بود و به غلط هم میگفتند در دنیا نام ایران به نیکی برده میشود و بهنظرم این تفکرات اصلاً صحیح نبود.90 درصد سینما به این شکل عمل میکرد اما بخش باقیمانده اتکا به نفس داشتند و بهخود فکر میکردند. ثانیاً سینمای ایران برخلاف دوره قبل که کاملاً خصوصی بود، دارای داستان غمانگیزی است، عده معدودی تمامی منابع مالی را در اختیار گرفته بودند و در چنین شرایطی سینمایمان تبدیل به سینمای دولتی یا نیمه دولتی شد.
وی افزود: شمقدری از زمان انتصابش در سمت مدیریت معاونت سینمایی، راههایی را برای رفع این معضلات درپیش گرفت. او رفتن به جشنوارههای خارجی را قانونمدار کرد و توانست آن را به شکلی مطلوب درآورد. همچنین منابع مالی را که گاهی شکل رانت هم میگرفت از دست عدهای خاص خارج کرد. همین دو عامل باعث جنگ و جدلهای حال حاضر است. معتقدم این دو عملکرد ایشان، یعنی 1- ارتباط سینمایی را با خارج قطع کردن و 2- منابع مالی را از دست عدهای خارج کردن و آن را در اختیار همه گذاشتن، در 30 سال اخیر همتا نداشته است. در 2سال اخیر هرج و مرج بسیاری در سینما وجود داشت که باعث شد بیشترین زمان معاونت سینمایی صرف دفع این تهاجمها شود.
او معتقد است: یکی دیگر از اقدامات مثبت انجام شده این است که حدود 20 درصد سینمای ایران در اختیار وزارت ارشاد است، بقیه آن هم در اختیار نهادها و سازمانهای مختلف دیگر از جمله، حوزه هنری، شهرداری، آموزش وپرورش، تلویزیون و... است که اینها باید یک کاسه میشدند. سینمای ایران در چنین شرایطی دارای چند شاخه است و با یکدیگر همخوانی ندارند. قرار بود در سازمان سینمایی این اتفاق روی دهد ولی متأسفانه شواهد گویای امر دیگری است اما امیدوارم به ثمر برسد.
سخنگوی شورای صنفی نمایش دررابطه با ایرادات وارده بر معاونت سینمایی گفت: یکی از مواردی که میتوان نام برد امر سالنسازی است که موفق عمل نکرد و کار خاصی در این زمینه صورت نگرفت. آنچه طی این دو سال مسلم است عملکرد ناموفق و غیرشفاف درباره سالنسازی است. میتوان گفت که عمدهترین ایراد این دوره همین امر است. ایران در سالنسازی فقیرترین کشور است، بهطوری که در زمان انقلاب 500 سالن داشتیم و در حال حاضر 250 سالن وجود دارد که اکثریت آن هم در اختیار حوزه است و آن هم دیگر انگیزهای برای گسترش و بازسازی سالنها وجود ندارد. نکته دیگر هدفمند کردن جشنوارههاست. در جشنواره فجر که هر سال شاهد برگزاری آن هستیم، واژهای بینالمللی به کار میرود. از نظر من در تمام این سالها این لغت بینالمللی بیمعنی و بیارتباط با جشنواره بوده است چرا که فرهنگ ما با جوامع بینالمللی تفاوت دارد و یکی نیست. یکی از ویژگیهای خاص کشور ما مقاومتی است که در مقابل غرب دارد؛ این میتواند هدف جشنواره باشد. جشنواره 30سال برنامهها و الگوهایی را تکرار کرده که از غرب گرفته. سینما وجشنواره نیاز به دوبارهخوانی دارند. مشکل سینمای ما این است که نتوانسته این پوست را بترکاند و مواردی را به جشنواره و سینمایمان بیفزاید. بهطور مثال جشنواره کودک را سالانه برگزار میکنیم، درحالیکه تولیدی در این ژانر وجود ندارد و اگر هم باشد بسیار اندک است. محصول اصلی این جشنواره کجاست؟
شمقدری، مشاوران خوبی ندارد
این در حالی است که محمدعلی نجفی میگوید: تعریف معاونت سینمایی قبل از اینکه سیاسی باشد، فرهنگی است اما در حال حاضر معاونت همه مسائل را سیاسی میبیند و متأسفانه فاصله زیادی با فرهنگ گرفته و فاصلهاش را با سیاست نزدیک کرده، سیاست هم دورهای و مقطعی است. زمانی برخی از معاونان، همراه خانه سینما و در کنار آن بودند و حتی از خانه سینما مشاوره و کمک میگرفتند؛ اما با تغییر در مقوله سیاست، یکمرتبه شرایط دچار تغییر میشود، بهنحوی که شاهدیم همین معاونت سینمایی که روزی با خانه سینما همقدم است اعلام میکند که خانه سینما منحل شود. ممکن است با هر نوسانی شرایط حاکم دستخوش تغییرات شود. معتقدم اشتباه بزرگ معاونت سینمایی این است که با فرهنگ فاصله پیدا کرده و به سیاست نزدیک شده. عملکرد و اقدامات معاونت سینمایی زمان شمقدری، در اوایل بد نبود ولی بهتدریج دچار سیر نزولی شد. علت اصلی آن هم وجود مشاوران نابلد و غیرحرفهای در کنار مدیریت است. اگر کارنامههای کسانی که بهعنوان هنرمند و حرفهای کنار شمقدری هستند ارزیابی شود مشخص خواهد شد که چگونه و دارای چه پیشینهای هستند. شمقدری خود انسان معتقد و متعهدی است اما متأسفانه مشاوران کج فکر و سطحیاندیش، وی را در شرایط بدی قرار دادهاند، بهنحوی که در ارتباط با مسئله فرهنگ، هنر و سینما راه را اشتباه رفته است.
به گفته نجفی اعمال سیاستهای معاونت سینمایی در این سالها روند رو به رشدی نداشته و یکی از مهمترین دلایل آن هم، تصمیم برای انحلال خانه سینماست.
این کارگردان میافزاید: سازمان سینمایی عملا فاقد تشکیلات عملی است و تنها علت استفاده از این اصطلاح، بازی کردن با مفاهیم است. زمانی که ما بنیاد سینمایی داریم، سازمان سینمایی چه کاری میتواند انجام دهد؟ این بازی غیراز جریانی است که در حال اجراست. سال به سال نیاز به تولید احساس میشود. در این شرایط ایجاد و احداث سالنهایی که خوشبختانه تجهیزات مدرن و قابلقبولی هم دارند، به این معنی است که فیلم ایرانی اکران نشود و فیلم خارجی جایگزین شود. معاونت سینمایی بدون انسانهای حرفهای چه معنایی میتواند داشته باشد؛ فقط میتوانند ساختمان را نگه دارند؛ ساختمانی اداری، با کارمندان ساده و حقوقبگیر که فاقد مسئولیت و شناخت در این عرصه هستند، درصورتی که عوامل خانه سینما نسبت به فعالیتشان و اعمال صورتگرفته در آن مسئول هستند. سینمای ایران دو پاشنه آشیل دارد؛ یکی فیلمهای نود دقیقهای تلویزیون و دیگری سینماهای با کیفیت، درحالیکه تعداد فیلم خوب و قابلقبول در این سالها روبه کاهش داشته است. در جشنواره سال گذشته، فقط تعداد انگشت شماری از فیلمها مورد توجه قرار گرفتند که این آمار با توجه به تولیدات فراوان سالانه چندان مطلوب نیست.
سینمای قبل از انقلاب هم بهدلیل عدمکیفیت فیلمها از بین رفت. نجفی در پایان یادآور شد: برای ارزیابی عملکردهای سینما و کارنامهاش خانه سینماست که آینه سینماست. برخی سعی دارند آینه سینما را بشکنند؛ گرچه نمیتوانند موفق شوند، چرا که حرفه و هنر قابل شکستن نیست. کسی نمیتواند با حکم، کارگردان، بازیگر، فیلمبردار، گریمور، موزیسین، طراح صحنه و... شود بلکه این هنرمندان ابتدا حرفهای شده و بعد باعث ایجاد سینما شدهاند. سینما با حضور سینماگران، سینماست. اما در حال حاضر ارشاد در پی این است تا مکانی را که هنرمندان در آن دارای تشکیلات هستند و متمرکزند و فعالیت میکنند منتفی و منحل کند.