این بار دو شطرنجباز، جایشان را با لیلی و مجنون قصهها عوض کردهاند و شدهاند شریک زندگی هم. البته ماجرا کمی کهنه است. این داستان بر میگردد به چهار سال پیش که اولین استاد بزرگ شطرنج ایران، از شاگرد بااستعداد خود خواستگاری کرد و البته شاگرد هم یک بله گفت و همه چیز شروع شد.از «احسان قائممقامی» و «شایسته قادرپور» حرف میزنیم؛ دو شطرنجباز صبور و آرام و البته عاشق.قائم مقامی در مسابقات بینالمللی دهه فجر فعلا در صدر جدول قرار دارد.
هیچوقت با هم رقابت نمیکنیم
همه زن و شوهرها خاطره روزهای اول آشناییشان را به یاد دارند. احسان قائممقامی هم از این قاعده مستثنی نیست؛ مخصوصا که همه این خاطرات را دهها بار با همسرش مرور کرده: «از وقتی در تیم نونهالان و نوجوانان بازی میکردم؛ میشناختمش. البته در حدی که همه بچههای تیم از هم شناخت داشتند. 17 ساله بودم که مربی خصوصی شایسته شدم. از همان موقع فهمیدم روحیههایمان با هم سازگار است. او خیلی پشتکار داشت و صبور بود.»
همین خصوصیات شایسته، دل آقای شطرنجباز را برده و شطرنجباز را عاشق و شیفتة خود کرده. آنها هنوز هم عاشق هماند. آنقدر که حاضر نیستند وقتهای بیکاریشان را در خانه با مسابقه دادن پر کنند: «هیچوقت با هم رقابت نمیکنیم. اگر هم شطرنج بازی کنیم، فقط شکل تمرینی دارد. احساسی که به هم داریم مانع از این میشود که به فکر برد و باخت باشیم. بین ما رقابت و حسادتی نیست.»
آن ها نه تنها با هم شطرنج بازی نمیکنند، بلکه دعوا هم نمیکنند. از آن زوجهای زیادی مثبت هستند. آنقدر مثبت که دعواهایشان چند ثانیه بیشتر طول نمیکشد: «به جرات میتوانم بگویم در این چهار سال دعوا نکردهایم. اگر هم چیزی بوده، بیشتر از چند ثانیه طول نکشیده. شاید هم چند دقیقه آن هم که دیگر طبیعی است. بالاخره زن و مرد تفاوتهایی با هم دارند.»
قائممقامی میگوید شطرنج معلم بزرگی در زندگیاش بوده و هست. شطرنج به او کمک کرده بیشتر به فکر خوب بازی کردن باشد تا به فکر پیروزی: «من صبر و خویشتنداری را از شطرنج یاد گرفتم و اینکه اگر استاد کسی شدی، نباید اسیر غرور شوی. هیچوقت فکر نکردم شاگردهایم از من پایینتر هستند.»
مقامهای زیادی دارد. 67 مدال آسیایی، 22 قهرمانی در مسابقات کشوری، فاتح بیش از 30 تورنمنت و دهها مقام دیگر. البته یکی از مقامها خیلی به دلش چسبیده و روی آن تاکید میکند: فعالترین و موفقترین شطرنجباز جهان در سال2004، احسان قائممقامی، این مقام را در میان صد بازیکن جهان گرفته. او اولین ایرانی است که توانسته بین صد نفر باشد.
مهرهها شخصیت دارند
شایسته قادرپور هم تمام خاطرات دو نفریشان را از حفظ است. میگوید که دو بار روبهروی هم نشستهاند و با هم مسابقه دادهاند. یک بار وقتی 10 سالش بوده، در یک بازی نه چندان رسمی با احسان رقابت کرده و یک بار همین دو سال پیش: «مسابقات بینالمللی هند بود. در قرعهکشی من و احسان به هم خوردیم. هیچکدام نمیخواستیم بازی کنیم. ولی مجبور بودیم. از این میترسیدیم که پیروز شویم. خیلی حس بدی بود.»
البته احسان قائممقامی در پایان بازی، خلاف میلش، همسرش را شکست میدهد. احسان، منطقیتر از این حرفها است که بخواهد اسیر احساسات شود. شایسته اما کمی احساساتی است.
این را میشود از نگاهش به مهرههای شطرنج فهمید. او برای هر کدام از مهرهها شخصیت قایل است. جالب اینجاست که از رخ و حرکت منحصر به فردش لذت میبرد: «حرکت رخ مستقیم است. خلاف بقیه مهرهها که یا حرکات متفاوتی دارند و یا مثل رخ تأثیرگذار نیستند. رخ راه خودش را میرود. بدون اینکه درگیر انحراف و حاشیه باشد.»
لیلی و مجنون قصه ما، عاشق شطرنجاند و البته عاشق هم. آنقدری عاشق که حاضر نیستند با هم رقابت کنند. آنها میترسند دیگری را شکست دهند. برای همین فقط تمرین میکنند: «دلیلی ندارد بازی کنیم. برنده که معلوم است. احسان خیلی بهتر از من بازی میکند. همین که در تمرین توضیحات کافی را به من میدهد، برای هر دومان کافی است.»