برخی شرکتها در تبلیغ کالا و خدماتشان، بدون رعایت زیبایی و نظافت شهر و صد البته اعصاب همشهریان خود اقدام به شیوههای تبلیغاتی نادرست میکنند.تازه گاهی وقتها مکانهای گوناگون شهری چنان از این برچسبها پر میشوند که شهروندان در عوض راهنمایی درست و دقیق، بیشتر دچار سردرگمی و ابهام در خرید و استفاده از کالاها و خدمات میشوند. حال آنکه مطابق ماده ۹۲ قانون شهرداریها، تبلیغات در گذرگاههای شهر غیرازمکانهایی که شهرداری آنها را مجاز شناخته، ممنوع است و متخلفان، تعدیکننده به حقوق عمومی و قانون به شمار میآیند.
بدبختانه مشکل برچسبها، تقریبا در همه شهرهای کشور دیده میشود و هرساله میلیاردها تومان برای پاکسازی تبلیغات غیرمجاز در شهرهای مختلف کشور از جمله پایتخت هزینه میشود.جالب اینجاست که با وجود این همه هزینههایی که صرف پاکسازی این دست تبلیغات میشود اما قانونشکنان همچنان به کار خود ادامه میدهند و هزینههایی مشابه را به شهر تحمیل میکنند. در کنار این هزینهها، باید آشفتگی و آلودگی بصری و خستگی روانی شهروندان و ایجاد ناهماهنگی در سطح شهر را به دیگر پیامدهای این تعدی به حقوق شهروندی افزود، بهگونهای که هماکنون هیچ نقطهای از شهر از در و دیوار آپارتمانها - نظیر آنچه در عکس میبینید- گرفته تا ایستگاههای اتوبوس و دیوارهای شهر از این برچسبها در امان نیستند. همانگونه که در عکس میبینید برچسبهای تبلیغاتی چنان دیوار این خانه را آشغال کردهاند که حتی آیفون هم در میان آنها گم شده است. شهروندی که این عکس را از محله حبیبالله ستارخان برای ما فرستاده است، در توضیح آن نوشته که این اواخر علاوه بر برچسبهای معمول قدیم بر در و دیوار منازل، گونههای جدیدی از برچسبهایی با اندازههای بزرگتر، بر کف پیادهروها هم خودنمایی میکنند!
شغل بینام و نشان
گاه پیش آمده که درروزهای گرم تابستان و یا شبهای سرد زمستان، ناگهان خش خش چیزی توجهتان را جلب کرده باشد. وقتی موضوع را بررسی میکنید، متوجه میشوید که صدا از داخل کوچه میآید و با رفتن پشت پنجره، فردی را میبینید که کیسه بهدست در زبالهها بهدنبال چیزی میگردد و گاهی با یافتن لنگه کفشی کهنه و یا بطری نوشابهای، آن را درون کیسه خود قرار میدهد.این افراد را در همه جای شهر میتوان یافت، مانند عکسی که آقای محمدرضا شاه بداغی برای ما فرستاده است.شکی نیست که زبالهگردی در کنار دیگر آسیبهای زندگی شهری قرار دارد و باید برای مهار و رفع آن چارهای اندیشید. بهراستی کیست که به حال این دسته از شهروندان که چنین کسب و کاری را برای خود انتخاب کردهاند، دل نسوزاند؛ اما در کنار این احساسات پاک انسانی، باید به این نکته هم توجه داشت که کارهایی از این دست، درصد بالایی از آلودگی و همچنین بیماری را در شهر گسترش میدهند؛ گرچه خود این افراد بیشتر در معرض انواع بیماریها قرار دارند.
علاوه بر اینها، با پخششدن زبالهها، چهره شهر زشت و نازیبا میشود و بوی تعفن حاصل از باز شدن کیسههای زباله مشام هر رهگذری را آزار میدهد. اگر یک جامعهشناس باشید حتما از خود میپرسید که چرا چنین شغلهایی که حتی نام و نشان دقیقی هم نمیتوان برای آنها در نظر گرفت، در جامعه ما زیاد شدهاند؟ شما در مطالعات و بررسیهای خود متوجه خواهید شد که این شغل در هیچ جایی تعریف نشده و هیچ سازمان و ارگانی هم مسئول این افراد نیست. حفظ هویت و شرافت شهروندی اقتضا میکند که سازمانهای مسئول، در ساماندهی این شهروندان هرچه بیشتر تلاش کنند و زمینههای اشتغالزایی در جامعه را به حدی گسترش دهند که دیگر شاهد چنین شغلهایی نباشیم.