شماری از هم میهنان نیکوکار با احساسات پاک نوعدوستانه بیش از پیش گردهمایی و مناسبتهایی را برای گردآوری کمکهای مردمی به خانوادههای این بیماران برگزار میکنند. گرچه چنین احساسات پاکدلانه و نوعدوستانه در هرجامعه و فرهنگی ستودنی است از دیگر سو نشانه این است که دولت بودجه بسنده را برای پوشش دادن هزینههای درمانی چنین بیمارانی اختصاص نمیدهد.
با نگرش به مخارج گزاف و شمار بالای بیماران سرطانی، بیماران قلبی، بیماران خونی و بیماران دارای اختلالات هورمونی که بخشی از آنها بهدلیل آلودگی هوای شهرها در اثر میزان بالای سرب و ذرات زیانبخش در هوا فشارهای عصبی و سوء تغذیه رو به فزونی است چنین کمکهایی هر چند فراتر از توان یاریدهندگان باشد، در برابر مخارج درمان این بیماران اندک بوده و چاره اساسی کار نیست.
در مواردی نیز کارفرماها از پرداخت بموقع حق بیمه کارگر یا کارگران بیمار پرهیز میکنند که با وجود داشتن دفترچه بیمه، بیمار نمیتواند از هیچگونه پوشش بیمهای بهرهمند شود و فراتر اینکه ممکن است باعث مرگ بیمار شود. در چنین مواردی مجریان قانون میبایست با متخلفین شدیدا برخورد قانونی کنند. تا زمانی که دولتها با احساس مسئولیت و با بهرهگیری از مدیران با کفایت برای سلامت جامعه و شهروندان برنامهریزی علمی و اقتصادی ننمایند روزبهروز نظارهگر گسترش چنین گرفتاریهایی در جامعه خواهیم بود.
همچنان که سرطان بهویژه در کودکان نسبت به سالهای پیش افزایش زیادی داشته است. طبق ماده 25 اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد، هر کس حق دارد که در مواقع بیکاری، بیماری، پیری و نقصعضو از شرایط آبرومندانه زندگی برخوردار باشد.
همچنین طبق قانون اساسی ایران، دولت موظف است از محل درآمدهای عمومی و کمکهای حاصل از مشارکتهای مردمی مراقبتهای پزشکی را که حقی است همگانی برای یکیک افراد کشور تأمین کند.درست است که نیکو کاران و افراد دلسوز با تکیه بر احساسات پاک انسانی به شماری از بیماران سرطانی یاری میرسانند اما در مورد گرفتاران به بیماری ایدز چاره چیست؟ و نیز با انبوه بیماران قلبی و بیماران هموفیلی چه باید کرد؟ خوگرفتگان به مواد کرختزا (معتادان) در جامعه را که اندک نیستند چه کسی باید به زندگی بازگرداند؟
پرسش اساسی این است که در کشور ثروتمندی چون میهن ما که از ذخایر سرشار نفت و گاز، معادن گوناگون، ثروتهای طبیعی و استعدادهای درخشان برخوردار است چرا باید بیماران و گرفتارانی که خود صاحب سهمی از ثروت ملی هستند چشم به راه کمکهای دیگران باشند.
گرچه در برابر درخواست کمک و اشکهای پدر و مادری که بهعلت تنگدستی نظارهگر نالهها و جان دادن تدریجی کودکان سرطانی و بیمار خویش هستند هرکس با داشتن فروزههای انسانی قلبش فرو میریزد و نمیتواند بیتفاوت بگذرد اما کمکهای مردمی گرچه ستودنی است، ولی راه چاره اساسی نیست و تأمین و حفظ سلامت و بهزیستی شهروندان از وظایف دولتهاست، بهنظر اینجانب بیماران سرطانی و بیماران دارای بیماریهای خاص باید دارای کارت ویژهای باشند که بهطور رایگان و بهصورت نامحدود و آنی از خدمات MRI SCAN و کلیه موارد درمانی لازم بهرهمند شوند.