شاهانی را میبینی که در کوه غروب کردهاند. سوارانی را میبینی که میجنگند. امپراتورانی را میبینی که خوار شدهاند. در کنارة کوه راه میروی و تاریخ را میخوانی. از عیلامی تا ساسانیها، همه آمدهاند و رفتهاند و تو به یادگارشان نگاه میکنی.
امپراتوران روم در زمان شاپور اول خیلی بدشانس بودند. اولی گرایانوس جوان بود که به سمت ایران حمله کرد. ولی در شورشی که فیلیپ عرب راه انداخته بود کشته شد. فیلیپ عرب که در آن زمان فرمانده سپاه بود، خودش امپراتور روم شد و با شاپور صلح کرد و مجبور شد باج بپردازد.
سومی هم والرین بود که در جنگ با ایران اسیر شد و مجبور شد تا تمام عمر را در ایران بماند. شاپور، والرین را با تعدادی رومی به شهر تازه ساز خودش جندیشاپور، بین شوش و شوشتر برد و از آنها در ساخت سد قیصر استفاده کرد.
قبل از هخامنشیها، مادها هم آرامگاه شاهان را در دل کوه میکندند. در بین هخامنشیها هم آرامگاه کورش داخل کوه نیست. ولی بر فراز بلندایی است که مثل کوه ساخته شده.
نقش برجستة آرامگاههای کنده شده در دل کوه از لحاظ هنر سنگتراشی، اوج هنر ایرانیان آن زمان را نشان میدهد.
ساسانیها بدشان نمیآمد که خودشان را از اعقاب هخامنشیان معرفی کنند و آنها را پیشکسوت خود بدانند. برای همین در نزدیکی آرامگاه آنها برای خودشان نقش و نگار زدند.
به غیر از این نقشها که در این دو صفحة رازهای سرزمین من آمده، نقشهای دیگری هم در نقش رستم وجود دارند که جا برای توضیحشان کم است.
نقش رستم در حدود چهار کیلومتری تخت جمشید قرار دارد. اگر نقش رستم و تخت جمشید را دیدید، بد نیست که از نقش رجب هم در همان نزدیکی دیدن کنید.
هخامنشی در دل کوه
چهار صلیب. چهار پادشاه. چهار هخامنشی. از راست به چپ: خشایار شاه، داریوش کبیر، اردشیر اول و داریوش دوم. نقش و نگارهای این آرامگاهها شبیه به هم حجاری شده است. این آرامگاهها سه بخش دارند. بخش بالایی نمایش یک صحنه از مراسم دینی و آیینی است. بخش میانی، محلی است که ورودی آرامگاه آنجاست. بخش پایینی هم صاف و خالی از نقش است
آتشدانهای دوقلو
این دو چهارتاقی از سنگ همین کوه تراشیده شدهاند. بهخاطر گودیای که بالای هر دو دیده میشود، میگویند که آتشدان هستند. اما بازهم بعضیها میگویند که جایی برای استخوانهای دو نفر از بزرگان ساسانی بوده است
تاجگذاری اردشیر
سمت راستی اهورا مزدا است و سمت چپی اردشیر اول بنیانگذار پادشاهی ساسانی. زیرپای اسب اهورا مزدا، اهریمن له شده و زیر پای اردشیر، اردوان پنجم. اردوان پنجم آخرین پادشاه اشکانی بود که از اردشیر شکست خورد. بر روی سینههای اسب اردشیر و اهورا مزدا، دو کتیبه به سه زبان یونانی، پهلوی اشکانی و ساسانی نقش شده
کعبه زرتشت
عین همین ساختمان در محوطه پاسارگاد وجود دارد. اما آنجا اسمش زندان سلیمان است و اینجا کعبه زرتشت. البته کمی با هم فرق دارند ولی خیلی شبیه هستند. این یکی سالمتر از آن یکی باقی مانده. جسد شاه را در اینجا نگه میداشتند تا مومیایی کنند؟ بنای آرامگاهی است؟ محل نگهداری اسناد است؟ یا رصدخانه و تقویم خورشیدی؟ کسی هنوز نمیداند کدام درست است
تاجگذاری نرسی
به احتمال زیاد این آقای پادشاه، نرسی پسر شاپور اول و فرمانروای ارمنستان است که هر چند در اینجا با خیال راحت حلقة پادشاهی را از دست آناهیتا میگیرد ولی در تاریخ آمده که با شورش به تاج و تخت ایران رسید. آن آقای کوچولو هم احتمالا ولیعهد است که در فکر به دست آوردن دیهیم است
یک نقش و دو تفسیر
درباره کسی که روی اسب نشسته مشکلی نداریم. همه میگویند او شاپور اول، دومین پادشاه ساسانی است. اما در مورد آن دو نفر دیگر، دو نظر وجود دارد.
نظر اول: کسی که جلوی اسب شاه ایران زانو زده، یکی از امپراتوران روم به نام مارکوس یولیوس فیلیپوس مشهور به فیلیپ عرب و آن یکی والرین است.
نظر دوم: کسی که زانو زده، والرین و آن دیگری سیریادس است. سیریادس کسی است که شاپور او را به جای والرین امپراتور روم کرد
نقش دوطبقه
زیر آرامگاه داریوش کبیر، دو نقش در بالا و پایین هم حجاری شدهاند. در هر دوی این نقشها دو سوار با اسبهایشان درحال جنگیدن باهم هستند و یک بدبخت هم زیر سم اسبها له شده است. آنقدر نظریه درباره اینکه اینها چه کسانی هستند وجود دارد که از خیر شناساییشان میگذریم. اما شما فکر کنید آن کسی که پیروز میشود بهرام دوم است