به گزارش همشهریآنلاین کنسرت نوا عنوان اجرایی بود که گروه شکرشکن ششم آبان ماه سال قبل به سرپرستی وآهنگسازی مهدی آذرسینا برگزار کرد. نوشته زیر یادداشتی است از آقای آذرسینا درباره این اجرا و آلبوم تصویری که این روزها از آن کنسرت منتشر شده است.
شاید یکی از مهمترین ویژگیهای آقای آذرسینا را باید در تجربه فضاها و فرمهای تازه در موسیقی ایرانی به شمارآورد. او بیهراس از انتقاد و طعن و تشنیع مخالف و موافق در تمامی این سالها سعی کرد کاوشها و نتایج بررسیهایش در موسیقی ایرانی و سنتی را به عرصههای عمومی بکشاند و در معرض قضاوت وداوری دیگران قرار دهد.
تجربههایی که او به همراه گروهی به خوانندگی آقای ناظری در سالهای ابتدایی دهه هفتاد روی اشعار شفیعی کدکنی صورت داد و نیز برخی آلبومهای دیگرش که فضای چندصدایی را در موسیقی ایرانی به تماشا نهاد و یا کارهایی که در زمینه موسیقی کودک انجام داد از جمله این تلاشهاست.
در نوشته زیر هم آقای آذرسینا ضمن بیان رخوت و رکودی که بین اهل موسیقی درگرفته است، سعی کرده همان کنسرت را در شمارگانی محدود عرضه عمومی کند تا چشم انتظار نقد و نظر اهل هنر و موسیقی باشد،اما همچنان که آقای کامکار و برخی از چهرههای جدی موسیقی در نشستهای نقد نغمه بیان کردهاند، رخوت موجود در جامعه موسیقی نسبت به تجربههای تازه مجالی برای انتقاد باقی نگذاشته است. با این توضیح که باب نظرات و انتقاد درباره نوشته آقای آذرسینا در همشهریآنلاین باز است، شما گرامیان را به خواندن یادداشت ایشان دعوت میکنیم.
یادداشت مهدی آذرسینا درباره آلبوم شکر شکن
یک سالی پیش در روزهائی که گروه را برای کنسرت نوا آماده میکردم مصاحبهها و نوشتههای بسیاری از من در خبرگزاریها و روزنامهها منتشر شد که شاید به خاطر رجزخوانیهایی که داشت بحثبرانگیز شد و گاه پاسخهای خفیفی هم به دنبال داشت.
سخن بر سر این بود که من میخواستم آوازخوانی کنسرتمان را خود بر عهده داشته باشم و برای توجیه این خواسته مطالبی را مطرح کرده بودم از این دست که : تمام لحظههای موسیقی کنسرت ما از ساختههای من است و به دلیل نگرش خاص من به مقوله ریتم و تلفیق و شعر و ساز و کلام ،آواز خواندنش کار خوانندههای معمول و تازه کار نیست ، گفته بودم چهره و ظاهر آوازخوان لازم است با لحنها و حرکتها و شعرهایی که میخواند تناسب داشته باشد و خواندن شعر قلندرانه حافظ و مولوی و عطار را چهرهای تاثیر گرفته از گذشت زمان و درک عوالم رندی و عشق و عرفان لازم است.
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
رهروی باید، جهان سوزی، نه خامی، بیغمی
و باز گفته بودم که تنها از کلاس ردیفخوانی برآمدن و صدای صاف و پرتحریرداشتن ،آوازخوانیِ از این دست را تضمین نمیکند . آواهای تقلیدی و سست و یکنواخت و لحنهای مفلوک و بر آمده از غم و بدبختی ، سیل اتهام هایی از قبیل رخوتانگیز بودن و تخدیری بودن و کسل کننده بودن را به موسیقی اصیل ایرانی وارد کرده است.
مقوله تلفیق شعر و موسیقی در آوازها با نظریههایی کهنه و ضد هنر تحرک و تازگی و شادابی خود را از دست داده است . تصنیفسازیها یا در تبعیت از وزن عروضی شعرهای کلاسیک ، یکنواخت و کهنه و بیهیچ افت و خیز انجام شده است که برای پوشاندن این واماندگی ناچار به تزئینهای عشوه ای و چندشآور و غلت و لغزش و سرخوردنهای کافه ای ، در ساز و آواز کشانده شده است و یا اصطلاحا به نوگرائیهائی که در عین پشت کردن به اصالت و هویت موسیقی ایران جملههائی بیریط و اجق وجق و عوامفریب و جوان رنگکن را شامل شده است.
... و دیگر اینکه برخورد با ریتم در این کارها نیازمند تسلط کامل در بداههخوانی است و در محدوده چنگ و دولا چنگ و 4/2 و 8/6 و ... نیست.
بارها اشاره کردم بر اینکه هستند خوانندههای معروف و مطرحی که از عهده اجرای چنین کارهایی بر میآیند و به همین دلیل به طریق ممکن تمایل خود را برای همکاری با آنها ابراز کردم و لااقل این را میفهمیدیم که با حضور آن ها گروه قابل توجهی از کیفیت موسیقی ما خبردار میشدند و ما هم میتوانستیم چند شبی را در برجها و سالنهای چند هزارنفری مردم را داشته باشیم ، این را میفهمیدیم ولی خوانندههای مورد نظر با سیاست و مدیریت خود کارها را انتخاب میکردند.
بعد از اجرای کنسرت متوجه شدیم که تالار وحدت از طریق دوربینهای ثابت نصب شده در سالن فیلمی از کنسرت ما تهیه کرده است و فیلم از نظر کیفیت صدا و تصویر جزئیات کار گروه را نشان میدهد و برای ما که توقع چندانی از نظر رنگ و لعاب کارمان نمیتوانیم داشته باشیم قابل قبول است . تصمیم گرفتیم همین فیلم را بیهیچ کم و کاست تنها با افزودن نوشتههائی منتشر کنیم تا هم علاقمندان موسیقی اجرای زنده ای را شاهد باشند و هم دفاعی باشد از آن ادعاها و سخنها.
ضمنا در زمان برگزاری کنسرت من تلاش کرده بودم تا از طریق برگزار کننده ، اکثر زعمای قوم موسیقی را برای دیدن کنسرت دعوت کنم که به غیر از دوسه نفر از موسیقیدانها ، دیگران نیامدند و بعد از کنسرت هم تصویر حاضر را برای آنها فرستادم اما کسی دم بر نیاورد و به سکوت از کنار آن گذشتند.
قصد اینست که با انتشار تصویر کنسرت تمام جزئیات موسیقائی آن در مجموعه کارهائی که به نام موسیقی در زمانه ما اتفاق میافتد ثبت شود.
گه گه خیال در سرم آید که این منم
ملک سخن گرفته به تیغ سخنوری
بازم نفس فرو رود از هول اهل فضل
با کف موسوی چه زند سحر سامری
شرم آید از بضاعت بی قیمتم ولیک
در شهر آبگینه فروش است و جوهری