من تازه یک فصل خوب را به همراه تیم دری پشت سر گذاشته بودم، نخستین بار بود که قهرمان شده بودم. در لیگ سوم شده بودیم و سهمیه اروپایی گرفته بودیم. به هدفم که آقای گلی رقابتها بود رسیده بودم و توانسته بودم از سوی بازیکنان حاضر در لیگ ایرلند بهعنوان بازیکن برتر انتخاب شوم و جایزه دریافت کنم. صادقانه بگویم زمانی که فصل پیش به پایان رسید، مطمئن بودم که حداقل برای یک فصل دیگر در این تیم خواهم ماند. من از حضور در تیم دری واقعا لذت بردم و هواداران هم من را دوست داشتند. فکر میکردم که در چمن این پتانسیل را دارم که به حضورم یک فصل دیگر ادامه دهم. از بازی در دری واقعا لذت میبردم و چیزهای زیادی هم از کار کردن با استفان کنی و دکلان دیواین یاد گرفتم. این را هم باید بگویم که اگر استفان نبود شاید من الان ایران نبودم چرا که او یکی از عوامل موفقیت من بود و تاثیر زیادی روی من گذاشت تا بتوانم گلهای زیادی به ثمر برسانم و عملکرد خوبی داشته باشم .
اینکه چطور شد که ایرلند را رها کردم و برای فوتبال بازی کردن به ایران آمدم، سؤالی است که اغلب با آن مواجه میشوم. شاید دلایل عجیبی باشد که خودم هم درست نمیدانم. زمانی که فصل به پایان رسید، از کشورم با من تماس گرفتند و به تیم ملی دعوت شدم. تورنمنت پن عرب 2011 در دوحه قطر در اواسط ماه دسامبر برگزار شد. آنجا بودم که از سوی پرسپولیس با من تماس گرفتند و پیشنهاد قراردادی 5ماهه به من داده شد. این باشگاه پرسپولیس بود که در شهر تهران، پایتخت ایران قرار داشت؛ شهری که حدود 15 میلیون نفر جمعیت دارد.
بعد از اینکه همه جوانب را درنظر گرفتم تصمیم گرفتم پیشنهاد آنها را قبول کنم. بهنظر من گاهی اوقات در زندگی لازم است که آدم از بیرون به مسائل نگاه کند و تصمیم بگیرد که شرایط جدید را تجربه کند . چند ماه جلوتر برویم به اینجا میرسیم که من اکنون در آپارتمانم در تهران نشستهام و مشغول نوشتن خاطراتم هستم و ایران را از هر دو بعد فوتبالی و غیرفوتبالی بررسی کنم. شاید با وجود اینکه فقط 3 ماه است در ایران بودهام، بتوانم در همین مدت کوتاه یک کتاب درباره آن بنویسم. برای اینکه به خوانندگان چشماندازی از کشوری که در حال حاضر در آن زندگی میکنم نشان دهم و تصویر فوقالعادهای از تجربهام در ایران را به نمایش بگذارم، اینگونه سخنم را آغاز میکنم: در همین ماه گذشته برای نخستین بار در لیگ قهرمانان آسیا مقابل الشباب امارات بازی کردم، چرا که در بازی قبلی پرسپولیس مقابل الهلال عربستان مصدوم بودم و نتوانستم به میدان بروم. به همین دلیل دقیقا نمیدانستم که باید انتظار چه چیزی را داشته باشم. بعدازظهر آن روز را هرگز فراموش نمیکنم. الشباب را توانستیم با اختلاف زیاد و به راحتی شکست دهیم. من در آن بازی 3 گل اول تیم را به ثمر رساندم.
*مهاجم پرسپولیس