تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۳۸۵ - ۰۵:۰۲

سارا برومند: تورق کارنامه حرفه ای بسیاری از کارگردان ها چنین نتیجه ای را در بر دارد که کارگردانان تئاتر به کارگردانی سینما و کارگردانان سینما به کارگردانی سریال های تلویزیونی روی آورده اند.

یکی از دلایل این گرایش کارگردانان را می توان تحت عنوان پیش فرض گستره مخاطب مطرح ساخت؛ بدین معنا که کارگردان برای داشتن مخاطب بیشتر برای بیان دغدغه های ذهنی اش، رسانه پرمخاطب تری را برمی گزیند و به دنبال آن است که از طریق یک رسانه پر مخاطب، اثرگذاری مفاهیمی را که ارائه می دهد بالا ببرد.
در خیلی از شهرها، یا سینمایی وجود ندارد یا تنها یک سالن با شرایط نامطلوب در آن موجود است. در شهرهای بزرگ هم تعداد سالن های سینما در مقایسه با جمعیت، زیر استانداردهای لازم است. مثلاً در تهران ده میلیونی، تنها ۶۰ سالن سینما وجود دارد که با اغماض، تنها ۱۰ سالن اش مکان مناسبی برای فیلم دیدن به شمار می آید. نتیجه اینکه، همه امکان سینمارفتن ندارند، ولی تلویزیون رسانه ای است که آحاد جامعه به آن دسترسی دارند. شاید این، یکی از دلایل عمده حضور کارگردانان سینما در تلویزیون باشد؛ پرفروش ترین فیلم سینمای ایران هم به اندازه یک سریال معمولی مخاطب نمی یابد.


فرصتی مطلوب
حسن برزیده در ارتباط با گرایش کارگردانان سینما به تلویزیون می گوید: کارگردانی سینما و تلویزیون تفاوت چندانی ندارد و کارگردان، صرفاً به دنبال کانالی است تا از آن طریق حرف هایش را بزند.
سازنده فیلم «دکل» می افزاید: تلویزیون، فضای خوبی برای ارتباط با مخاطب است، چون رسانه ای عام و پرمخاطب است و مثل سینما مختص یک قشر خاص نیست. بنابراین فرصت مناسبی است تا از طریق آن مضامین خاص را برای مخاطب وسیع تری عنوان نمود.
برزیده یکی دیگر از دلایل این گرایش را شرایط نامطلوب سینما عنوان می کند و می گوید: افرادی که سینما را به صورت حرفه ای و تخصصی کار می کنند، همچنان فقط در سینما فعالند و به سوی تلویزیون نیامده اند. او می افزاید: المان های سینما و تلویزیون جابه جا شده اند و در سینمای ما به دلیل شرایط نامطلوب موجود برای جذب مخاطب، از بازیگر شناخته شده تلویزیون بهره گرفته می شود و تیپ ها و موضوعات منعکس در تلویزیون در سینما ارائه می شود.او در ادامه از میل به شناخته شدن کارگردانان از سوی مخاطب صحبت می کند و اینکه برخی کارگردان ها به تلویزیون می آیند تا مخاطب با نام و کارهایشان آشنا شود.برزیده در خاتمه می گوید: رفتن کارگردانان تلویزیون به سمت سینما و آمدن کارگردانان سینما به تلویزیون نه برای یکی فضیلت و نه برای دیگری ضعف است و هر کس باید در جای خودش قرار گیرد و با توجه به تخصص خودش فعالیت کند.
عده ای هم معتقدند که شرایط آسان تر ساخت سریال به نسبت کارگردانی یک فیلم سینمایی، باعث سوق دادن فیلمسازان به تلویزیون شده است.


سردستی سازی
سعید عالم زاده کارگردان «توکیوبدون توقف» گرایش کارگردانان سینما به تلویزیون را ناشی از عدم حساسیت و وسواس در کارهای تلویزیونی می داند و معتقد است: در تلویزیون هدف، پرکردن برنامه هاست و برخی سریال ها ساده و سردستی ساخته می شوند و به دلیل شرایط نامطلوب سینما حتی اگر کارگردان روی کارش وسواس داشته باشد و حساسیت به خرج دهد مجبور است با شرایط تلویزیون کنار بیاید و برای کنار گذاشته نشدن از عرصه فیلمسازی، به سریال سازی در هر سطح و درجه ای تن دهد.


محل تجربه اندوزی
مهرداد خوشبخت یکی از سازندگان پرکار فیلم های تلویزیونی در این ارتباط می گوید: برخی تجربیات را نمی شود در سینما داشت، ولی در تلویزیون شرایط آن مهیاست و این مسأله ناشی از دغدغه گیشه و فروش فیلم است و کارگردان به دلیل نگرانی از عدم فروش فیلمش ریسک نمی کند و از آن تجربیات در سینما محروم می شود و تلویزیون را مفرِّی جدا برای آن می یابد. او عامل دیگر این گرایش را دستمزدهای بالا در تلویزیون می داند.
دعوت از کارگردانان سینما برای سریال سازی را همچنین می توان سیاست مدیران تلویزیون برای ارتقای سطح کیفی مجموعه های تلویزیون دانست.


زیاده خواهی تلویزیون
محمدحسین لطیفی کارگردان می گوید: در سال های گذشته، کارگردان هایی از سینما به سوی تلویزیون کشیده می شوند که شرایط کار در سینما برای آنها فراهم شود، ولی در حال حاضر شرایطی ایجاد شده که تلویزیون این نیاز را احساس کرده که باید سطح کیفی برنامه های تلویزیون را افزایش دهد و به همین خاطر از کارگردان های سینما برای ساخت سریال های تلویزیونی دعوت می شود.او در ادامه می افزاید: شرایط تولید سریال های تلویزیونی، شرایط ایده آلی نیست و امکان پرداختن به مضامین خاصی که در سینما قابل مطرح شدن است وجود ندارد و نمی شود تکنیک های سینمایی را در تلویزیون به کار گرفت.او در نهایت، بهره گیری از کارگردان های سینما برای افزایش ارتقای کیفی برنامه های تلویزیون را مثبت ارزیابی می کند، ولی معتقد است تلویزیون نباید همه زمان کاری این کارگردان ها را پر کند و باعث فاصله گرفتن شان از سینما شود.


بیماری سینما
بیژن میرباقری این گرایش را ناشی از اقتصاد بیمار سینما می داند و معتقد است: کارگردانی که پیوسته امکان فیلمسازی در سینما را نمی یابد، به سوی تلویزیون کشیده می شود.
کارگردان «ما همه خوبیم »می افزاید: از آنجا که تلویزیون با نام تلویزیون ملی مطرح است و در خصوص بخش های فرهنگی سرمایه گذاری می کند، یکی از این بخش ها تولید سریال های تلویزیونی است که کارگردانی که به دلیل شرایط نامناسب اقتصادی در سینما از تولید بازمانده است به سمت تلویزیون جذب می شود.


جامانده های سینما
مسعود آب پرور می گوید: کانون کارگردانان سینمای ایران ۱۵۰ عضو فعال دارد و سینمای ایران در بهترین حالت در سال ۷۰-۶۰ فیلم بیشتر تولید نمی کند. در چنین شرایطی افرادی که امکان فیلمسازی نیافته اند، به سوی رسانه های دیگر- به خصوص تلویزیون- جذب می شوند.
کارگردان «قتل آن لاین» در ادامه می گوید: از آنجا که تلویزیون ما یک رسانه ملی است و برای غنابخشیدن به این شناسنامه ملی نیازمند تولیدات سطح بالا و با کیفیت است، از کارگردان های سینما برای سریال سازی دعوت می کند که حضور این کارگردانان به تنهایی به تولیدات تلویزیون اعتبار می دهد و می بینیم که آثار ماندگار تلویزیون نیز نتیجه کار چنین کارگردان هایی است.
چنانچه دیدیم، مقوله تجربه کردن در رسانه پرمخاطبی چون تلویزیون و عدم امنیت شغلی و مادی، از نکات قابل تأمل این بحث بود و در ورای این نظرات، می توان نظریه جذب مخاطب برای جذب مخاطب را صادق دانست؛ بدین معنا که چنانچه گفته شد کارگردان به اثرگذاری کار خود دست نمی یابد و در یک رسانه پرمخاطب به دنبال جذب مخاطب می رود.