این درحالی است که پیش از این نیز 2 قلاده ببر نر و ماده از سیبری وارد ایران شدند اما ببر نر بر اثر بیماری مشمشه تلف شد و ببر ماده هماکنون در قرنطینه بهسر میبرد. مسئولان محیطزیست میگویند که میخواهند با وارد کردن ببری سیبری، ببرمازندران را احیا کنند؛ اقدامی که از همان روز نخست با انتقاد شدید برخی کارشناسان محیطزیست مواجه شد. اما دامنه انتقادات به مجلس هم کشیده شد تا آنجا که 20فروردین ماه جاری محسنی بندپی عضو هیأت رئیسه فراکسیون محیطزیست گفت: ورود ببرهای جدید پیش از آماده کردن شرایط سازگاری آنها با وضعیت طبیعی کشور، تکرار یک آزمون و خطای مجدد است. در آخرین واکنشها، مدیر پیشین پروژه بینالمللی حفاظت از یوز آسیایی اعلام کرد که پروژه احیای ببر حیف و میل کردن بیتالمال است. مهندس علیرضا جورابچیان در گفتوگو با همشهری، پروژه احیای ببر را یک کار نمایشی توصیف کرد و افزود: آخرین گزارش مستند حضور ببر در طبیعت مربوط به سال1329 است؛ در این سال آخرین ببرمازندران شکار شد که تصویر آن موجود است.
وی که 40 سال در سازمان حفاظت محیطزیست فعالیت کرده است با اشاره به اینکه بیشترین وابستگی حیات وحش بهویژه گوشتخواران به زیستگاه و طعمه است تصریح کرد: حدود 20سال بهطور خاص روی حفاظت از یوز کار کرده و در این مدت طولانی دریافتهام که مهمترین عامل تهدید یوز - که یک گوشتخوار مثل ببر و شیر است- کمشدن طعمه است. ببر مازندران هم از 62 سال پیش بهدلیل آنکه چیزی برای خوردن نداشت از حیات وحش حذف شد، این درحالی است که در آن زمان، هم وضع زیستگاهها بهتر بود و هم شمار طعمهها بیشتر. جورابچیان خاطر نشان کرد: ببر برخلاف گربهسانان دیگر به آب و محیطهای تالابی نیاز دارد؛ حال آنکه ما تمام این زیستگاهها را ازدست دادهایم با این وصف چگونه میخواهیم ببر مازندران را احیا کنیم؟ براین اساس، هیچ کارشناس دلسوزی این پروژه را تأیید نمیکند. البته ممکن است محیطهایی را برای احیا آماده کنند اما این یک کار غیرکارشناسی است و جای افسوس دارد که مسئولان سازمان محیطزیست طرحهایی نظیر احیای ببر و شیر را عنوان میکنند.
آنطور که این کارشناس محیطزیست میگوید،گونههای حیاتوحش اروپا ارزش ژنتیک خالصی ندارند در حالی که گونههای ما خالصند و از این نظر بسیار حائز اهمیت هستند. با این حال، کمکم گونههای ما حتی گوزن زرد و قوچ و میش هم بهسوی ناخالص بودن پیش میروند زیرا از یک سو، اکثر زیستگاهها بهصورت جزیرهای درآمده و از سوی دیگر، جمعیت حیات وحش کم شده است، بعد ما ادعا میکنیم که میخواهیم ببر را که در رأس هرم حیات وحش قرار دارد و بزرگترین پستاندار گوشتخوار است، احیا کنیم. حال پرسش این است، وقتی ما توانایی حفاظت از علفخوارانمان را نداریم چطور میخواهیم ببر را احیا کنیم؟
وی با تأکید براینکه پروژه احیای ببر حیف ومیل بیت المال است افزود: هرکس این پروژه را دنبال کند به محیطزیست ضربه میزند، زیرا شرایط آن فراهم نیست. حدود 20سال پیش، باغ وحش مشهد یک جفت ببر نر و ماده را وارد کرد و آنها را به معرض نمایش گذاشت. اینها تکثیر شدند؛ باغ وحشهای دیگر هم میتوانند اقدامات مشابه بکنند اما این وظیفه سازمان محیطزیست نیست که سرمایه هنگفتی را صرف کاری کند که بخش خصوصی با هزینهای اندک قادر به انجام آن است. سازمان میتواند ببرهایی را برای بازدید عمومی وارد کند و مسئولیت آنها را به باغ وحشها واگذارکند اما این کار نیاز به این همه هیاهو ندارد. مدیر سابق پروژه بینالمللی حفاظت از یوز گفت: ما 4 گونه گوشتخوار گربهسان شامل شیر، ببر، پلنگ و یوز داشتیم که شیر و ببرمان بهدلیل زیستگاهی منقرض شدند، کاری هم نمیتوانستیم بکنیم زیرا در سال1351 وسعت جنگلهای شمال 3 میلیون و 850هزار هکتار بود اما الان با خوشبینی به یک میلیون و 900هزار هکتار کاهش یافته است.
طبیعی است وقتی زیستگاهی با این وسعت نابود میشود ببر و شیر هم با از دست دادن زیستگاههای خود نابود شوند. همین اندک جنگل باقیمانده هم دستخوش تهدیداتی نظیر جادهسازی، راهسازی و ساختوساز است. به گفته وی، امروز از 4 گونه نادر حیات وحش 2گونه یعنی یوز و پلنگ باقی مانده است که یوز با وجود 15 سال کار و تلاش مداوم و حمایتهای بینالمللی در ورطه انقراض است و با خوشبینی میتوان ادعا کرد جمعیت این حیوان 70 قلاده است آن وقت در این شرایط که سازمان محیطزیست از پرداخت حقوق محیطبانانی که برای حفاظت یوز کار میکنند، عاجز است در بوق وکرنا میکنند که میخواهیم ببر را ا حیا کنیم.
وی در پایان گفت: با شناختی که از رئیس سازمان محیط زیست دارم انتظار میرود ایشان اجازه ندهد عدهای فرصتطلب با طرح و پیگیری چنین پروژههایی افکار عمومی را متشنج کنند.