هنوز باورش نمیشود که بیماری صعبالعلاجش، روزگارش را چنین دگرگون کرده تا و مجبور شود برای تامین هزینه دارو، همه دار و ندارش را بفروشد. درباره فرهاد حیدری حرف میزنیم؛ مردی که روزگاری یک پای ثابت مسابقات قهرمانی پرورش اندام استان گیلان بود اما حالا بیماری AS نهتنها از باشگاه و مسابقه دورش کرده که سالهاست روی خوش زندگی را از او گرفته است.
حالا 10 سال است که فرهاد با این بیماری دست به گریبان است. میگوید: 10 سال پیش شغلم جوشکاری بود و از این راه امرار معاش میکردم. در کنار کار به ورزش در رشته رزمی و پرورش اندام هم میپرداختم و حتی توانستم مقامهای دوم و سوم مسابقات پرورش اندام در استان گیلان را کسب کنم. در همان سالها بود که گاهی اوقات دچار گرفتگی عضلات و خشکی مفاصل میشدم. چند بار نزد پزشک رفتم. پس از آزمایشات فراوان گفتند که به بیماری AS مبتلا شدهام؛ بیماریای که میگویند از MS خطرناکتر است. این بیماری به مرور زمان و بهدلیل اینکه دیر متوجه آن شده و کنترلش نکرده بودم، حادتر شد تا اینکه کاملا خانهنشین شدم.
او ادامه میدهد: از سال 84 بیماریام سختتر شد. داروهای بیولوژیکی که استفاده میکردم در هر دوره از 2 میلیون تومان به 15 میلیون تومان افزایش یافت. مگر من چقدر درآمد داشتم که این همه پول برای خرید دارو صرف کنم. چون خانهنشین شده بودم، توانایی کارکردن هم نداشتم. رفتهرفته به فروش همه چیزهایی پرداختم که در طول سالها برای آیندهام خریداری کرده بودم. همه زندگیام را فروختم و خرج خرید دارو کردم و دیگر هیچ اندوختهای برای ادامه درمان ندارم.
فرهاد وقتی دید توانایی تامین هزینه خرید دارو را ندارد تصمیم گرفت از مسئولان شهرشان یعنی رشت کمک بگیرد. برای همین نزد هر کسی که به ذهنش میرسید رفت اما کمک چندانی نصیبش نشد. او ادامه میدهد: خیلی از مسئولین دست رد به سینهام زدند. بهعنوان یک ورزشکار بیمار به تمامی سازمانهایی که میشناختم از دانشگاه علوم پزشکی و بهزیستی گرفته تا سازمان ورزش و جوانان سر زدم اما تنها چیزی که با آن روبهرو شدم، بیمهری بود. در این میان فقط یکی از مسئولان بود که کمکم کرد. با هماهنگی او بود که موفق به دریافت یک دوره دارو از هلال احمر رشت شدم و این تنها کمکی بود که از سوی مسئولان دولتی به من شد.
فرهاد حیدری این روزها همراه خواهر و مادرش در زیرزمینی اجارهای زندگی میکند و میگوید: وضع مالی ما اینطور که میبینید بد نبود. هر سه ماه یک بار باید 15 میلیون تومان برای خرید دارو پرداخت کنم و این هزینه کار من و خانوادهام را به اینجا کشانده. میخواستم ازدواج کنم اما همه پولی را که برای تشکیل زندگی مشترک کنار گذاشته بودم، خرج خرید دارو کردم و دختر مورد علاقهام وقتی وضعیتم را دید مرا رها کرد و رفت. حالا هم از همه خیرین تقاضا دارم که به من و خانوادهام کمک کنند چراکه دیگر چیزی برایمان نمانده تا با فروش آن، هزینه خرید دارو را تامین کنیم.