وحید هاشمیان در اعتماد نوشت : امروز زمانی که داشتم از تمرین به خانه برمی گشتم رادیو خبر افتتاح نمایشگاه کتاب را گزارش می داد. با خودم گفتم که امسال باید حتما به این نمایشگاه بروم. تا حالا به نمایشگاه کتاب نرفتهام. به فکر فرو رفتم که کی و چطور شروع کنم به کتاب خواندن و علاقه مند شدم.
یادم میآید که وقتی به مدرسه میرفتم و بعدها که فوتبال بازی میکردم، خیلی مجله و روزنامه میخواندم ولی به کتاب خواندن علاقه نداشتم. کیهان بچهها و کیهان و دنیای ورزشی و دانستنیها و... را همیشه میخریدم و میخواندم.
در آن زمان از اینترنت و این همه سایت هنوز خبری نبود. تا اینکه در تابستان 78 با تیم هامبورگ قرارداد بستم و به آلمان رفتم.
تفاوت فرهنگی، آب و هوای همیشه ابری، دوری از مادر و خانواده و دوستان و زندگی جدید یعنی زندگی مجردی برایم بسیار سخت بود و همیشه به فکر برگشت بودم. در آن زمان در هامبورگ نیز نیمکت نشین شده بودم و با هم تیمیهایم سازگار نبودم و خلاصه دوران سختی را تجربه میکردم. در تعطیلی که به ایران آمدم یکی از دوستانم دو کتاب به من داد. چهار اثر از فلورانس اسکاول شین و «نقاط ضعف خود را بشناسید» از وین دایر.
این گونه بود که علاقه من به کتاب خواندن آغاز شد. بعد از خواندن این دو کتاب هرچی کتاب روانشناسی بود را درو کردم و میخواستم با یادگیری از این کتابها خودم را از شرایط وخیم خارج کنم و مدام از ایران کتاب سفارش میدادم. بعد از مدتی شروع کردم به خواندن کتاب درباره ادیان مختلف.
خلاصه مثل گنجشک از این شاخه به آن شاخه میپریدم و کلی سوال در ذهنم به وجود میآمد ولی هر جوابی را نمیپذیرفتم.
شاید این خاصیت خوب من در کتاب خواندن یا موضوعات دیگر نیز باشد. هر موضوعی یا نظری را شنیدن یا خواندن ولی روی آن اعتقاد و تعصب پیدا نکردن و باور نکردن.
بودا یک جمله بسیار زیبا دارد، میگوید: «هیچ چیز را باور نکنید، مهم نیست که آن را کجا میخوانید یا چه کسی آن را گفته است، حتی اگر من آن را گفته باشم، مگر اینکه با منطق و احساس شما هماهنگی داشته باشد.»
باید نظرات و دیدگاههای مختلفی را خوانده باشید ولی روی آنها باید تحقیق کرد و ذهن و فکر را برای دیدگاهها و برداشتهای مختلف باز گذاشت. چه بسا نویسندگان یا بزرگان تاریخ دارای اندیشهها و عقاید خاصی بودهاند ولی بر اثر گذشت زمان در افکار و اندیشههای خود تغییر دادهاند ولی پیروان آنها هنوز به اندیشههای کهنه آنها وابستهاند.
بگذریم از بحث خودم و اینکه چگونه شروع به کتاب خواندن کردم، خیلی دور شدم.
وقتی بعد از دو سال بازی در هامبورگ به شهر بوخوم رفتم، در آن جا بیشتر، تنها بودم و زمان آزاد داشتم. سه سال در تیم بوخوم بودم و بهترین دوران فوتبالم و تنهاییترین زمانهای زندگیام را داشتم. آن جا با یکی از هم تیمیهایم بسیار دوست شدم که همزمان نیز روانشناسی ورزش میخواند و استاد کتاب بود. شروع کرد به معرفی کتاب به من، نخستین کتابی که معرفی کرد کیمیاگر بود و از اینکه میدید به فارسی ترجمه شده است تعجب میکرد! عاشق فلسفه بود و مرا نیز به این نوع کتابها عادت داد. داشتن یا بودن، هنر عشق ورزیدن نوشته اریک فروم، چنین گفت زرتشت نوشته نیچه، سیذارتا نوشته هرمان هسه، پاسخ به ایوب نوشته یونگ و...
البته من نسبت به شغل و زمان و علاقه خودم میگویم کتاب میخوانم نه به اندازه یک کتابخوان حرفهای. یک مساله دیگر از نظر من که ایراد است، تک بعدی بودن است. یعنی فقط در یک موضوع خاص تمرکز کردن و کتاب خواندن و آموختن و نسبت به سایر موضوعات بیتفاوت بودن. مثلاشخصی فقط و فقط تاریخ بخواند و تحقیق کند یا فقط روی خط فکری خاصی پایبند باشد. از آنجا که انسان یک موجود اجتماعی است نیاز دارد که به موضوعات و حوادث یا افکار و اتفاقات پیرامون خود نیز اهمیت دهد و در کنار آن بنا به علاقه یا کار و تخصص خاص خود روی آنها بیشتر تمرکز و کار کند ولی باید نسبت به جهان پیرامون خود آگاه باشد.
به نظر من با تغییر سن یا رشد فکری و مقتضیات روحی و نیازهای شخصی انسان نوع کتاب خواندن نیز تفاوت میکند. زمانی که من در بایرن مونیخ بودم و کم بازی میکردم شروع به خواندن کتاب جنگجوی صلح جو نوشته دن میلمن کردم. داستان ورزشکاری بود که دچار مصدومیت شدید میشود و همه او را از ورزش کردن سنگین منع میکنند و این ورزشکار که دارای غروری کاذب نیز بود در ابتدا منزوی و تنها میشود یا داستان زندگی چهگوارا در کتاب چه بسیار برایم جالب و آموزنده بود.
خلاصه این بود داستان من که چطور و کی شروع کردن به کتاب خواندن. الان نسبت به زمانی که در آلمان بودم خیلی کمتر کتاب میخوانم. در تهران همیشه احساس میکنم که کمبود وقت دارم. خواندن کتابها و فیلمهای آموزشی و تخصصی فوتبال نیز وقت مرا پر میکند و خواندن سایتهای اینترنتی نیز از سرگرمیهایم است.
همان طور که ورزش باعث قوی تر و سالم ترشدن جسم میشود، خواندن و یادگیری و تفکر صحیح نیز فکر و ذهن انسان را رشد و تقویت می کند.