وضعیت یورو در بحران جاری، نفوذ و اقتدار کشورهای عضو را بهشکلی جدی زیرسؤال برده است و این بلوک در جهانی که به سرعت مسیر رشد را طی میکند، دیگر جایگاه سابق خود را بهدست نخواهد آورد.
رهبران و وزیران اقتصاد کشورهای یورو بهسختی و به لطف همایشها و تماسهای تلفنی دقیقه90 تلاش میکنند بر بحران و تنش میان کشورها غلبه کرده و اتحاد اعضا را حفظ کنند. اما آنهایی که از بیرون به اوضاع اتحادیه مینگرند بر این باورند که همه این تلاشها بسیار دیر است و نتایج قابلتوجهی هم نداشته. در این میان مقامات ایالات متحده معترضند که رهبران اروپایی حتی از درک درست عمق مشکلات و بحران خود ناتوان بودهاند، هنوز به درستی نمیدانند در چه شرایطی گرفتار شدهاند و نسبت به اتخاذ تصمیمهای دشوار و ناراحت کنندهای که برای حل این بحران لازم است تمایل چندانی نشان ندادهاند.
به عقیده مقامات آمریکایی جایی که قرار بود باثباتترین منطقه جهان باشد امروز به غیرقابل پیشبینیترین نقطه دنیا تبدیل شده است. انتظار میرفت یورو، بارسیدن به همبستگی مالی و سیاسی یک ابردولت باشد اما اکنون بهخاطر بیثباتی ناشی از رقابتهای منطقهای در معرض فروپاشی و نابودی است.
فیونا هیل، رئیس مؤسسه تحقیقات بروکینگز که پیش از این کارشناس ارشد شورای اطلاعات ملی آمریکا بوده در این مورد میگوید: تقریبا در تمام گفتوگوهایی که سال گذشته با افراد مختلف مانند چینیها، هندیها و هر کس دیگری داشتهام، یک مطلب مطرح شده است: دیگر نمیتوان به اروپا اعتماد کرد. بهنظر میرسد اروپا دارد از یک منبع ثبات به محرک بیثباتی تبدیل میشود.
هیل معتقد است بسیاری از چیزهایی که تاکنون در مورد آنها یقین وجود داشته به چالش کشیده شده است. مثلا حتی در بریتانیا که عضو اتحادیه پولی و مالی اروپا نیست تنشهایی بهوجود آمده و بحران اقتصادی، بریتانیا را درمعرض فروپاشی قرار داده است. اسکاتلند با اعلام برگزاری همهپرسی برای استقلال از بریتانیا این قلمرو را در مسیر تازهای خواهد برد که میتواند به تجزیهشدن منتهی شود.
بدهیهای کشورهای عضو و بحرانهای بانکی روزبهروز بیشتر میشود. تصمیم اتحادیه برای کمک مالی به اسپانیا و تنشها بر سر جدایی یونان از این بلوک، عواملی است که مشکلات را عمیقتر میکند.
یان برمر، رئیس دفترمشاوره سیاسی گروه اوراسیا در مورد چالشهای یورو میگوید: اروپاییها تمام نیروی خود را صرف مقابله با بحران و نجات منطقه یورو کردهاند. این بزرگترین و دشوارترین چالشی است که آنها طی چند دهه اخیر تجربه کردهاند. در چنین شرایطی بهسختی میتوان از رهبران اروپایی انتظار داشت به اولویتهای دیگر فکر کنند. با این اوضاع، اروپا به حاشیه رانده میشود و قدرتهای نوظهوری چون اعضای بریکس(متشکل از چین، روسیه، برزیل، هند و آفریقای جنوبی) در کنار ترکیه و اندونزی از اهمیت بیشتری برخوردار خواهند شد. کمترین آسیبی که به اروپا میرسد این است که رهبران آن دیگر قادر نخواهند بود سایر نقاط دنیا را قانع کنند آنها را جدی بگیرند. فرقی نمیکند در زمینه تجارت باشد یا دمکراسی و حقوق بشر. درواقع روزگار موعظهکردن آنها برای بقیه جهان دیگر بهسر خواهد آمد چون دیگران نیز تمایلی به شنیدن آن حرفها نخواهند داشت.
در اجلاس آب و هوا که سال2009 در کپنهاگ برگزار شد، کشورهای اروپایی از اینکه تصمیمهای نهایی را آمریکا و کشورهای نوظهور گرفته بودند بهشدت احساس حقارت کردند اما با آنچه اینروزها شاهدش هستیم آنها دیگر باید به چنین کنارگذاشتهشدنهایی عادت کنند.
آنچه برای قسمتهای دیگر جهان کمرنگ میشود، فقط قاره اروپا و جایگاه آن نیست، بلکه کل نظام سیاسی اروپا، نظام رفاهی، تصمیمگیریهای دمکراتیک، الحاق منطقهای و ایده پول مشترک همگی بیاعتبار خواهند شد. برهما چنالی، استاد مطالعات راهبردی در دهلی میگوید: آینده اروپا بهشدت در معرض خطر است. اگر یورو از بین برود، مهر تأییدی بر ناکامی تجربه اروپائیان برای داشتن روابط سیاسی و مالی نزدیکتر خواهد بود. این اتفاق پیامدهای بینالمللی گستردهتری نیز خواهد داشت.
چنالی معتقد است درصورت ازبینرفتن یورو، دلار از جایگاه بهتری برخوردار میشود که این برای ایالات متحده خبر نویدبخشی است اما دیگران بر این باورند که فروپاشی اروپا برای آمریکاییها نیز عواقب بدی خواهد داشت و دامن آنها را نیز خواهد گرفت. البته هر اتفاقی که برای یورو بیفتد قدرتهایی مانند چین به پیشرفت ادامه خواهند داد. بارات کارناد یکی دیگر از کارشناسان هندی در اینباره میگوید: برای کشورهای آسیایی بهویژه چین که بهسرعت قدرت را از آن خود میکند، بقا یا افول یورو و کشورهای اتحادیه اروپا در حاشیه قرار دارد و این موضوع روی آنها تأثیر چندانی نخواهد گذاشت.
واشنگتن مدتهاست قدرتهای اروپایی را ترغیب میکند نسبت به کشورهای همسایه خود مسئولیتپذیری بیشتری داشته باشند. بههرحال اگر کشورهای یورو ضعیف شوند آمریکا از نظر نظامی نیز نمیتواند روی آنها حساب کند زیرا محور رویکرد نظامی آمریکا در آسیا بر این تفکر مبتنی است که اروپا باثبات و ثروتمند باقی خواهد ماند و از نگرانیهای آمریکا خواهد کاست اما در شرایط فعلی و با توجه به قدرت فزاینده چین، برنامهریزان آمریکایی دیگر نمیتوانند روی چنین رویکردی حساب کنند.
برخی تحلیلگران معتقدند با افزایش سن اروپائیان و مصرفگرایی بیشازاندازه آنها در مقابل رشد سریع و مهارنشدنی قدرتهای نوظهور، رسیدن به بحران و فروپاشی برای یورو چندان دور از انتظار نیست و بحران اخیر فقط زمان چنین فاجعهای را جلو خواهد انداخت.