در این سخنان گفته شده: «کشور درگیر مسئله خشکسالی است، بخشی از این خشکسالی غیرعمدی و بهدلیل ایجاد صنعت بوده و بخشی هم عمدی است و دشمن با تخلیه ابرهایی که به سمت کشور میآید، یک جنگ نامتعادل انسانی به پا کرده است.» این البته نخستین بار نیست که چنین سخنانی درباره تخلیه ابرها توسط کشورهای دیگر و بروز خشکسالی در ایران از سوی مسئولان اجرایی بیان میشود. پیشتر نیز برخی مقامهای اجرایی چنین جملاتی گفته بودند:
«بنده به خشکسالیهای نیمه جنوبی کشور مشکوکم، استعمار و استکبار جهانی با کمک تکنولوژی در شرایط اقلیمی ایران تأثیر میگذارند. سازمان هواشناسی ریشه این مفسده را باید کشف کند چون این میزان خشکسالی در کشور طبیعی بهنظر نمیرسد.»، «کسانی که در مورد تأثیر استکبار بر خشکسالیهای کشور سخن میگویند، ثابت کنند که دستکاریهایی صورت گرفته است و مستندات علمی ارائه دهند»، «ابرهایی که به سمت ایران میآیند از سوی برخی از کشورهای اروپایی تخلیه میشود.»
البته دانشمندان ایران این مسئله را صریحا رد میکنند و میگویند: «تخلیه ابرها از باران با تزریق «یدید نقره» به ابرها انجام میشود که بسیار گران قیمت است و این اتفاق در شرایط خاص دمایی و سرعت باد رخ میدهد.» زیر سؤال بردن فناوری بارورسازی ابرها و باران مصنوعی توسط مسئولان اجرایی و ایجاد ذهنیت در مردم مبنی بر اینکه حتی خشکسالی سالهای اخیر ایران نیز به توطئه دشمنان ملت ایران مرتبط است، میتواند با علامتهای سؤال جدی مواجه باشد، چرا که ایران نیز ازجمله کشورهایی است که به اذعان مسئولانش نهتنها به فناوری بارورسازی ابرها که تکنیکی نسبتا قدیمی محسوب میشود بلکه به فناوری باران مصنوعی نیز دست یافته است.
این نوع فناوری امکان بارش از آسمان بدون ابر را نیز میسر میسازد و حتی قرار است از این تکنولوژی برای رفع مشکل کمآبی دریاچه ارومیه استفاده شود. ایران از سالها پیش مرکز مطالعات ملی بارورسازی ابرها را راهاندازی کرده و دهها پروژه بارورسازی ابرها در استانهای مرکزی کشور ازجمله یزد اجرا کرده است. حتی گزارشهای منتشره رسمی مسئولان مربوطه نشان میدهد که استفاده از این فناوری باعث شده است تا میزان بارش در مناطق مذکور بین 10 تا 15درصد افزایش یابد.
اگر فناوری بارورسازی ابرها بد و مذموم است هیچکس نباید از آن استفاده کند و اگر ستوده است باید این حق را برای تمام کشورها قائل شد که بهمنظور رفع مشکلات خود از آن بهرهبرداری کنند؛ منتهی مسئله اصلی اینجاست که فناوریهای نوظهور به همراه خود چالشها و مشکلاتی نیز به ارمغان میآورند؛ چالشهایی مانند اینکه چه کشورهایی به چه میزان حق استفاده از این فناوریها را دارند؟ تبعات استفاده از این فناوریها چگونه باید کنترل و مدیریت شود؟ جایگاه حقوق بینالملل و حقوق ملتها در این میان چیست؟
مسئله فقط به فناوری بارورسازی ابرها منحصر نمیشود. نانو فناوری و زیست فناوری و سلولهای بنیادی و ژنتیک نیز همین چالشها را به همراه آوردهاند. چهکسی میداند عواقب استفاده گسترده از فناوری زیستی و دستکاری ژنتیک در طبیعت خدادادی برای نسلهای آینده چه خواهد بود؟ چهکسی میداند عواقب مصرف میلیونها تن مواد غذایی پرتو داده شده و تراریختهای که مصرف میکنیم برای بشر چه خواهد بود؟ حتی آیا از آیندهای که متعاقب استفاده فراگیر از امواج مایکرویو و تلفن همراه و فناوریهای ارتباطی بیسیم گریبان ما را خواهد گرفت اطلاع داریم؟ شاید به همین دلیل است که برخی پژوهشگاهها مانند پژوهشگاه ژنتیک کنفرانسهای مرتبط با اخلاق علمی برگزار میکنند. به هر حال باید گفت که فناوری بارورسازی ابرها یا برای همه خوب است یا برای همه بد؛ همین.