نه عدهای میتوانند بگویند که سینما در دوره ما زنده شد با این فیلم، و نه عدهای دیگر که سینمای کودک را تنها بر جنازهاش نشستهاند و سالی یکبار در اصفهان زارزار بر آن میگریند... و مدعی احیای سینمای کودک باشند.
پدیده کلاه قرمزی در سینمای ما یک استثناست، استثنایی که اتکای تام و کمال به کیفیت و خلاقیت پدیدآورندگانش دارد و به هیچ وجه هیچ کس جز آنها نمیتواند تضمینی برای موفقیت آن باشد و... اینکه خوش فکری حمید جبلی و ایرج طهماسب پس از تولید کلاه قرمزی و هوشمندی آنها در محبوب نگهداشتن این عروسک تمام ناشدنی به واسطه درک و خلاقیت کافی و وافی آنها باعث شده عطش خانوادهها در سال سرد سینما که بسیار بیاقبال بود برای تماشای این فیلم بالا باشد و به رغم همه دستهبندیها و گروکشیهای کلان سینما، این فیلم همچون فیلمهای تاریخساز خانوادهها را به جنبوجوش درآورد و آنها که تماماً خاطرات خوشی از این عروسک دوستداشتنی و فک و فامیلش دارند برای تماشا از جا برخیزاند... . آری این چنین است برادر پس لطفاً کسی جز سازندگان این فیلم پشت موفقیت این فیلم رجزخوانی نکند و عکس یادگاری نگیرد... . لطفاً... چرا که همه میدانند قصه چیست... و آب زلال از کجا میآید.
2- و اینکه چرا کلاه قرمزی مثل گلنار یا سایر آثار کودک و نوجوان ما تمام نمیشود جای تأمل بسیار دارد... و در این روزگار که از سینمای کودک ما جز نعشی بر دوش باقی نمانده است، کلاه قرمزی و فامیل نزدیک و دورش هنوز برای مخاطب عام و خاص جذابیت دارد و تمام نمیشود... . راستی چرا؟
مگر جبلی و طهماسب چه در چنته دارند که میتوانند و دیگران نه...؟ برای واکاوی این پرسش باید درنگهای فراوان داشت.
درنگهایی که موجب تأملی عمیقتر
میشود... . اینکه حمید جبلی و ایرج طهماسب فارغ از توانمندی انفرادیشان یک زوج هنری بسیار موفقاند، حاصل مدارکه عمیق از خصلتهای یکدیگر است که در طول دودهه شکل گرفته است و بر هم کنش خلاقانه این دو باعث شده است که خروجی قابل توجهی ایجاد کند و توجه عام و خاص را برانگیزد... و کم پیشآمده است که در سینمای ایران، یک زوج هنری به چنین درک متقابلی از هم رسیده باشند، حاصل تلاششان چنین رخ نماید، ارتباطشان اینگونه پایدار بماند و همچنان بر مدار موفقیت گام بردارند و صدالبته نکته مهمتر اینکه این دو هرگز در باد موفقیتهای قبلیشان نمیمانند و هرباره که اثری تولید میکنند، شخصیت و موقعیتی جدید برای مخاطب عرضه میکنند و این اصلیترین دلیل راز ماندگاری این عروسک 200 گرمی است که برخی آن را به سخره گرفتهاند و از موفقیت آن مینالند...!
و دیگر اینکه این زوج هنری معمولاً بیسروصدا و جنجال رسانهای کار خود را بهپیش میبرند و بدین نمیاندیشند که کمیتشان به کیفیتشان بچربد بلکه برعکس، با تمرکزی خاص و به دور از تبلیغات رسانهای طی طریق میکنند و این هم خود به خود عامل جذابیت آنها و اثرشان میشود... .
و همه این عوامل به علاوه هنر ایشان در به کارگیری خلاقانه هنرمندان دیگر باعث ماندگاری محبوبیت این کلاه قرمزی و اهالی روستایشان شده است که حتی مخاطب بزرگسال را نیز مجذوب خود میکند.
3- البته عنصر تکرار در موقعیتهای داستانی کلاه قرمزی و بچهننه همچنان وجود دارد اما آنچنان است که برای مخاطب شیرین میآید و تکراری و ملالآور به حساب نمیآید. پس می توان از عنصر تکرار در ساختار یک فیلم بهره برد. بنابر آنکه این تکرار قاعدهمند باشد و برای مخاطب ملالآور نشود. از سوی دیگر جبلی و طهماسب با قراردادن کلاه قرمزی در موقعیتهای داستانی جدید و میزانسنهایی که برای مخاطب دلانگیز است سبب افزایش جذابیت برای مخاطب عام و خاص شده است. در مجموع باید گفت مخاطب در برخورد با جدیدترین اثر زوج هنری طهماسب، جبلی با موقعیت شگفتانگیزی روبهرو نمیشود، اما تقریباً تماشای همه شخصیتهای قبلی و تجربه جدید تماشای آن در این روزگار که فیلمهای ضعیف و خارج از استاندارد کیفی، سینمای ایران را اشغال کرده است وجود چنین فیلمی غنیمت است و لذت تماشایش مفید.
4- باز باید یادآور شد موفقیت این فیلم در اکران عمومی هیچ ربطی به مدیریت سینما ندارد و صد البته اگر این جنگ هفتاد و دو ملت در این دوران در سینما به وجود نیامده بود، کلاه قرمزی و بچهننه حتماً فروش بسیار بهتری داشت... .
پس لطفاً کسی زیر سایه این استقبال مردم از این فیلم کلینگری نکند و آن را در قیاسهای معالفارق نگنجاند.