امیر بهادری‌نژاد: 18 ‌ماه پیش در یک رویداد کاملا تصادفی، کارلوس کی‌روش و خولیو ولاسکو با یک پرواز و همزمان وارد فرودگاه امام شدند.

اما ظاهرا این دو مربی سرشناس در همان فرودگاه تصمیم گرفتند راه خود را از یکدیگر جدا کنند. تفاوت‌ها و شباهت‌های این دو مربی را یک‌بار دیگر با هم مرور می‌کنیم:
1 - کی‌روش مانند بسیاری از مربیان خارجی از ابتدا قالب محدودی را برای خود ترسیم کرد. نفوذ به این قالب (بازیکنان مورد اعتماد کی‌روش) تقریبا غیرممکن است حتی اگر بازیکنان مایل به ورود به این قالب، کار خارق‌العاده‌ای انجام داده باشند. اما ولاسکو مبنای انتخاب بازیکن را بازی‌های لیگ و انضباط درون اردویی قرار داد. به همین دلیل بود که حتی سرشناس‌‌ترین و بهترین بازیکنان تیم ملی هم یک لحظه احساس امنیت نمی‌کردند.

2 - ولاسکو خود را در این مدت یک مربی متخصص در امر غافلگیری حریفان نشان داده است. او در رقابت‌های آسیایی، جهانی، مقدماتی المپیک و انتخابی لیگ جهانی هر بار یک یا دو پدیده را به‌اصطلاح رو و حریفان را غافلگیر کرد اما به یاد نداریم که کی‌روش در این مدت چنین کاری را انجام داده باشد.

3 - ولاسکو با استفاده از روابطی که در سطح بین‌الملل داشت توانست بهترین تیم‌های والیبال جهان را برای انجام بازی تدارکاتی با تیم والیبال کشورمان متقاعد کند اما چنین اتفاقی برای فوتبال رخ نداده است.

4 - ولاسکو توامان و زیرکانه از سیاست تنبیه و تشویق استفاده کرد. مثلا محمد موسوی را پای پلکان هواپیما خط زد و او را به روسیه نبرد اما در تورنمنت بعدی بازیکن متنبه شده را بلافاصله به ترکیب اصلی تیم برگرداند. در سوی دیگر اگر بازیکنی از چشم کی‌روش بیفتد محال است که راه بازگشتی برای او به تیم ملی وجود داشته باشد.

البته این دو مربی با اینکه از ابتدا خرج خود را از هم جدا کردند اما نقاط مشترکی هم داشتند:
1 - کی‌روش و ولاسکو در 18‌ماه گذشته عملا مربیانی نیمه پروازی بوده‌اند. هر چند که به‌طور حتم مسئولان فدراسیون‌های فوتبال و والیبال منکر این واقعیت خواهند شد اما اگر واقع‌بینانه مدت زمان مرخصی‌های استحقاقی، استعلاجی و اضطراری این دو محاسبه شود واقعیت نیمه‌پروازی بودن آنها نمایان خواهد شد.

2 - هر دو مربی- احتمالا براساس اطلاعاتی که قبل از آمدن به ایران کسب کرده‌اند- تمایلی به استفاده از دستیاران سرشناس و بادانش داخلی در کنار خود ندارند و ترجیح می‌دهند که با همکاران همزبان خود کار کنند. اگر هم در کادر فنی جایگاهی برای مربی داخلی تعریف شده باشد تلاش می‌کنند که یک دستیار کاملا مطیع و بی‌آزار را برگزینند.

3 - برقراری ارتباط با رسانه‌ها توسط این دو مربی- به‌خصوص کی‌روش- بسیار ضعیف بوده است. البته این نقص ممکن است دو علت داشته باشد؛ یا نمایندگان رسانه‌های گروهی نحوه برقراری ارتباط را نمی‌دانند و یا مسئولان رسانه‌ای اطراف این دو مربی نقص دارند. به‌طور حتم اگر مشاوره رسانه‌ای دقیقی به این دو مربی داده می‌شد ولاسکو در مصاحبه مطبوعاتی به یک خبرنگار- هر چند سؤال وی غیرمنطقی باشد- پرخاش نمی‌کرد یا کی‌روش شخصا از چند رسانه نمی‌خواست تا با او مصاحبه کنند و یا اینکه به‌طورگزینشی به رسانه‌های نزدیک به مسئولان رسانه‌ای تیم ملی و فدراسیون خدمات ویژه نمی‌داد.

به هر حال در شرایطی که ولاسکو به نیمی از تعهدات خود که همان رساندن ایران به لیگ جهانی بود عمل کرد و فعلا ایران را ترک کرده، کی‌روش در باتلاقی خودساخته گرفتار شده است. شاید کی‌روش تا حالا به این نتیجه رسیده باشد که‌ای کاش 18‌ماه پیش در فرودگاه راه خود را از ولاسکو جدا نمی‌کرد.