شاید تو در آن روز گرم پاییزی صحرای داغ عرب، سفر زمان را آغاز کرده بودی و آینده را دیده بودی، ما را و زمان قبل و بعد از ما را هم دیده بودی.
گرچه حواست فقط به خدا بود آن روز؛ برای همین هیچ غمی زمینی تو را از پا نینداخت آنروز!
برای همین همان جا ایستادی و هنوز هم ایستادهای انگار و زمان از حرکت ایستاد انگار! شنهای ساعتهای آفتابی تمام شدند انگار و...
***
سفر در زمان دغدغهی همیشگی آدم هاست. اگر امکان داشت در زمان سفر کنیم میتوانستیم خودمان را در دورههای مختلف تاریخ محک بزنیم و ببینیم در دوراهیهای تاریخ، به کدام راه میرویم، حق یا باطل؟ اما سفر در تاریخ هنوز یک افسانه و رؤیاست برای ما، گرچه میگویند راهی برای این سفر هست.
و این انیشتین بود که رؤیا را به علم و به واقعیت نزدیک کرد. انیشتین در سال 1950 میلادی با ارائهی نظریهی نسبیت خاص، پدیدهی انبساط زمان را آزمایش کرد.
براساس نظریهی نسبیت، با افزایش سرعت یک جسم، زمان برای آن جسم کندتر میگذرد. اگر با سرعت نور(حدود300هزار کیلومتر بر ثانیه) باقطار حرکت کنیم زمان خیلی دیرتر میگذرد مثل این است که داریم دور سیاهچاله ای بزرگ میچرخیم و اگر بیشتر از سرعت نور حرکت کنیم میتوانیم در زمان حرکت کنیم.
در سرعت فراتر از سرعت نور، جسم فرضی، هم در حالت سکون و هم در حالت شتاب، میتواند دارای یک جرم مجازی باشد. این جسم می تواند در فضایی حرکت کند که هنوز وجود ندارد. در حقیقت قادر است در یک «فضای منفی» و در یک «زمان وارونه» حرکت کند و توالی زمانیاش از آینده به گذشته برود. اما برپایهی همین نظریه، هیچ چیز نمیتواند در خلأ، فراتر از سرعت نور برود.
***
تو راز بازگشت به گذشته را لابد میدانی که هر سال ما را در سفر زمان میبری به عاشورای سال 61 هجری قمری.
بیشتر دانشمندان سفر به گذشته را تقریباً غیرممکن میدانند و سفر به آینده را تقریباً ممکن!
این یعنی ما نمیتوانیم با جسممان به زمان تو سفر کنیم و خودمان را بیشتر بشناسیم که در این ماجرا کدام سو قرار میگیریم. آیا آنقدر ایمان و باورمان بلنداست یا... اما حالا که این سفر امکانپذیر نیست به شیوهی خودمان میآییم توی خیابان و با علم و کتل، با لباسهای سیاه، با نخلها و مشکها، با سینهزنی و... نشان میدهیم که به یاد تو هستیم.
***
اما تو آمده بودی. تو ما را دیده بودی، تو فراتر از علمی. گرچه علم هم میگوید سفر به آینده امکانپذیر است.
استیون هاوکینگ، دانشمند انگلیسی و فیزیکدان دانشگاه کمبریج در سال 2010 در یک فیلم مستند با عنوان «جهان استیون هاوکینگ» که از شبکهی دیسکاوری پخش شد گفت زمانی خواهد رسید که فضاپیماها به اندازهای سریع حرکت خواهند کرد که زمان را برای کسی که سوار آنها است آهسته خواهند کرد. این فضاپیما قادر است از تئوری انیشتین فراتر رود و در زمان سفر کند، حتی اگر این سفر در زمان تنها به سوی آینده باشد.
این فضاپیما برای رسیدن به 98 درصد از سرعت نور، به شش سال زمان نیاز دارد. پس از رسیدن به این سرعت، طول یک روز در این فضاپیما برابر با طول یکسال در زمین خواهد شد. به این ترتیب، سرنشینان میتوانند جلوتر از زمان حرکت کنند.
این درحالی است که سفر به گذشته ممکن نیست. چرا که قانونی بنیادی را نقض میکند که میگوید: «علت بر معلول مقدم است». در واقع، سفر به گذشته نوعی نابود کردن وجود خود است.
از سوی دیگر ایگور اسمالیانینو و یوجو هانگ از دانشگاه مریلند، با استفاده از خواص متامتریال، دستگاهی ابداع کردهاند که نشان میدهد «پیکان زمان» تنها در یک جهت حرکت خواهد کرد و قادر نیست با بازگشت مجدد روی مسیر پیشین، اثر بروز وقایع و رخدادها را از میان ببرد. به اعتقاد آنها جهان بینظمتر از آن است که به زمان فرصت بازگشت بدهد.
آنها در آزمون نهایی، متوجه شدند که اگر سفر در زمان در دنیای ما ممکن باشد، باید پلاسمونها بتوانند عیناً مسیری را که پیش از این طی کردهاند، دوباره طی کنند. اما چیزی به نام«آنتروپی سیستم»، عبور از مسیر پیشین را غیرممکن میکند و این آنتروپی با گذشت زمان باز هم در حال افزایش است.
میبینی کلی دانشمند و نظریهپرداز دنبال حرکت در زمانند.
***
مسافر همیشگی زمان، تو در مکه بودی که نامهها رسید. حج را رها کردی، حج بزرگتری در راه بود. بقیه را همه میدانند. داستان دعوتنامهها، بیوفاییها و بیمهریها، بازپسگرفتن دعوتها، روایت کشتن مهمانِ از پیش دعوت شده، یک درام تاریخی و مذهبی است و تو قصهی بزرگ همهی زمانهایی تا ابدیت...
تو راز زمان را میدانستی. مگر آب حیات نوشیده بودی که اینقدر زندهای؟
***
هنوز بسیاری از دانشمندان امیدوارند به گذشته سفر کنند. آندریاس آلبریخت، کیهانشناس دانشگاه کالیفرنیا، معتقد است: «سفر در زمان تنها به نقطهای بستگی دارد که روی آن زندگی میکنید. شاید این سفر در جهان ما غیرممکن باشد اما میتوانید جهان موازی دیگری را تصور کنید که «آنتروپی» آن مرتب در حال افزایش و کاهش است. در این جهان فنجانهای شکسته به حالت اولشان برخواهند گشت، پیرها جوان میشوند و همه چیز باز هم طبیعی است.»
***
میتوانم تصور کنم هر سال تو در جهان موازی با ما زندگی میکنی، باز به سوی سرزمین کربلا میروی، خیمه میزنی، دشمنانت را نصیحت میکنی، بیعت نمیکنی، دعا میکنی، زخم میخوری و رؤیای آب را برای کودکان کاروان معنا میکنی، باز هم در غروبی تنها برای ابد میایستی.
این کاری است که تو درآن روز غریب سال 61 هجری انجام دادی و جاودانه شدی. تو آب حیات نوشیدی وقتی تشنه بودی و میدانم جنگ را هم تو شروع نکردی. موعظه کردی و پند دادی، سخنور بینظیری هستی آخر.حدیثهایی از تو میخوانم و یکی را هی تکرار میکنم:« چیزى را بر زبان نیاورید که از ارزش شما بکاهد.»
***
تازهترین پژوهشهای مربوط به سفر در زمان را گروهی از پژوهشگران دانشگاه علم و فناوری هنگ کنگ با مطالعه دربارهی فوتونهای مجزای نور انجام دادند و حرف آخر را دربارهی احتمال تحقق رؤیای سفر در زمان زدند.
یک دهه قبل گروهی از دانشمندان، پالسهایی از سرعت مافوق نور را کشف کردند و این تردید را به وجود آوردند که سرعت حرکت یک «فوتون» مجزا، به چند روش میتواند از سرعت نور بیشتر شود.
اکنون فیزیکدانان هنگکنگی با دقت بالایی سرعت حرکت یک فوتون مجزا را اندازهگیری کردند و نتایج این بررسیها نشان داد که حتی فوتونهای مجزا هم نمیتوانند تندتر از سرعت نور حرکت کنند. بهطور خلاصه،ظاهراً انیشتین حق داشت و بنابراین سفر در زمان غیرممکن است. البته بسیاری از دانشمندان هنوز هم در حال تحقیق برای انجام سفر در زمانند.
***
خب، کار یکسره شد، زمان تکرار نمیشود. اما این تکرارِ هرساله، یعنی تو خواستهای چیزی را به ما بگویی فراتر از علم، بالاتر از زمین...
و منتظری ما این پیام را بالأخره درک کنیم.
برای همین از همان روز ایستادهای؛ همان جا، در آستانهی غروب بیابان گرم، تکسوار و تنها در آن زمان و این زمان!