بادکنک کتاب علوم که باد میشد، میترسیدیم از آن حجم قرمز تند و هیچوقت نفهمیدیم قلمه زدن چه شکلی است یا درخت را چگونه میکارند!این روزها اما کتابهای درسی شکل و شمایل بهتری یافتهاند.
دستاندرکاران امر تولید کتابهای درسی در جاهایی که به ضرورت تغییر در تصویرسازی کتابهای درسی پی بردهاند، توانستهاند با ایجاد تغییرات مثبت، کتابهای درسی را به کتابهایی خوشنما تبدیل کنند که لاجرم بر ذهن مخاطبان آن هم تاثیر مثبت گذاشته است.
آنان تا این حد ییش رفتهاند که برای تصویرسازی کتابهای درسی جشنواره هم برگزار میکنند. اما تصویرسازی کتابهای درسی ایران تا رسیدن به استانداردهای جهانی راه درازی را در پیش دارد.
گزارشی که میخوانید در پی آن است که تفاوتهای تصویرسازی کتابهای درسی با کتابهای داستانی کودکان و نوجوانان را بشکافد، وضعیت فعلی تصویرسازی کتابهای درسی را بررسی کند و از این رهگذر به راهکارهایی برای بهبود وضعیت این رشته دست یابد.
«تفاوت تصویرسازی یک کتاب کودک معمولی با یک کتاب درسی چیست؟» این سؤالی است که از کاظم طلایی ناظر هنری مجلات رشد میپرسیم. طلایی میگوید: «محتوای کتابهای درسی آموزشی است اما در کتابهای غیردرسی یا داستانی بحث تخیل مطرح است. در این کتابها بیشتر ادبیات حاکم است تا بحث آموزشی صرف.
بنابراین دست تصویرگر در تصویرسازی کتابهای غیردرسی باز است و میتواند از دنیای تخیل خود کمک بگیرد و به نحوی دیدگاه خود را به مخاطب ارائه دهد اما در تصویرسازی آموزشی، تصویرگر چیز بیشتری از خودش ارائه نمیکند و خود را در خدمت یک موضوع آموزشی قرار میدهد.»
وی معتقد است که تصویرگر کتاب درسی توانایی خود را به این سمت سوق میدهد که آنچه را مؤلف میخواهد، خیلی بهتر به مخاطب منتقل کند. او میگوید: «تصویرگر کتاب درسی در واقع یکجور کاتالیزور بین مؤلف و مخاطب است که نقش انتقال محتوا را بر عهده دارد اما در کتاب داستانی اینطور نیست و تصویرگر میتواند خلاقیت خود را نشان دهد و از تواناییهای خود بهگونهای بهره بگیرد که به دنیای تخیل خود و مخاطب وسعت بدهد.»
شیرین اسدی کارشناس ارشد تصویرسازی و آموزگار هنرستان گرافیک نیز با تاکید بر نقش تخیل در تصویرسازی کتابهای داستانی میگوید: «ما در کتابهای غیردرسی میتوانیم تخیل را دخیل کنیم اما در کتابهای درسی باید چیزهایی را تصویر کنیم که برای بچهها عینیت داشته باشد. مثلا اگر موضوع یک کتاب درسی درباره زیر دریا باشد، نمیتوانیم چیزی را بهجز آنچه که در زیر دریا هست، تصویر کنیم.
اما در یک کتاب داستانی درباره همین موضوع، حتی میتوان گربه را هم زیر دریا ترسیم کرد! در واقع تصویرگر یک کتاب داستانی میتواند در کنار داستان اصلی، خودش هم داستانی را خلق کند. ولی در کتاب درسی نمیشود چنین مانورهایی داد چون باید همان چیزی را بگوییم که در متن هست. یعنی کتاب باید بازتاب دهنده عنوانی باشد که داریم برای آن تصویرگری میکنیم.»
رشد یا جرقه؟
شاید برخی نسبت به تصاویر کتابهای درسی قدیمی به نوعی گرفتار نوستالژی شوند ولی نمیتوان منکر ضعف تصویرسازی آن کتابها شد. تصویرسازی کتابهای درسی در سالهای اخیر شاهد نشانههایی از رشد بوده است.
اما آیا این جرقهها، نشانه رشد کلیه این کتابهاست؟ طلایی در این باره میگوید: «خیلی از ما بزرگترها که کتابهای قدیمی را حس کردهایم و دوران کودکیمان با آنها سنخیت داشته است، فکر میکنیم اگر تصاویر کتابها عوض شود، آن حس از بین میرود.
در صورتی که ابدا اینطور نیست. دنیای کودکی امروز با دنیای کودکی دوران ما کاملاً متفاوت است و اگر در کتابهای جدید تصاویر خوب ارائه شود، برای نسل جدید ما عمیقتر و ماندنیتر خواهد بود؛ فقط بستگی به نحوه ارائه و تولید دارد. باید سعی کنیم با تکنیکها و متدهای جدید و با تصویرسازان جوانی کار کنیم که این روزها دارند خیلی خوب کار میکنند.
آنها رویکردها و تکنیکهای نو دارند و با کمک آنها میتوانیم کتابهای درسی را به شکلی بازسازی کنیم که با ذهنیت امروز کودکان ما سنخیت داشته باشد.» وی میگوید: «هر جایی که گروهی گرد آمدهاند، زحمت کشیدهاند، وقت گذاشتهاند، انرژی صرف کردهاند، برنامهریزی کردهاند و کار پژوهشی انجام دادهاند، در همان قسمتها شاهد وقوع اتفاقهایی بودهایم ولی یک اتفاق عمومی نبوده است.»
این کارشناس ارشد پویانمایی ادامه میدهد: «ما کار ایجاد تغییر در تصویرسازی کتابهای درسی را دیر شروع کردیم ولی باز هم خوب است که شروع کردیم! با رشد تصویرگری و با حضور تصویرگران جوانی که در سطح کشور وجود دارند و کارشان روز به روز دارد بهتر میشود، الآن این پتانسیل را داریم که برنامهریزی کنیم و کارهای خوب تولید کنیم.»
اسدی نیز میگوید: «هر از گاهی تغییراتی اتفاق میافتد ولی یک چیز ثابت و سازماندهی شده نیست. مثلا یک نفر مسئول یک پروژه میشود که بهطور اتفاقی آدم روشنی است. اینجور نیست که یک شورای دائمی تصویرگری کتابهای درسی وجود داشته باشد. هستند آدمهایی که بخواهند خوب کار کنند و کارشان هم قوی است. اما چون این کار هزینه بالایی را میطلبد، معمولا روی آن سرمایهگذاری نمیشود.»
طلایی با اشاره به ضرورت تجدید نظر در تصویرسازی کلیه کتابهای درسی میگوید: «بازنگری تصویرسازی کتابهای درسی کار تخصصی مستمر و مداوم میخواهد. من فکر میکنم که مسئولان باید به صورت کارشناسی کار کنند و در این مقوله برخوردهای سلیقهای نداشته باشند و اگر گروهی مسئول شدند، نخواهند سلیقه خود را به کتاب درسی تحمیل کنند.
این کار یک کار تیمی است که باید یک گروه مؤلف متشکل از آموزگار، تصویرگر، مدیر هنری و کارشناسان کودک و نوجوان در مجموع سیاستگذاری آن را انجام دهند. تجربه نشان داده است که هر جا خواستهایم سلیقهای عمل کنیم، طول عمر کتاب کم بوده و در درازمدت هم جز پشیمانی سودی نداشته است.»
وی از کتابهای بخوانیم و بنویسیم و کتابهای جدید علوم دبستان به عنوان نمونههایی از تغییرات مثبت در تصویرسازی کتابهای درسی نام میبرد و میگوید: «رویه جدید در سازمان پژوهش و برنامهریزی کتابهای درسی این است که برای هر کتاب یک مدیر هنری تعیین میکنند. اینها اتفاقات خیلی خوبی است اما هنوز به انتهای راه نرسیدهایم.
همه کتابهای درسی باید ارزشیابی شوند، بارها تجدید نظر و بررسی شوند و برای بهتر کردن آنها نقطه نظرات گروههای متفاوت در نظر گرفته شود و سال به سال بیشتر صیقل بخورد تا انشاءالله به جایی برسیم که بتوانیم بگوییم در جایگاه خوبی قرار گرفتهایم.»
ج مثل جشنواره
سازمان پژوهش و برنامهریزی کتابهای درسی چند سالی است که جشنواره تصویرسازی کتابهای درسی را برگزار میکند. اسدی میگوید: «کسانی که برای این مسابقه تصویرسازی میکنند، کارهای قوی و خوبی ارائه میدهند. برگزاری جشنواره علاوه بر اینکه برای آموزش و پرورش خوب است و دستاندرکاران آن میتوانند از طریق آن بهترینها را شناسایی و از آنها استفاده کنند، برای شرکت کنندگان هم خوب است چون نامشان مطرح میشود.»
طلایی اما میگوید: «تاثیر این جشنواره و نظایر آن، بستگی به برگزار کننده و کیفیت برگزاری دارد. اگر راهکارهایی اندیشیده شود که تصویرگران با کتابهای درسی بیشتر آشنا شوند، با نگاه گروه تالیف آشنا شوند و در واقع نسبت به تصویر «نگاه آموزشی» پیدا کنند و در جریان و فرایند یک جشنواره این نگاه به آنها منتقل شود، بعد از برگزاری جشنواره قطعاً میتوانند تصمیم بگیرند که میخواهند در این حوزه فعالیت کنند یا خیر.
اگر این اتفاق بیفتد خوب است. با برگزاری این جشنواره خیلیها خودشان را بیشتر باور میکنند و گرایش خود را به اینگونه از تصویرگری تثبیت میکنند.»
وی در توضیح «نگاه آموزشی» میگوید: «نگاه آموزشی در واقع نگاهی است که تصویرگر را در خدمت متن و محتوایی قرار میدهد که گروه مؤلف تشخیص داده است باید به مخاطبی در یک گروه سنی خاص منتقل شود. این محتوا ممکن است از رشتههای علمی مختلف مثل علوم، ریاضی، جغرافیا و تاریخ یا رشتههای دیگر باشد.
در واقع تصویرگر خود را در خدمت این محتوا قرار میدهد تا آن را سریعتر، سهلالوصولتر و بهتر به مخاطب منتقل کند. یک نویسنده ممکن است همه حرفهایش را در قالب کلمه نزند، بنابراین از تصویرساز میخواهد با تصویرش باری از محتوا را بر عهده بگیرد. در واقع تصویرگر کتابهای درسی باید نقطه نظرات گروه تالیف را بگیرد تا تصویری که خلق میکند، بتواند مکمل متون باشد.»
اسدی نیز درباره لزوم احاطه تصویرگر کتابهای علمی به موضوع کتاب میگوید: «ما کتابهای علمی را به دو دسته تقسیم میکنیم. یکی علمی واقعگرا است و دیگری علمی- تخیلی. در تصویرسازی کتابهای علمی- تخیلی شاید دست ما بازتر باشد و حتی اگر ذهنیت اندکی راجع به موضوع داشته باشیم، شاید بتوانیم کار کنیم ولی در تصویرسازی علمی واقعگرا باید واقعاً درباره آنچه تصویرگری میکنیم، اطلاع داشته باشیم که این مساله درباره کتابهای درسی صادق است.»
او ادامه میدهد: «البته مساله فقط تصویرسازی کار نیست. خیلی وقتها کتابهایی را ورق میزنیم که تصویرگری قوی ندارند اما چون پایه و اصول گرافیک در آنها رعایت شده، ناخودآگاه به کتابهای درسی جذابی تبدیل شدهاند.
وقتی گرافیک کار قوی باشد، استخوانبندی کتاب قوی میشود. پس تصویرسازی و گرافیک باید در کنار هم باشند تا وقتی کتاب را نگاه میکنیم، از آن نگذریم، بلکه به عنوان یک اثر هنری به آن نگاه کنیم، نه اینکه بگوییم کتاب درسی است دیگر!»
تصویرگران جوان و کتابهای درسی
تصویرگری ایران در سالهای اخیر رشد قابل ملاحظهای داشته است و جوانان ایرانی همه ساله جوایز جشنوارههای تصویرگری جهان را از آن خود میکنند.
آیا آنان در حوزه کتابهای درسی هم مجال بروز استعدادهای خود را یافتهاند؟ طلایی در این باره میگوید: «یکی از اهداف یا شاید عمدهترین هدف جشنواره کتابهای درسی این است که گرایش جوانها را به سمت تولید تصویرهای کتابهای درسی هدایت کند.
البته میدانید که کلاً تصویرسازی برای کتابهای درسی آن شیدایی و جذابیت کتابهای داستانی را ندارد و تصویرگران باید مقید به قیودی باشند که گروه مؤلفان برای آنها تعریف میکنند. بنابراین چون آزادی عملشان کم میشود، استقبال کمتری از این موضوع میکنند.»وی میافزاید: «باید بدانیم که کار تولید کتابهای درسی و تصویرسازی آنها یک کار تیمی است.
اگر جوانها این مساله را درک کنند، قطعاً اگر کارهای خوب تولید کنند و ببینند که بچهها در مدارس از طریق تصاویر آنها مفاهیم علمی را بهتر درک میکنند و به علم و دانش علاقهمند میشوند، شاید آنموقع نگاهشان نسبت به تصویرسازی کتابهای درسی عوض شود و استقبال بیشتری از تصویرسازی کتابهای درسی بکنند. یکی از اهداف این جشنواره میتواند این باشد که شوق و حرکت را در جوانها ایجاد کند.»
سومین جشنواره تصویرسازی کتابهای درسی
سومین جشنواره تصویرسازی کتابهای درسی با همکاری سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش، مؤسسه فرهنگی- هنری صبا و انجمن تصویرگران کتاب کودک آذر ماه 86 در تهران برگزار میشود.
زمینهسازی برای ارتقای کیفی کتابهای درسی از جنبه هنری، شناخت نیروهای مستعد و خلاق برای طراحی هنری و همکاری در تولید کتابهای درسی، ارتقای فرهنگ عمومی برای آشنایی با جنبههای هنری کتابهای درسی و نقش آن در یادگیری دانشآموزان، بررسی و شناخت مشکلات تصویرسازی علمی و آموزشی با تاکید بر نقش تصویر آموزشی در کتابهای درسی و فراهم آوردن امکان تبادل نظر مؤلفان و تصویرگران متنهای علمی و آموزشی با تاکید بر کتابهای درسی و تحکیم نقش مدیر هنری به عنوان هماهنگ کننده جنبههای هنری و ارتباط مؤثر میان تصویرگر، نویسنده و مؤلف، گرافیست و فرآیند چاپ، از جمله اهداف برگزاری این جشنواره است.
تصویرسازی کتابهای علمی تا دستیابی به تمام این اهداف راه درازی را در پیش دارد. بسمالله!