این شاخص را IDC/ World Times ارائه کرده و برمبنای آن کلیه کشورهای جهان به پنج گروه طبقه بندی شدهاند:
گروه اول (Skaters) گروهی هستند که بر اساس شاخص مزبور به گونهای شتابان در مسیر دنیای دیجیتال گام برمیدارند.
گروه دوم (Striders) گروهی هستند که با گامهای بلند و مؤثر در راه دیجیتالی شدن حرکت میکنند.
گروه سوم (Sprinters) گروهی هستند که با تلاش فراوان در صددند تا راههای استفاده هر چه بیشتر از تکنولوژیهای دیجیتال را فراهم آورند.
گروه چهارم (Strollers) گروهی هستند که مسائل دیجیتال معاصر را چندان جدی نمیگیرند و هم محدودیتهای مالی دارند و هم با ازدیاد جمعیت مواجه میباشند.
گروه پنجم (Starters) گروهی هستند که در واقع جزو تازهواردان به زمانه و عرصة دیجیتال به حساب میآیند.
حالا با توجه به آنچه طرح شد نخستین پرسش این است که ایران در کدام گروه قرار دارد و یا میخواهد در کدام گروه قرار گیرد
من فکر میکنم یکی از جنبهها و مفاهیم فرهنگ در زمانهای که در آن زندگی میکنیم، فرآیند فرهنگ سازی در جهت همین کاربرد موثر تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی است که باید به عنوان یک ماموریت در دستور کار نهادهای مختلف اعم از دولتی، خصوصی و مدنی قرار گیرد تا این نکته مشخص شود که نهادهای مربوطه در این رابطه در کجا قرار دارند. این کار از طریق سنجش سطح دانش و تجربة افراد درگیر و شاغل در آنها در مورد تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی به دست میآید
نکته دومی که باید در کانون توجه باشد، نوع و میزان ارتباط مهارتهای مرتبط با تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی با اهداف نهادهای مختلف است.
وبالاخره سومین نکته هم چگونگی رسیدن به اهداف از طریق انطباق مهارتها بااهداف مربوطه است که در این رابطه نوع برنامههای آموزشی برای کسب مهارتها هم بسیار مهم است
به این ترتیب به نظر میرسد اکنون یکی از راههای موثر حفظ فرهنگها و اشاعه آنها اتکا به همین تکنولوژیهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی است و این تکنولوژیها به دلیل غلبه بر زمان و مکان، قدرت شگفتانگیزی در تبلور فرهنگ و تحقق راهحلهای مرتبط با آنرا دارند.
همین شاخص جامعة اطلاعاتی در واقع شکل متمرکز شده بیست وسه متغیر است که برخی از آنها مربوط به زیرساختهای کامپیوتری از جمله سرانه کامپیوتر است و برخی دیگر مربوط به میزان تجارت الکترونیک و یا مربوط به تعداد کاربران خانگی اینترنت و تعداد کاربران اینترنت در محل کار و در سازمانهای آموزشی و برخی هم مربوط به زیرساختهای ارتباطی نظیر تعداد خطوط تلفن و فکس و میزان تلویزیون و گیرنده رادیو از نظر سرانه و آزادیهای مطبوعاتی و مدنی.
و همانگونه که ملاحظه میکنید این شاخصها عمدتا از جنس فرهنگ هستند، و مقولاتی اجتماعی و مربوط به رویههای کار هستند و مسائل شخصی و سازمانی را در بر میگیرند و میتوانند باعث بروز الگوها و ساختارهای جدید در هر دو عرصه شوند، ضمن اینکه باعث تبادل مفاهیم و نیز تبادل و تجارت کالاهای فرهنگی شوند که در این روزگار، خود به موضوع مهمی در تجارت جهانی تبدیل شده است.
بنابراین به گمان من، به همین دلیل است که امروز اندیشیدن به فرهنگ برای رسیدن به راه حلهای فرهنگی، بدون اندیشیدن به جنبه دیجیتال فرهنگ، کار بسیار دشواری شده است.