مردی که رویای خود را تحقق بخشید، 38 سال دارد. جاناتان آر. تراپی اهل مکزیک است. او بالونی جالب از بادکنک به سبک کارتون "UP" ساخت که در سازمان هواپیمایی نیز با شماره مخصوص ثبت شد.
جاناتان این بالون را برای فستیوال بالون سواری در مکزیک ساخته است. این بالون با کمک، همکاری و حمایت بیش از 500 نفر ساخته شده است که با نام لا اندیپندنسیا و شماره N878UP به ثبت رسید.
او خود در باره این بالون میگوید؛ اسم من جاناتان آر. تراپی است. من حرف " آر" در نام فامیل خود را دوست دارم . در حالیکه که بیشتر خبرنگاران و روزنامه نگاران آن را در نوشتههای خود حذف میکنند.
من مدیر فنی این پروژه بودم. پروژهای که شرکت و افراد بسیاری در موفقیت آن نقش داشتند. من دوست دارم، همه آنها را یک به یک نام ببرم. ولی میگویند، نیازی به این همه پر حرفی نیست. با این وجود من از شرکت مشاوره فن آوری اطلاعات جهانی که در زمینه اطلاعات فنی با ما همکاری داشت و شرکت هیترو که تبلیغات ما را به عهده داشت نام می برم.
این کار به ظاهر ساده، بسیار سخت و پیچیده بود و در نهایت این باد موافق بود که همه کارهای مار را به نتیجه میرساند. انتظار باد موافق در فرودگاه، گاه بی خوابیهای شبانه را به دنبال داشت.
جمع آوری بار سفر
شمارش معکوس برای پرواز
شاید همه شما بارها و بارها به آسمان نگاه کردهاید و آرزو کردهاید که ای کاش میتوانستید آن را از نزدیک لمس کنید. این رویای افراد بسیاری است. من یکی از آن افراد هستم. من دوست داشتم همیشه در یک فضای بیکران زندگی کنم. کار کردن، غذا خوردن و خوابیدن در آسمان با تابش نور زیبای خورشید، حس خاصی به انسان میدهد که باید آن را تجربه کنید. چرا که در مثال نمی گنجد.
حس هیجان، انتظار، شور و شوق و گاهی ترس برای به سر انجام رساندن این پروژه همیشه در خاطر ذهن و جان من خواهد ماند.
ساعت 4:00 صبح در فرودگاه با دوستان خود برای شرکت در جشنواره بالون ملاقات کردم. همه دوستان من در ساخت بالون گاز صنعتی حرفهای و کار کشتهاند. همه کسانی هستند که با رویا و عشق پرواز زندگی میکنند.
همه بالونهای بادکنکی از گاز هلیم در رنگهای سبز، و سفید و قرمز که نشانه پرچم ملی ما است، پر شده بودند. سبز نشانه امید، سفید نشانه صلح و دوستی و قرمز نشانه قهرمانی و شجاعت است. چرا که به رنگ خون قهرمانان کشور ما است.
پرواز به آسمان بیکران
عکاسی از مناظر زیبای زمین
نام این بالون La Independencia و شماره N878UP برای آن انتخاب شده بود. چرا که این جشنواره در جشن سال روز 200 سالگی استقلال کشور مکزیک برگزار شده است.
رسانهها و مردم کشورم در انجام و محبوبیت این کار نقش بسزایی داشتند. همه آنها با احترام و حسی حمایتگر مرا تشویق کردند.
چهرهها بسیار شاد و پر از لبخند بود. هر فردی که چشمش به رنگ آمیزی بادکنکها که رنگ پرچم ملی کشور بود، میافتاد، احساس غرور میکرد. غروری که فضای اطراف را انباشته از قدرت ملی و مردمی کرده بود.
شماره معکوس برای پرواز با صدای مردم شروع شد و دقایقی بعد من در آسمان بیکران مکزیک و ابرهای زیبای آن در حرکت بودم. باد هم با ما موافق بود.
من در آسمان بیکران یک روز زندگی کردم. کار کردم، تلفن زدم، اطلاعات را با لب تاپم رد و بدل کردم، با جی پی اس نقشه حرکت را چک کردم، غذا خوردم، نوشیدنی نوشیدم، به مناظر زیر پا و بلای سرم نگاه کرده، لذت بردم، عکاسی کردم و خوابیدم ...یعنی یک روز زندگی واقعی البته نه روی زمین بلکه در فضای بیکران آسمان آبی...
آسمان مکزیک نیز استقبال زیبا و بی نظیری از من و هواپیمای بادکنکی من کرد. استقبالی با شکوه و بدون هیچ دردسری که اجازه داد در آغوش زیبا و بیکرانش به گشت و گذار بپردازم.
هزاران نفر به این پرواز چشم دوخته بودند. هزاران نفر به امید موفقیت من در فرودگاه به انتظار نشسته بودند. من احساس زیبا و پر امید آنها را دریافت میکردم.
پرواز بر روی آسیاب بادی
عکاسی از چهره خود
غروب زیبا بر فراز اقیانوس
همه چیز زیبا بود، حتی ترس هم کم کم جایش را به امید و زیبایی سپرده و رفته بود. از آن بالا همه چیز کوچک و کوچکتر میشوند، حتی احساس تعلق به زمین و داشتههایت. افکار پیچیدهای به سراغت میآیند. افکاری چون نیاز انسان به اکسیژن، گرمای خورشید، روشنای روز و... افکار عجیبی که در روی زمین، متعلق به دانشمندان و متخصصان خاص خود هستند.
یک روز تمام زندگی در آسمان دنیای تو را تغییر میدهد به چیزهایی غیر آنچه که در روی زمین فکر می کنی، فکر خواهی کرد. رویا و آرزوهایت تمام میشوند...و تو انسان و یا موجود دیگری خواهی شد...
غروب کامل- روز به پایان میرسد
مسیر پرواز با جی پی اس...
فرود موفقیت آمیز در فردای پرواز
من دوباره از تمام افرادی که در این زمینه صمیمانه مرا یاری کردند، تشکر و سپاسگذاری میکنم.
گفته میشود؛ جاناتان ایده این بالون را از روی یک فیلم کارتون شرکت والت دیسنی به نام "up" که در سال 2009 با زمینه کمدی -درام توسط استودیوی پیکسار ساخته شد، الهام گرفته است.
داستان فیلم رویای پیر مرد ۷۸ ساله به نام کارل فردرکسِن (البته رویای همسر کارل)بادکنک فروش را نشان میدهد که تمام عمر خواب کاوش و تجربه در جهان هستی را دیده است. او در این فیلم به یکباره تصمیم میگیرد، هزاران بادکنک را به خانهٔ خود وصل کند و بدین وسیله به سمت "آبشار بهشت" در آمریکای جنوبی برود.
فیلم آپ
در این میان، پسر بچهی تپل و زیرک نیز به نام راسل به طور اتفاقی با او همسفر می شود. در این سفر پر ماجرا یک سگ و یک پرنده نوک دراز نیز با آنها همراه شده است.
او در نهایت به آرزوی خود میرسد، همانطور که جاناتان آر. تراپی رسید.