در این سنگنگاره چهار نفر خوابیده در کنار هم پیالهای را در دست چپ دارند و دست راست را به نشانه اتحاد بر پشت هم قرار دادهاند.
تصاویر این افراد از روبرو حجاری شده و این افراد سه شاه الیمایی و یک ملکه هستند. در سال 1366 اسماعیل یغمایی از طرف مرکز باستان شناسی ایران از این نقش برجسته بازدید کرد.
با توجه به آسیب دیدگی زیاد نقش برجسته، محل شکستگی سنگ و همچنین حالت قرار یری دستهای این چهار انسان بر پشت همدیگر، چنان تصور می شود که گویا نفر پنجمی هم در تصویر وجود داشته که در اثر شکستگی و فرسایش سنگ از بین رفته است.
این نقش برجسته دارای دو نوشته به خط آرامی الیمایی و یک علامت است. این علامت که خاصه شاهان الیمایی است، متشکل از یک ماه و ستارهای در میان آن و نقش شیء شبیه به لنگر کشتی است. این نقش مابین سر نفر اول و دوم حک شده است .
کلمه اول این دو نوشته را که در سمت چپ نفر اول است، کارشناسان کمنسکیر و کلمه دوم را که سمت چپ سر نفر چهارم نقرشده، ملکه آنزار معنی کردهاند.
همچنین نام تصویر اول را کمنسکیر اول یا همان سر سلسله کمنسکیرها، نفر دوم کمنسکیر دوم یا همان شاه بزرگ الیمایی، نفر سوم کمنسکیر سوم و نفر چهارم را ملکه آنزار همسرکمنسکیر سوم مینامد.
نفر پنجمی هم که به دلیل شکستگی از بین رفته میتواند کمنسکیر چهارم فرزند کمنسکیر شاه بزرگ باشد.
باجول منطقه خوش آب و هوایی است در جنوب شهر ایذه که به دلیل ساخته شدن بند بخشهایی از آن منطقه به زیر آب رفت، یکی از آثار نجات یافته آن منطقه توسط میراث فرهنگی شهرستان ایذه، نقش برجسته باجول میباشد که از دوران شاهان محلی الیمایی در دوره امپراتوری اشکانی بر جای مانده است.
در سال 330 پیش از میلاد داریوش سوم در 50 سالگی از اسکندر مقدونی شکست خورد و بساط امپراتوری هخامنشیان برچیده شد.
جانشینان اسکندر به سرعت سعی بر تغییرات کلی در جامعه ایرانی زدند از زبان و دین و فرهنگ گرفته تا بسیاری از آداب فرهنگی ایرانیان. در زمان مهرداد اول سلوکیان به طور کامل از ایران خارج شدند ولی بسیاری از آداب آنها باقی ماند.
اشکانیان در حرکت رو به جلو ولی نه شتابان فرهنگ ایرانی را کم کم حاکم کردند ولی تقریبا تلاش آنان 300 سال زحمت برد تا به بار نشست.
خط و نگارش اول به زبان یونانی بود و بعد خط آرامی بدان اضافه شد، کم کم خط پهلوی اشکانی جای خود را باز نمود.
شاهان محلی الیمایی از نوادگان اعیلامیان، خوزیها، لرها و پارسها بودند و بعدها پارتیان نیز به آنان اضافه شدند. هنر آنان در دورههای مختلف حاکمیت آنان بالا و پایین زیاد داشته ولی در مجموع هنر آنان را میشود برگرفته از هنرکهن آن منطقه ایرانزمین به علاوه ترکیبی از هنر سلوکی و اشکانی دانست.
خدایان آنان ترکیبی از خدایان ایرانی و یونانی بوده، یعنی در کنار اهورامزدا و ایزدان میترا و آناهیتا خدای یونانی هرکول را مورد پرستش قرار میدادند. در دوران اشکانی به شاهان محلی شاهک میگفتند.
یکی از اشکال رایج در دوره اشکانی که در هنر پارتیان زیاد دیده میشد حالت لمیده نشستن افراد بوده که به نوعی نماد قدرت بوده است.
در این نقش برجسته منحصر به فرد، نقش 5 فرد حجاری شده بود که دو تن نسبتا سالم و دو نفر صدمه دیده و نفر آخر کاملا تخریب شده است.
نفر یکم از سمت راست کامناسکیر (یا کمنسکیر) یکم است که به مدت دو سال از 147 میلادی تا 145 میلادی حکومت میکرده.
نفر دوم کامناسکیر دوم که از 145 تا 139 میلادی به مدت 6 سال حکومت کرده (این شاهان در دوره قدرت مهرداد یکم شاه محلی بودهاند) و نفر سوم کامناسکیرسوم (برخی منابع چهارم ذکر شده) بوده است.
حکومت وی یک سال دوام یافت (85میلادی) و نفر چهارم شهبانو آنزاز یا آنزار بوده و نفر پنجم کودک خردسال آنان کامناسکیر چهارم بوده که کاملا تخریب شده، پادشاهی وی از (82 تا 76 میلادی) ادامه یافت.
تمام این افراد به شکل لمیده و دست روی شانه هم و در دستی دیگر پیاله نوشیدنی وجود دارد که به نوعی به بیننده اتحاد و همبستگی این افراد را به یکدیگر نشان میدهد.
شرایط اقلیمی و زندگی این افراد که بیشتر عمرشان کوچ نشین بودند از آنان افراد قدرتمندی ساخته بود. آنان در جنگهای بسیاری در کنار اشکانیان در مقابل رومیان حضور داشتند.