مقاله [سرازیر به سوی شهر] قصد داشت مسیر مهاجرت روستاییان به حاشیه شهرها، مشکلات حاشیهنشینان و مشکلات متقابل شهر با حاشیهنشینان را تحلیل کند، که از عهده این کار به خوبی برآمده بود.
در این بین به نکاتی نظیر احتمال بیشتر جرمخیزی در حاشیهها، نبود نظارتهای انتظامی در آن مناطق، مشکلاتی که دولت برای رسیدگی به حاشیهها با آنها روبروست و... اشاره شده بود.
در مجموع آنچه که از مقاله برداشت میشد تصویری منفی از وضعیت مهاجران در حاشیههای شهر بود؛ مهاجرانی که خود نیز از سرناچاری و بنابه شرایط سخت زندگی به مهاجرت روی آورده بودند. اما در این بین عکسی به اشتباه برای این مقاله انتخاب شده بود که هیچ ربطی به زاغهنشینی و مهاجرت به حاشیه شهرها نداشت. متأسفانه عکس نمایی از محله اسلامآباد یا شهرک نیایش (غرب بزرگراه چمران و شرق سعادتآباد) را نشان میداد و آن هم بخشی از این محله که مسجد و مدرسه محل قرار گرفتهاند.
این مطلب قصد دارد به اصلاح آنچه در مطلب هفته پیش اتفاق افتاده بود، بپردازد.
اینجا نه حاشیه است نه مهاجرنشین
محله اسلامآباد یا همان شهرک نیایش از جنوب ساختمانهای آتیساز شروع میشود و تا پایینتر از پل مدیریت ادامه دارد. این محله که در میان دره سرسبز غرب چمران قرار گرفته یک مسجد دارد و یک مدرسه. اهالی ساکن در آن از سالهای 56 و 57 به بعد و به مرور زمینهای آنجا را خریده و در آن ساکن شدهاند.
خانمی که 29 سال پیش در آنجا ساکن شده است میگوید: «ساکن تجریش بودیم. قرار بود در همان شمیران منزلی بگیریم. اما وقتی فضای سرسبز اینجا را دیدیم تصمیم گرفتیم از زمینهای همینجا بخریم.
با وسواس در مورد قطعه زمین تحقیق کردیم تا غصبی نبوده و صاحب آن معلوم باشد. وقتی هم به اینجا آمدیم سعادتآباد دهکورهای بود که عده کمی آنجا ساکن بودند. من که آموزشیار بودم با بلندگو برای جمع کردن شاگرد سوادآموز آنجا تبلیغ میکردم.»
مسجد محل که شورایاری هم در آنجا استقرار دارد توسط پدر حاجآقا آزادپرور (روحانی محل) بنیانگذاری شده است.
مشکل محله اسلامآباد (شهرک نیایش) از آنجا شروع شد که زمینهای محل داخل کاربری فضای سبز قرار گرفت و بدین ترتیب شهرداری اجازه ساخت و ساز نداد. بدین ترتیب ساخت و ساز اکثراً به صورت غیرمقاوم و یک طبقه انجام شد. بعد از نزدیک به 29 سال اهالی انتظار دارند که شهرداری یا اجازه ساخت و ساز بدهد و یا تکلیف آنها را مثلاً با اختصاص زمین معوض مشخص کند.
خانم دهقان که او هم از عکس محلهشان در گزارش حاشیهنشینی ناراضی است، میگوید: سال 56 در ونک محصل بودم، بعد از آن به این محله آمدیم ساکن شدیم. مدرسه اینجا اجازه ساخت و ساز ندارد و به همین دلیل قسمتهایی از آن به صورت کانکس است.
شهرداری حتی به خیّرین مدرسهساز و آموزش و پرورش هم اجازه ساخت مدرسه را نداد.مسئول بسیج خواهران مسجد هم میگوید که فعالیت اجتماعی محله در مقاطع زمانی مانند پشتیبانی جنگ یا زلزله بسیار بالاست. به گفته او بسیج این مسجد دو سال پیاپی به عنوان پایگاه نمونه در منطقه شهرکغرب و سعادتآباد انتخاب شده است.
ظفری، معاون شورایاری محله هم میگوید: سال 1371 از شهردار وقت خواستیم که تکلیف محله را روشن کنند، ایشان هم قول داد تا دو ماه دیگر این کار را بکند اما تا به حال هیچ اتفاقی نیفتاده است. سال 83 هم شهرداری با یک شرکت مشاور قراردادی امضا کرد تا وضعیت محل را مشخص کند، اما هنوز خبری نیست.
روحانی محل، حاجآقا آزادپرور هم میگوید: از جمعیت حدوداً 6 هزار نفری این محله، حدود 500 نفر دانشجو هستند کلیه املاک اینجا صاحبان حقیقی دارد و خرید و فروش در آن طبق عرف محلههای اوین درکه و ونک انجام شده است و اهالی خواستار آن هستند که تکلیف املاک آنها هر چه زودتر مشخص شود.