علی مولوی: مجموعه‌ی انیمیشن «نمکی و مار عینکی» بر اساس رمانی به همین نام از «فرهاد حسن‌زاده» آماده‌ی نمایش شده است.

به گزارش روابط‌عمومی مرکز پویانمایی صبا، این مجموعه در 12‌قسمت 15‌دقیقه‌ای به کارگردانی «علیرضا فرمانی» تولید شده و قرار است در ایام نوروز از شبکه‌ی پویا پخش شود.

علیرضا فرمانی، کارگردان این مجموعه درباره‌ی تولید این انیمیشن گفت: «این پروژه با تکنیک دوبعدی و با طراحی و حرکات جذاب کار شده است. یکی از نکات قابل توجه در این مجموعه، فضای فانتزی موجود در داستان و طراحی‌ها و اجرای آن است. ریتم کار هم تند است، یعنی همان چیزی که کودکان و نوجوانان دوست دارند.»

این کارگردان درباره‌ی وضعیت تولید انیمیشن در ایران گفت: «صنعتی‌شدن تولیدات انیمیشن، جای رشد بیش‌تری دارد، چرا که جوانان با استعدادی در ایران داریم که می‌توانند تولید انیمیشن را به قطبی برای صادرات تبدیل کنند و مسئولین هم باید تلاش کنند تا پای تولیدات ایرانی را به شبکه‌های جهانی باز کنند. قدم اول را باید شبکه‌های برون‌مرزی برداند. این شبکه‌ها به نوعی ویترین محصولات فرهنگی ایران هستند. البته لازم به ذکر است که در کنار این رشد کمی، نباید از رشد کیفی آثار غافل شد. چرا که بیننده‌ی تیز‌بین ایرانی، مدام در حال مقایسه کردن است؛ مقایسه‌ی محصولات ایرانی با خارجی و این یکی از خطراتی است که تولید انیمیشن ایرانی را تهدید می‌کند.»

فرهاد حسن‌زاده، نویسنده‌ی این مجموعه درباره‌ی شکل‌گیری داستان نمکی به خبرنگار دوچرخه می‌گوید: «حدود سال 1374، اولین نسخه‌ی نمکی را با نام «هفت دزد و هفت یاقوت کبود» نوشتم که آن زمان فکر کنم اسم شخصیتش اصلان بود. داستان را برای کمیک‌استریپ نوشتم و خودم هم طرح‌های ساده‌ای می‌زدم و جای دیالوگ‌ها و حرکت‌ها را برای تصویرگر مشخص می‌کردم. تصویرگر آن مجموعه‌ی کمیک‌استریپ، علی خدایی بود. آن مجموعه 25 شماره‌ ادامه داشت و سه سال بعد، در تابستان سال 1377 تصمیم گرفتم مجموعه‌ی کمیک‌استریپم را بازنویسی کنم و به شکل رمان کار کنم. خیلی بهتر شد. کار از حالت تصویری خارج شده بود و شکل توصیفی پیدا کرده بود و می‌شد دیالوگ‌ها را پخته‌تر و بهتر کار کرد و شخصیت‌‌پردازی‌ها بهتر شده بود. با این‌که قصه ظاهری تاریخی و افسانه‌ای داشت، اما زاده‌ی ذهن خودم بود و روایت تلاش‌های یک نوجوان بود و هوش و ذکاوتش که باعث می‌شود دزدان یاقوت را به دام بیندازد.

سال 1384 فکر کردم که این داستان با این پتانسیل می‌تواند برای انیمیشن هم مناسب باشد. برای همین طرحش را نوشتم و همراه کتابش به مؤسسه‌ی صبا دادم. طرح تصویب شد و از من خواسته شد، فیلم‌نامه‌اش را هم بنویسم. دوباره داستان را بازنویسی کردم و بخش‌های زیادی را به آن اضافه کردم تا مناسب کار تصویری، بشود.

بعد از این‌که فیلم‌نامه کامل شد و آن را تحویل دادم، روند ساختش خیلی طول کشید. در همین بین فکر کردم چون وقتی چاپ اول کتاب، چاپ شد، توزیع خوبی نداشت و خیلی خوب دیده نشده بود و با توجه به این‌که بخش‌های جالبی را در فیلم‌نامه به کارم اضافه کرده بودم، تصمیم گرفتم داستان را برای بار چهارم بازنویسی کنم. این‌بار کتاب دوباره صفحه‌بندی شد و دوباره برایش تصویرگری شد و در انتشارات سوره‌ی مهر، خیلی بهتر از چاپ اولش، چاپ شد.»

فرهاد حسن‌زاده در پاسخ سؤال خبرنگار دوچرخه درباره‌ی این‌که کدام یکی از این چهار نسخه‌ی نوشته‌شده‌ی کمیک‌استریپ، کتاب، فیلم‌نامه و بازنویسی کتاب را دوست دارد، می‌گوید: «به نظرم نسخه‌ی بازنویسی کتاب از همه بهتر و پخته‌تر است. تاریخی و افسانه‌ای است و با تجربه‌های که از فیلم‌نامه‌‌اش به دست آوردم، اثر خواندنی‌تری شده است. به طوری که در عرض یک سال به چاپ بعدی رسید.»

منبع: همشهری آنلاین