هنر انقلاب بهطور عام و نقاشی انقلاب بهطور خاص ازجمله مقولههایی هستند که اغلب ما درباره آنها تنها در مناسبتهای مختلف چیزی میخوانیم یا میشنویم؛ مثلا مصادف با سالروز پیروزی انقلاب اسلامی. همین موضوع (یعنی نگاه مناسبتی) باعث شده تا این رویکرد در هنر و نقاشی چند دهه اخیر ایران آنطور که باید شناخته نشود. اگر متولیان امور فرهنگی در معرفی این نگاه و حتی مکتب هنری بیرون از چارچوب مناسبتی به اساس فرهنگی انقلاب توجه میکردند و ضرورت و جایگاه هنر انقلاب را تشخیص میدادند بیشک آوازه این نقاشی و هنر فراتر از این میرفت. آگاهی داشتن از نقاشی انقلاب را نزد اهالی هنرهای تجسمی نمیتوان بهطور کل انکار کرد اما مخاطب آثار هنری فقط اهالی هنر نیستند، بلکه تکتک شهروندان و بهطور کلی هر انسانی میتواند مخاطب یک اثر خلق شده باشد. به همین دلیل است که میتوانیم ادعا کنیم اکثر مردم کمتر با هنر انقلاب آشنایی دارند.
کتاب نقاشی انقلاب، تالیف مرتضی گودرزی(دیباج) مجموعهای دوجلدی درباره هنر انقلاب است که به نقاشی و گرافیک انقلاب میپردازد. هر دوی آنها مقدمهای هستند برای پرداختن به مجموعهای هشت جلدی درباره هنر دفاعمقدس که توسط این نقاش و پژوهشگر هنری در دست تهیه است؛ در این کتاب نقاشی انقلاب موردبررسی قرار گرفته است. نویسنده کتاب ضمن معرفی شیوهها و آثار نقاشان، هم بستر پدید آمدن و هم بستر ارائه آثار را موشکافانه و بیطرفانه مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد. گودرزی(دیباج) در جایی از مقدمه کتاب میگوید: از شواهد و قراین بر میآید که از هنر و نقاشی انقلاب حمایتی در خور آنچه از انقلاب انتظار میرفت نشد و در جایی دیگر میگوید هنر انقلاب از خود انقلاب عقب ماند. با او درباره این کتاب گفت و گو کردهایم:
گودرزی(دیباج)، نقاش و پژوهشگر هنری در گفتوگو با همشهری درخصوص اینکه چرا کتاب نقاشی انقلاب در جامعه هنری کاملا شناخته شده نیست، گفت: متأسفانه در جامعه تجسمی ما مطالعه بسیار کم است؛ شاید به این دلیل که جامعه هنری ما کمتر علاقهای به مطالعه دارد.
گودرزی(دیباج) در پاسخ به این سؤال که چرا در کتابهای درسی از هنر انقلاب و بهطور خاص از نقاشی انقلاب استفاده نشده میگوید: بخش کتابهای درسی ما در ثبت و ضبط پیش و بعد از انقلاب و مسائل جنگ متأسفانه از هنر خالی است و جای خالی آن هیچ وقت پر نشده است. در کنار مسائل تاریخی اگر هنر هم قرار داده شود باعث میشود که دانشآموزان درک بهتری داشته باشند، هم فضا لطیفتر میشود، هم در اذهان بهتر میماند و هم باعث میشود کسانی که دارای گرایشهای خاص هستند موضع گیریهای خود را تعدیل کنند زیرا هنر فراتر از اسناد تاریخی، نسبت به چیزی که در باطن جامعه میگذرد گزارشگر لطیفی است. هنر انقلاب بهترین گزارش را به نسل آینده میدهد و میگوید ما چه بودیم، چه هستیم و چه خواهیم بود. متأسفانه حمایت لازم انجام نگرفت. غفلتی را که به هر حال در بخش آموزش ما در همه سطوح، چه هنر انقلاب و چه دفاعمقدس انجام گرفته به سادگی نمیشود جبران کرد. گودرزی(دیباج) همچنین در مورد اینکه آیا هنر انقلاب مسیرش را ادامه داد یا نه؟ بیان کرد: بهدلیل عدمحمایت صحیح و کافی از هنر انقلاب، این روند بهطور چشمگیری از زایش باز ماند، خصوصا از نظر کمی. از نظر کیفی هم بهدلیل رویکردهای خاص هنرمندان و تأثیری که سیستمهای رسمی، نهادها و دانشگاههای هنری روی آنها گذاشتهاند تا حدود زیادی از مسیر دور شد. برخی معتقدند که هنر انقلاب مسیرش را ادامه داده ولی من اعتقاد دارم که حجم کار و نوع عملکرد بهدلیل عدم حمایتهای صحیح به هر حال کمرنگ شد و بخش وسیعی کارهایشان به سمت و سوی دیگری رفت. شاید هم از نظر برخی این تغییر رویکرد ضرورت داشت. در دوران انقلاب ضمن اینکه هنرمندان مشکلات خاص خود را در کشورمان داشتند مسائل و مصایب مردم و مشکلات کشورهای دیگر را هم از طریق رسانهها میدیدند، به آنها توجه داشتند و عکسالعمل نشان میدادند و بر مبنای آنها آثاری خلق میکردند اما اکنون شاید به این صورت نباشد.
مرتضی گودرزی درباره اینکه جوانان نسل امروز با فعالیت در عرصه نقاشی انقلاب چقدر میتوانند به فضای انقلاب نزدیک شوند گفت:ما از هنرمندان جوان انتظار نداریم که نقاشی انقلاب بکشند چون کار مفیدی نیست و نمیتواند تأثیر خودش را بگذارد اما نگرش انقلابی داشتن باید نهادینه باشد. هنرمند نسبت به جامعه خود متعهد است و این تعهد را باید تبدیل به یک رفتار دلسوزانه کند. باید دید که رویکرد هنرمند و جهانبینی او نسبت به شرایط چگونه است. لذا چنین کاری به تنهایی کفایت نمیکند و ابزار و وسایل دیگری میخواهد.