تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۳۹۱ - ۰۶:۱۱

سعید مروتی: دفتر سی‌ویکمین جشنواره فیلم فجر هم سرانجام بسته شد؛ جشنواره‌ای که آموزه‌هایی داشت و مروری بر آنچه در جشنواره گذشت می‌تواند در حد مقدور و ممکن روشنگرانه باشد.


آزمون وخطا در سینمای فاخر: تجربه امسال بار دیگر نشان داد که سنگ بزرگ برای نزدن است مگر اینکه خلافش ثابت شود. نتیجه میلیاردها تومان سرمایه‌گذاری برای چند فیلم به اصطلاح عظیم در اغلب موارد بی‌نتیجه و بی کارکرد بود. اینکه نهادهای دولتی علاقه‌مند به تولیدات فاخر باشند اصلا ایرادی ندارد. مشکل از جایی شروع می‌شود که نمی‌توان فهمید فیلم دولتی چندمیلیاردی با چه منطق و ضرورتی جلوی دوربین رفته و چرا باید بودجه عظیم صرف تولید فیلمی شود که ارتباطی با اهداف فرهنگی نظام هم ندارد؛ فیلم‌هایی که اغلبشان در گیشه هم شکست خواهند خورد. کاش یکی توضیح می‌داد چرا باید بودجه‌های کلان خرج فیلم‌هایی از جنس «فرزند چهارم» شود؟ یا فیلمی چون «گام‌های شیدایی» چرا باید جلوی دوربین برود و چرا هیچ جایی برای کنترل کیفیت فیلم‌هایی از این دست وجود ندارد تا سازنده چنین آثاری دوباره با فیلمی دیگر که آن هم با پول دولت ساخته می‌شود به میدان نیاید؟ میان تمام فیلم‌های فاخر امسال جدای از فیلم میانمایه و معمولی «برلین منفی هفت»، تنها محصول واقعا استاندارد، فیلم استرداد بود که آن هم درمورد مضمون و فیلمنامه‌اش صحبت فراوان است.

توجه به ملودرام: چند فیلم شاخص جشنواره امسال را آثار ملودرام تشکیل می‌دادند که در رأس آنها باید به «حوض نقاشی» (مازیار میری) و «هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند» پوران درخشنده بیشتر از تمام فیلم‌های حاضر در جشنواره تماشاگر را با خود درگیر و همراه کردند. چنان که برخلاف پیش‌بینی‌ها، این دو فیلم توانستند در آرای مردمی از «رسوایی» ده‌نمکی هم پیشی بگیرند. این گرایش به ملودرام در دوره‌های قبلی جشنواره هم قابل مشاهده بود با این تفاوت ملودرام‌های امسال باتوجه و عنایت به حاشیه‌های اکران 91 ساخته شده بودند و اساسا یکی از این فیلم‌ها یعنی حوض نقاشی قرار بود الگوی مناسب ملودرام اخلاقی را به‌مثابه پیشنهادی کاربردی ارائه دهد. با توجه به استقبالی که از ملودرام‌های تلخ امسال به عمل آمد پیش‌بینی می‌شود در فضای مبهم تولیدات سال 92، توجه به ساخت چنین آثاری بیشتر شود.

چشم‌انداز نگران‌کننده گیشه: جز چند نمونه انگشت‌شمار بیشتر فیلم‌های حاضر در جشنواره امسال، فاقد جذابیت و پتانسیل لازم برای جذب مخاطب گسترده هستند. این حرف هم نه سیاه‌نمایی است و نه اغراق آمیز و هر مخاطبی باهوش متوسط می‌تواند این نکته بدیهی را متوجه شود که حتی فیلم‌های خوب جشنواره مثل «دربند» ، «دهلیز» و «کلاس هنرپیشگی» هم آثاری نیستند که بتوان به فروش بالایشان در سال آینده امید داشت. چه دوست‌ داشته باشیم و چه نه، فیلم رسوایی تنها گزینه مطمئن‌ سال آینده برای رسیدن به گیشه چند میلیاردی است. باید به سینماداران حق داد که با این فیلم‌ها نگران سال آینده‌شان باشند و برای فیلم ده‌نمکی فرش قرمز پهن کنند.

یک نکته حاشیه‌ای؛ کاخ جشنواره: میان انبوه نکات دیگری که در مورد جشنواره امسال می‌توان به آنها اشاره کرد، کاخ جشنواره به عنوان ویترین مهم‌ترین رخداد سینمایی کشور توجه ویژه‌ای را می‌طلبد. امسال شیوه حضور مهمانان جشنواره در برج میلاد صدای همه را در‌آورد و کاملاً واضح بود که چند برابر ظرفیت واقعی سالن برج میلاد برای افراد کارت صادر شده است. اوضاع سینمایی که به نام رسانه‌ها بود ولی انبوهی از افراد غیررسانه‌ای در آن حضور داشتند آنقدر غیر‌قابل‌دفاع بود که دبیر جشنواره سال آینده حتماً فکری برای آن خواهد کرد؛ جشنواره‌ای که باید به ویترینش آنقدر بها بدهد که حاشیه‌های آن زحمات کشیده شده را بر باد ندهد.