درخواست برای تشکیل کرسی‌های آزاداندیشی اگرچه از ابتدای دهه80و از سال81 از سوی مقام‌معظم رهبری در دیدارهای متعدد با دانشجویان، پژوهشگران، استادان، مدیران صداوسیما، هیأت دولت و مسئولان و کارگزاران نظام در چندین نوبت تبیین و مطرح شد اما همچنان سؤالات فراوانی پیرامون کم و کیف و چگونگی پی‌ریزی سازوکارهای چنین گفت‌وگوهایی در ابعاد مختلف آن وجود داشت.

چنین پرسش‌هایی مانند بسیاری از مسائل جدیدی که انقلاب نوپای ایران با آنها مواجه شده بود چندان تعجب‌برانگیز نبود اما فراهم‌کردن بستری برای شکل‌گیری گفت‌وگوها، مباحثات و مناظرات در ابعاد مختلف علم و اندیشه بیش از هر چیز،ضروری و فوری نشان می‌داد. نظام تازه‌تأسیس ایران مانند قانون اساسی‌اش که بیش از یک دهه طول کشید تا با جرح و تعدیل در سال68به شکل امروزی آن دربیاید، در ابعاد مختلف سیاست داخلی خود نیازمند تعیین خط‌مشی‌ها و چارچوب‌های جدیدی بود که از دوروش بهره‌گیری از تجربیات خارجی و تضارب آرای اندیشمندان داخلی آن قابل دستیابی بود.

انقلاب ایران اگرچه خاستگاه دینی و ریشه در مرجعیت دینی تشیع در کشور داشت اما جنگ اعتقادی مبارزانش در زندان شاه آن را تبدیل به یک انقلاب ایدئولوژیک و مکتبی کرد. دردهه50شمسی حکومت پهلوی برای بقای خود رو به زندانی‌کردن سیاسیون مخالف خود آورد. مخالفان زندانی حکومت شاه گروه‌های متنوعی را به‌طور عمده از اسلام‌خواهان و چپ‌گرایان کمونیست در کشور تشکیل می‌دادند که اگرچه هدف مشترک همه آنها در گام نخست سرنگونی حکومت پهلوی بود اما هنوز بر سر حاکمیت یک ایدئولوژی مشخص در حکومت بعدی که قرار بود تشکیل شود به نتیجه نرسیده بودند. به‌عنوان یکی از آخرین نمونه‌های انقلاب‌های ایدئولوژیک در دنیا، در تاریخ انقلاب ایران خاطرات فراوانی از مباحثات اعتقادی و مکتبی مبارزین انقلابی با تفکرات مختلف در زندان‌های رژیم شاه به ثبت رسیده است که تا مدت‌ها پس از انقلاب نیز ادامه داشت.

سازمان مجاهدین‌خلق یکی از همین گروه‌های مبارز علیه حکومت پهلوی بود که بسیاری از اعضای آن تجربه حبس مشترک با اسلامگرایان را داشتند اما پس از انقلاب با تفکر حاکم سرناسازگاری برداشتند و با به‌دست گرفتن اسلحه به ترور بسیاری از انقلابیون و مردم دست زدند. جدای از این گروه که برانداز محسوب می‌شد در نخستین سال‌های پس از انقلاب بازار مباحثات ایدئولوژیک میان سایر گروه‌ها همچنان داغ بود. با استقرار نظام جدید، مباحثات مبارزین در سلول‌های زندان با فضایی که حکومت تازه‌تأسیس فراهم کرده بود جای خود را به مناظره در تلویزیون داد.

سال1360چند ماهی قبل از شهادت آیت‌الله‌بهشتی، مناظراتی با عنوان «آزادی، هرج و مرج، زورمداری» از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش می‌شد؛ مناظراتی ایدئولوژیک که یک‌طرف آن نورالدین کیانوری و احسان طبری بودند و طرف دیگرش آیت‌الله شهید بهشتی و آیت‌الله مصباح‌یزدی. در جریان یکی از این مناظرات بود که مجری برنامه پرسید: «فرض کنیم انقلاب ایران یک انقلاب مارکسیستی بود، در آن صورت آیا اجازه می‌دادند گروه‌های اسلامی در تلویزیون بحث کنند؟»و کیانوری در پاسخ گفت که «ما مارکسیست‌ها معتقد هستیم که آزادترین جامعه‌ای که ممکن است به‌وجود بیاید، جامعه سوسیالیستی است!» اما شهید بهشتی قانون‌اساسی شوروی را قرائت کرد که در آن ادعای کیانوری نقض می‌شد.

مناظرات، مطلوب جمهوری اسلامی

با گذشت بیش از سه‌دهه از عمر انقلاب مناظراتی از آن دست دیگر در سیمای جمهوری اسلامی دیده نشد تا اینکه در سال88مناظرات انتخاباتی بین چهار‌نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری دهم رقم خورد. این مناظرات اگر چه از جنس ایدئولوژیک نبود اما خاطره مناظرات اوایل انقلاب را که مخاطب را هرجا بود پای خود می‌کشاند، زنده کرد.

اما بعد از آن مناظرات جنجالی88سیمای جمهوری اسلامی به مشی محافظه‌کارانه خود بازگشت. در انتخاب طرفین مناظره، به سمت چهره‌های هم عقیده رفت و فضای چندصدایی را جز چند مورد دیگر به فضای تک‌صدایی تبدیل کرد. این درحالی بود که در همان سال88با وجود فضای التهابی که مناظرات ایجاد کرده بود رهبرمعظم انقلاب حمایت بی‌چون و چرایی از مناظرات انجام‌شده کردند و آن را مثبت خواندند. رهبرمعظم انقلاب در خطبه‌های معروف 29خرداد سال88تأکید کردند:« رقابت‌ها و مناظرات ابتکار مهمی بود؛ ابتکار جالبی بود؛ خیلی صریح بود، خیلی شفاف بود، خیلی جدی بود. این مناظره‌ها تو‌دهن آن کسانی زد که از بیرون تبلیغ می‌کردند که این رقابت‌ها نمایشی است». در واقع اگرچه ایشان در بحث راه‌اندازی کرسی‌های آزاداندیشی در جمع دانشجویان در‌ماه رمضان سال89گفتند که «آزاداندیشی جایش توی تلویزیون نیست، آزاداندیشی جایش توی جلسات تخصصی است؛ مثلا فرض کنید در زمینه فلان مسئله سیاسی، یک جلسه تخصصی دانشجویی بگذارید، دو نفر، پنج‌نفر، 10نفر بیایند آنجا با همدیگر بحث کنند؛ این می‌شود آزاداندیشی» اما در خطبه‌های سال88همین محدودیت را نیز برای مناظرات سیاسی قائل نشدند و تصریح کردند: «در این مناظره‌ها و در این گفت‌وگوها و در این گفتارهای تلویزیونی، همه شفاف و راحت حرف زدند، حرف دلشان را بر زبان آوردند، یک سیلابی از نقد و انتقاد به راه افتاد و همه مجبور شدند پاسخگویی کنند. به آنها انتقاد شد، آنها در مقام پاسخگویی برآمدند و از خودشان دفاع کردند.

مواضع افراد و مواضع گروه‌ها بدون ابهام، بدون پیچیده‌گویی و عریان، در مقابل چشم مردم قرار گرفت؛ سیاست‌هایشان چیست، برنامه‌هایشان چیست، پایبندی‌هایشان کدام است، تا چه حد است؛ اینها در مقابل چشم مردم قرار گرفت و مردم توانستند قضاوت کنند» و اینکه «یقینا یکی از علل افزایش 10میلیونی آرا نسبت به آخرین حد نصابِ دوره‌های قبل همین بود که ذهن مردم، فکر مردم مشارکت داده شد، به عرصه آمد و آنها تشخیص دادند و وارد میدان شدند. این مناظره‌ها به سطح خیابان‌ها هم کشیده شد، داخل خانه‌ها هم رفت، که اینها قدرت انتخاب مردم را بالا می‌برد. اینجور مباحثات و گفت‌وگوها ذهن‌ها را پرورش می‌دهد، قدرت انتخاب را بالا می‌برد. این از نظر جمهوری اسلامی چیز مطلوبی است».

تأثیر مناظرات بر مردم

با وجود چنین سخنانی، مناظراتی که پس از خرداد88در برنامه «رو به فردا» ترتیب داده شد به جای آنکه گامی در جهت احیای فضای چندصدایی در جامعه بردارد به سمتی رفت که رو به فردا را تبدیل به گپ دوستانه کرد؛ سعید ابوطالب نماینده مجلس هفتم در نقد این برنامه گفت که برنامه رو به فردا تا تبدیل شدن به یک مناظره خوب فاصله زیادی دارد و اینکه مهمانان دعوت‌شده به جای مناظره بیشتر درد دل می‌کنند و حرف‌های نزده جریانی که رسانه نداشته را بلندبلند می‌گویند. این درحالی است که مقام‌معظم رهبری مناظراتی با شدت و حدت سال 88 را منتهی به این نتیجه دانسته بودند که «مردم احساس کردند که در نظام اسلامی بیگانه به‌حساب نمی‌آیند، نظام کشور اندرونی و بیرونی ندارد.» و اینکه «رأی مردم زینتی نیست. حق انتخاب حقیقتا متعلق به مردم است، مردم می‌خواهند آگاهانه و هشیارانه انتخاب کنند». ایشان گفته بودند که «بنده هم مثل بقیه آحاد ملت نشستم پای تلویزیون و این مناظره‌ها را تماشا کردم و از آزادی بیان لذت بردم؛ از اینکه نظام جمهوری اسلامی توانسته است به کمک مردم بیاید تا بتوانند قدرت انتخاب خود را بالا ببرند، لذت بردم».

با این همه طی دو سال اخیر به‌صورت جسته و گریخته، برنامه‌هایی نیز در صداوسیما دیده شد که فضای یک مناظره واقعی و بی‌طرف را به بیننده القا کند؛ برنامه‌هایی که به‌نحوی باب فضای نقد و انتقاد را در جامعه می‌توانست باز کند؛ اگر عوامل رادیکال برون‌سازمانی اجازه بازشدن این فضا را می‌دادند. حضور عماد افروغ در برنامه «پارک ملت»، سخنانی که در این برنامه ایراد کرد و اعتراض‌هایی که فردای آن روز دیده شد از آن نمونه بود.

پس از آن نیز رفته‌رفته شبکه‌های مختلف سیما برنامه‌هایی را با نام «مناظره» روی آنتن فرستادند؛ برنامه «زاویه» در شبکه چهار سیما بیشتر با هدف رصد مهم‌ترین اتفاقات و عناوین خبری هفته در حوزه علوم انسانی، برنامه «راز» با اجرای نادر طالب‌زاده باز از شبکه چهار سیما و برنامه‌هایی از این دست بیشتر به میزگرد تنه می‌زد تا مناظرات. تا اینکه برنامه «دیروز، امروز، فردا» به‌ویژه سه برنامه‌ای که به موضوع سؤال از رئیس‌جمهور بین علی مطهری و علی‌اصغر زارعی، تسخیر لانه جاسوسی بین حسین شریعتمداری و ابراهیم اصغرزاده و رابطه با آمریکا بین مصطفی کواکبیان و منوچهر متکی اختصاص داشت امیدی را به سیمای جمهوری اسلامی داد که بتواند مخاطبان را باز پای این رسانه بنشاند و امیدی به مخاطبان که از سیما مناظره‌هایی جنجالی ببینند.

از بین سه مناظره اخیری که نام برده شد مناظره تسخیر لانه‌جاسوسی چنان داغ بود که اصغرز‌اده‌ای را که خود معتقد بود در گوشه‌ای از این شهر قرار دارد دوباره به صدر رسانه‌ها بازگرداند. هفته‌نامه اصلاح‌طلب« آسمان» تیتر یک خود را به‌عنوان «پشت‌پرده مناظره» اختصاص داد و خود اصغرزاده اعتراف کرد که فکر می‌کرده این مناظره برگزار نمی‌شود و ادامه داد که بعد از مناظره‌هایی که در اوایل انقلاب مرحوم شهید بهشتی با کیانوری داشت تا انتخابات88که مناظره‌ها به یک تکنیک تبلیغاتی برای اثر‌گذاری بر روان جمعی جامعه تبدیل شد مناظره‌ای از جنس و داغی مناظره خودش و شریعتمداری سراغ ندارد.

از اردیبهشت88که عزت‌الله ضرغامی، رئیس سازمان صداوسیما از «شش مناظره جذاب تلویزیونی» خبر داد و شش مناظره جنجالی و کم نظیر از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد تا امروز که چند مناظره انگشت‌شمار مخاطب‌پسند از سیمای جمهوری اسلامی پخش شده است، مناظره‌های تلویزیونی بیشتر در منطقه خنثی سیر کرده و طرفینش از طیف‌های متمایل به یکدیگر بوده‌اند تا منتقدان افکار و ایده‌های همدیگر و مخاطبانش اندک. این درحالی است که رهبرمعظم انقلاب در ارتباط با مناظرات سال88توصیه کرده بودند که «اگر اینجور مناظره‌ها در طول سال و در طول چهار‌سال ادامه داشته باشد، دیگر وقتی هنگام انتخابات پیش آمد، حالت انفجاری پیدا نمی‌کند؛ همه حرف‌ها در طول زمان گفته خواهد شد، شنیده خواهد شد؛ نقدها، پاسخ‌ها، جواب‌ها. اینها محسنات این مناظرات بود که خیلی خوب بود اما عیوبی هم داشت که این عیوب را باید برطرف کرد». عزت‌الله ضرغامی گفته که سیمای جمهوری اسلامی برای انتخابات92برنامه دارد.

بنا به گفته او «مجموعه‌های جالب، پربیننده و عادلانه» برای همه نامزدهای انتخاباتی درنظر گرفته‌ شده و مناظرات سال88هم آسیب‌شناسی شده و سیمای جمهوری اسلامی به‌دنبال طرح مناسب‌تری برای مناظرات انتخاباتی است. مناظرات انتخاباتی سال88 بخشی پرحرف‌وحدیث از انتخابات ریاست‌جمهوری دهم و تمام اتفاقاتی بود که بعد از آن انتخابات رخ داد. هرچه بود اما در آن مقطع، فضایی باز به نمایش گذاشته شد که اعتمادعمومی را به سیمای جمهوری اسلامی برگرداند و در مشارکت عمومی کم‌تأثیر نداشت. شاید بتوان فضایی فراهم کرد تا دوباره مسئولین به گفته رهبری«خودشان را در معرض نقد و انتقاد قرار دهند و پاسخگو باشند و پاسخ بدهند و تبیین کنند. خیلی از اوقات اگر چنانچه انتقادی به کسی بشود، این فرصتی است برای او که بتواند ذهن‌ها را روشن کند، تبیین کنند، حقیقت را بیان کنند؛ خیلی چیز خوبی است.»