شیوهها و تاکتیکها و درک صحیح از جریانات و قواعد سیاسی میتواند هم عامل پیونددهنده و هم عامل استمرارزا باشد.
هرچند در درون جریانات سیاسی، خیلیها در مرحله اول اقرار زبانی دارند به منافع مشترک، اما در مراحل بعدی عدم التزام عملی به این منافع میتواند مشکلی برای اتحاد باشد. بحثهایی مثل تمامیتخواهی سیاسی در درون جریانات که حتی میتواند تا حد درندهخویی سیاسی پیش رود و چهره اتحاد را مخدوش کند.
تجربه جناحهای اصولگرا و جناحهای مقابل آن نشان داده است که دلایل وحدت سلبی است نه ایجابی. به این معنا که وحدت جریانهای سیاسی از تقابل و نگرانی نسبت به حریف ایجاد میشود. هرگاه برآورد یک جریان از جریان مقابل، بهعنوان رقیبی قدرتمند و متحد بوده است وحدت آنها نیز رو به افزایش گذاشته است و در مقابل به محض اینکه رقیب کمجان نشان داده است ضعفهای جریان مقابل و عدم اتحادپذیری آنها روشنتر شده است.
تجربه دو انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر بهخوبی نشان میدهد که در جایی که برآورد اصولگرایان نسبت به رقیب ضعیف بوده، تضادهای درونی خودشان را بیشتر نشان دادهاند. هرچند پایگاههای مردمی جریانات سیاسی هم متأثر از شرایط است و این خود عامل قدرت یک جریان میتواند باشد. مردم باتوجه به شرایط روز متمایل به یک جریان سیاسی میشوند که عامل وحدت برای آن جریان است. لذا اگر بگوییم یک شخصیت کاریزماتیک بهعنوان فصلالخطاب میتواند وحدت یک جریان سیاسی را منجر شود، عوامل وحدتآفرین دیگر را نادیده گرفته و به بیراهه رفتهایم.
بنابراین صرفنظر از ترفندهای جناحهای مقابل که بیشتر به یک بازی سیاسی، تاکتیک و فریب میماند، جناح اصولگرا باید با برداشت صحیح و واقعی از قدرت حریف و درک صحیح از واژه اصولگرایی و مبنای ارزشی آن در رفتار خود تجدیدنظر کرده و با مشخص ساختن اهداف بلندمدت و نه مقطعی و صرف نظراز رفتارهای دمغنیمتی به اتحاد درونی بپردازند.
تاریخ انتشار: ۲ اردیبهشت ۱۳۸۶ - ۱۷:۴۸
دکتر محمد خوشچهره: اگرچه منافع و مصالح مشترک و در عین حال تعریف درست از جهتگیریها و منافع میتواند در حوزه نظری زمینه اتحاد جریانهای سیاسی را فراهم آورد اما درک عملی از این منافع و مصالح بهمراتب مهمتر از اتحاد برمبنای اشتراک لفظی است.