در این سرمقاله که روز چهارشنبه نهم اسفند در این روزنامه منتشر شده آمده است:
شاید دست اندرکاران بخش اطلاع رسانی دولت و خود مقامات دولتی از واقعهای که شنبه شب این هفته برای گفتگوی تلویزیونی رئیسجمهور پیش آمد ناراضی باشند و اصولاً از اینکه گفتگوی همیشگی رئیسجمهور را با پذیرفتن چند خبرنگار از حالت یکطرفه و غیرواقعی به یک گفتگوی واقعی تبدیل کردهاند، چندان خرسند نباشند، آنها خوب است این واقعیت را بپذیرند که گفتگوی واقعی به نفع کشور و حتی به نفع خود رئیسجمهور و دولتمردان است.
پدیده بیمانند یا لااقل کم نظیری در جامعه انقلاب کرده ما ایرانیان رخ داده و اکنون بیش از سه دهه است که بدون تغییر و تجدیدنظر ادامه دارد که قابل دوام نیست و همین حالا هم بسیار بیش از اندازه عمر کرده است. این پدیده، اظهارنظر کردنهای یکطرفه مسئولان و مستمع دائمی بودن مردم است. قبل از انقلاب، سخنرانیهای انقلابیون معمولاً به همین صورت بود. آنها سخنران بودند و مردم مستمع. وقتی انقلاب پیروز شد، همین رویه ادامه پیدا کرد درحالی که سخنرانان قبل از انقلاب، حالا دولتمردان نظام جمهوری اسلامی شده بودند و دیگر زمان آن بود که جای خود را با مردم عوض کنند یعنی اجازه بدهند مردم سخن بگویند و خودشان مستمع باشند تا از نقصها، کم کاریها، کوتاهیها، اشتباهات، انحرافات و همچنین اقدامات صحیح و مثبت و نقاط قوت عملکردهای خود از زبان مردم مطلع شوند. قطعاً مردم بهترین افرادی هستند که میتوانند درباره عملکردهای مسئولین اظهارنظر کنند و با واقع بینی، انصاف و دور از هرگونه حب و بغض درباره نقاط ضعف و قوت اظهارنظر نمایند. این قاعده، شامل تمام کسانی که به نحوی مسئولیت یا مسئولیتهائی در نظام حکومتی برعهده دارند میشود اما بیش از همه متوجه مسئولین اجرائی است.
کسانی که عهدهدار مسئولیتهای اجرائی هستند، به دو دلیل به اظهارنظرهای انتقادی مردم نیازمندند، یکی اینکه به اجرا در آوردن قانون همواره انسان را در معرض خطا و اشتباه قرار میدهد و دوم اینکه مسئولان اجرائی همواره با مردم سروکار دارند و باید میزان رضایتمندی مردم از عملکرد خود را معیار درستی یا نادرستی کار خود بدانند. این درست است که مردم هم در مواردی دچار اشتباه میشوند ولی وجدان عمومی را نمیتوان خطا کار دانست. آنچه حاصل جمع بندی نظرهای مردمی است، اگر بدون دخل و تصرف و عاری از اغراض سیاسی و قدرت طلبانه و سودجویانه به دست آید قطعاً قابل اعتماد و اتکاء خواهد بود. بنابر این، بهترین وسیله برای سنجش درستی یا نادرستی عملکرد مسئولین اجرائی کشور، نقطه نظرهای مردمی یا به عبارت روشن تر، قضاوت مردم است.
از آنجا که آحاد مردم امکان دسترسی به مسئولین را ندارند و یا فرصت رساندن نظر و انتقاد خود به مسئولین برای آنها فراهم نیست، رسانهها یکی از وسائلی هستند که نقش برقرار ساختن رابطه میان مردم و مسئولین را برعهده دارند. به همین دلیل است که به روزنامهها و رادیو و تلویزیون عنوان "رسانه" دادهاند و عنوان دیگر آنها "وسائل ارتباط جمعی" است. مفهوم این دو عنوان اینست که این امکانات، وظیفه رساندن اخبار، انتقادات، پیشنهادها، گزارشها و سایر مطالب به سمع و نظر مردم و از مردم به مسئولین را برعهده دارند و وسیلهای برای تبادل اخبار، اطلاعات و نقطه نظرها میان مردم و مسئولین هستند. بدین ترتیب، رسانهها کار مردم و مسئولین را برای مطلع شدن از عملکردها و نقطه نظرهای همدیگر آسان میکنند و البته این بدان معنی نیست که مسئولان در مواقع مقتضی خودشان مستقیماً با مردم ارتباط برقرار نکنند. مفهوم ارتباط مستقیم مسئولین با مردم اینست که به میان مردم بروند و چهره به چهره و بدون واسطه از آنها بشنوند و به آنها توضیح بدهند. اگر چنین امکانی برای همیشه فراهم نیست، راه دیگر اینست که مسئولان از رسانهها برای ایفای این نقش استفاده کنند، بدین صورت که اصحاب رسانه، حرف مردم را به مسئولین منتقل کنند و توضیح مسئولین را به اطلاع مردم برسانند. این، روشی است که در جهان امروز متداول است و البته نوع قدیمی و سنتی آن همان کاری است که راویان اخبار و احادیث و رویدادهای تاریخی در قرون متمادی برعهده داشتند و امروز میراث گرانبهائی از این رهگذر برای ملتها و پیروان ادیان و مکتبها برجای مانده است.
گفتگوی واقعی تلویزیونی رئیسجمهور و هر مسئول دیگری با مردم درصورتی شکل میگیرد که از این مجرا عبور کند. اینکه آقای رئیسجمهور به تنهائی در برابر دوربین تلویزیون قرار بگیرد و سخن بگوید، حق قانونی هر رئیس جمهوری است اما نباید نام آن را گفتگو بامردم گذاشت. این فقط یک سخنرانی است و اگر اصراری بر این باشد که نام گفتگو بر آن گذاشته شود باید با کلمه یکطرفه همراه باشد. برای فرار از عنوان "یکطرفه" نمیتوان یک خبرنگار که کارش فقط تصدیق اظهارات رئیسجمهور باشد و سؤالها را نیز منطبق با خواست و میل وی تنظیم و مطرح کند در نظر گرفت و کنار وی نشاند. حتی وجود چند خبرنگار با این ویژگیها هم نمیتواند عنوان گفتگو را تأمین کند یا یکطرفه بودن را منتفی نماید. عنوان گفتگوی واقعی فقط هنگامی محقق خواهد شد که خبرنگار یا خبرنگاران با آزادی کامل و به اختیار خود، مشکلات و انتقادات مردم را مطرح کنند و آقای رئیسجمهور نیز به آنها پاسخ بدهد.
این روش، که قرار بود در گفتگوی شنبه شب این هفته به اجرا درآید و گفتگوهای تلویزیونی آقای احمدی نژاد را از حالت یکطرفه همیشگی خارج و به یک گفتگوی واقعی تبدیل نماید، ایکاش بدون برخورد با مشکل انجام میشد. اگر چنین اتفاقی میافتاد، هم به نفع شخص رئیسجمهور بود هم دولت و هم مردم. اینکه مسئولین تلویزیون مانع پخش مستقیم سؤال و جوابهای انتقادی خبرنگاران با رئیسجمهور شدند یا مسئولین بخش رسانهای دولت، موضوعی است که درصدد قضاوت درباره آن نیستیم. آنچه مهم است اینست که روش صحیح گفتگو برای مسئولین اجرائی اینست که با سؤالهای واقعی و انتقادی مواجه شوند تا هم خودشان از آنچه در اذهان عموم مردم وجود دارد آگاهی یابند، هم مردم امکان رساندن انتقادهایشان را به گوش مسئولین پیدا کنند و هم رسانهها به وظیفه واقعی خود عمل نمایند و اصحاب رسانه به ابزارهای تشریفاتی تبدیل نشوند. در چنین وضعیتی، مسئولان نیز اگر میتوانند مردم را با توضیحات خود قانع میکنند و اگر نمیتوانند درصدد تصحیح عملکرد خود بر میآیند.
آنچه از مجموع این فرآیند به دست میآید، اطلاع رسانی واقعی است که با اطلاع رسانی فرمایشی تفاوت زیادی دارد. بنابر این، هیچکس نباید از آنچه بر سر گفتگوی تلویزیونی شنبه شب رئیسجمهور آمد ناراضی و ناخرسند باشد، بلکه همه باید تلاش کنند از این واقعه فرصتی بسازند برای فرار از اطلاع رسانی فرمایشی و رسیدن به اطلاع رسانی واقعی.