البته این درام حادثهپرداز سیاسی آنقدر دچار ضعف بود که برخی فکر میکردند در حضور فیلمهایی چون «لینکلن»( استیون اسپیلبرگ)، «زندگی پای»(آنگلی) و «30دقیقه بامداد»(کاترین بیگلو) ساخته پیشپاافتاده بنافلک بختی برای موفقیت ندارد ولی در نهایت، شوخی، جدی شد و اعضای آکادمی، اسکار را به جای سینما به سیاست اهدا کردند.
امسال سه فیلم «لینکلن» استیون اسپیلبرگ،«سی دقیقه بامداد »کاترین بیگلو و «آرگو» بن افلک با محور سیاست در اسکار حاضر بودند و در نهایت این «آرگو» بود که توانست اسکار بهترین فیلم را از آن خود کند؛ اتفاقی که باعث شد بسیاری از عملکرد آکادمی اسکار متعجب شوند. فیلمی تاریخی- سیاسی که فرار ششدیپلمات آمریکایی را از ایران به تصویر کشیده و برای گنجاندن عنصر جذابیت، تاریخ را نیز مورد تحریف قرار داده و به سیاهنمایی پرداخته. برخی فیلمسازان ایرانی نیز از انتخاب «آرگو» ساخته بن افلک به عنوان بهترین فیلم اسکار 2013 شگفت زده شده و این انتخاب را خارج از اصول آکادمی اسکار دانستند.
عدهای معتقدند «آرگو» فیلمی سیاسی نیست و تنها از یک رویداد سیاسی بهرهگرفته و دلیل انتخابش نداشتن رقبای چشمگیر است. این در حالی است که برخی دیگر دریافت اسکار «آرگو» را به پای سیاستزدگی گذاشته و مبتنی بر منافع آمریکا میدانند. با این حال «آرگو» توانست برای مدتی کنجکاویبرانگیز باشد و توجه عوام را به خود معطوف کند. این فیلم با نگاهی مقطعی و به دور از واقعیت به ماجرای تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و کسب جوایز مختلفی چون بهترین فیلم، بهترین تدوین و بهترین فیلمنامه اقتباسی اسکار و همچنین بهترین کارگردانی و بهترین فیلم درام گلدنگلوب عنوان سیاسیترین فیلم اسکاری را به خود اختصاص داد. هر چند بن افلک، کارگردان آن گفته که هدفش ساخت فیلم سیاسی نبوده. بنا به گفته رضا درستکار ساخت آثاری علیه ایران با فیلمهایی چون «بدون دخترم هرگز» و «300» آغاز شد و «آرگو» نیز به عنوان فیلمی تحریف شده، قهرمانپرور و ضدایرانی دنبالهروی این جریان است. درستکار میگوید چرا اراده و انگیزهای میان فیلمسازان و مسئولان سینمایی ایران نیست تا بتوانند جوابی برای «آرگو» داشته باشند؟ او معتقد است زیرساختهای سینمایی کشورمان باید تقویت شوند و همانطور که آنها لشکرشان را مجهز کردهاند ما نیز مجهز شویم. وی «آرگو» را فیلمی غیرهنری میداند و میگوید مانند دیگر فیلمهای ضدایرانی از یادها خواهد رفت؛ چرا که این فیلم برای فروش ساخته شده و اهدای جایزه اسکار به آن از روی احساس بوده و نه به لحاظ هنری.
همچنین اصغر فرهادی که سال گذشته در مراسم اسکار حضور داشت و جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان را برای ایران به ارمغان آورد و با شرایط و ضوابط حاکم بر فضای اسکار آشناست معتقد است که علت انتخاب «آرگو» توسط آکادمی اسکار پرفروش بودن آن است؛ چرا که فیلمی است قهرمانپردازانه و بدون پیچیدگی که باعث ایجاد هیجان در تماشاگران میشود. او میگوید علت عدم انتخاب بن افلک در میان نامزدهای بهترین کارگردانی این است که رأیدهندگان در بخش بهترین کارگردانی که اکثرا هم کارگردان هستند به مخاطبان و پرفروش بودن «آرگو» توجهی نکرده و بدون در نظر گرفتن شرایط رأی دادهاند.
در اینکه «آرگو» فیلمی اغراقآمیز است و به اکثر ماجراهای آن تب و تاب داده شده جای تردیدی وجود ندارد اما به گفته اصغر فرهادی این سیاهنمایی و نشاندادن چهره خشن ایرانیان در زمان اشغال سفارت آمریکا تصویری است تلخ که در اذهان میماند، هرچند که فیلم متوسط «آرگو» فراموش خواهد شد. به گفته فرهادی جذابیت «آرگو» برای تماشاگران غیرایرانی ایده جدید و جالب آن است؛ ایده فراری دادن چند کارمند سفارت آمریکا در پوشش یک گروه فیلمسازی.
برخی میگویند اهدای جایزه بهترین فیلم به «آرگو» توسط آکادمی اسکار قابل پیشبینی بود، چرا که اکثر جشنوارههای سینمایی منافع کشورشان را در نظر میگیرند. برنده اسکار امسال که فیلمی است اصطلاحا اقتباسی با درشت نمایی بن افلک سبب شد که جیمی کارتر که در آن مقطع از فیلم ریاست جمهوری آمریکا را عهدهدار بوده نسبت به این تحریف اعتراض کند. او گفته در فیلم به نقش سازمان سیا بیش از حد پرداخته شده، در حالی که وظیفه اصلی برای فرار دیپلماتها برعهده سفارت کانادا بود. محتوای فیلم افلک و برجستهسازی سازمان سیا در نجات دیپلماتهای آمریکایی باعث شده تا این شائبه ایجاد شود که «آرگو» فیلمی سیاسی است و به سفارش سازمان سیا ساخته شده. معرفی بهترین فیلم اسکار توسط میشل اوباما هم به این تفکرات دامن زد. همایون اسعدیان میگوید که هالیوود به اصول آمریکا پایبند است. همچنین وی این فیلم را تبلیغاتی و سیاسی میداند که نمیتواند ماندگار شود. اسعدیان معتقد است جوی که پیرامون این فیلم شکل گرفت به بزرگنمایی و مهم بودن این فیلم افزود.
اسکارهای سیاسی
1949: همه مردان شاه
«همه مردان شاه» براساس زندگی واقعی فرماندار پوپولیست و خودمحور ایالت لوییزیانا که در سال1935 ترور شد جلوی دوربین رفت و در سال اکرانش این صراحت بیان و نزدیکیاش به واقعیت بود که باعث شد نظرها را به خود جلب کند. رابر راسن کارگردان همه مردان شاه که بعدها فیلم درخشان «بیلیارد باز» را خلق کرد در این فیلم کوشید در نمایش واقعگرایانه چهره سیاستمداران چیزی کم نگذارد و آنچه باعث موفقیتش در اسکار شد همین مایه پررنگ سیاسیاش بود. لحن افشاگرایانه فیلم، دل اعضای آکادمی را برد و علاوه بر اسکار بهترین فیلم جوایز بازیگر نقش اول مرد و بازیگر نقش مکمل زن هم به همه مردان شاه رسید؛ آن هم در سالی که شاهکارهایی مثل «مرد سوم» (کارول رید)، «دختری با روبان زرد» (جان فورد) و «التهاب شدید»(رائول والش) ساخته شده بودند. سال2006 استیون زیلیان همه مردان شاه را با بازی شانپن بازسازی کرد که نسبت به فیلم راسن اثر موفقتری بود ولی توفیقی در اسکار به دست نیاورد.
1954: در بارانداز
در سالی که شاهکارهایی چون «جانی گیتار» (نیکلاس ری)، «پنجره عقبی» و «حرفام را به نشانه قتل بگیر» (آلفرد هیچکاک) و «وراکروز» (رابرت آلدریچ) ساخته شده بودند اسکار بهترین فیلم (به علاوه اسکارهای کارگردانی، بازیگر نقش اول مرد و بازیگر نقش مکمل زن) به فیلم «در بارانداز» (الیا کازان) رسید که با وجود ارزشهای سینماییاش فیلمی در تایید خیانت و آدمفروشی بود. کازان که در ماجرای مککارتیسم به رفقای چپ خود خیانت کرده بود در فیلم در بارانداز نگاهی کاملا انتقادی به فعالیتهای اتحادیههای کارگری داشت. اتحادیه کارگران باراندازهای نیویورک زیرنظر یک باند تبهکار اداره میشود و در انتهای فیلم مارلون براندو اعضای اتحادیه را به پلیس لو میدهد و باند تبهکاران متلاشی میشود. در بارانداز اجرای سینمایی درجه یکی دارد ولی دلیل اصلی توجه اعضای آکادمی به آن مضمون ضدچپ آن بود. کازان که در آن دوران زیر فشار فراوانی قرار داشت با در بارانداز هم تخلیه روانی شد، هم به توجیه فروختن رفقایش پرداخت و هم اسکار گرفت!
1982: گاندی
در حضور فیلمهای درخشانی چون «بلید رانر»(ریدلی اسکات) و «سلطان کمدی»(مارتین اسکورسیزی) فیلم سیاسی خوشساختی مانند «گمشده»(کنستانتین کوستا گاوراس) و اثر جریانساز و مهمی چون «ئیتی، موجود ماورای زمینی»(استیون اسپیلبرگ) آکادمی در یک بدسلیقگی مثالزدنی اسکار بهترین فیلم را به اثر سطحی و عوامانهای چون «گاندی» (ریچارد آتنبرو) اهدا کرد. مهمترین ویژگی فیلم، بازی بنکینگزلی در نقش مهاتما گاندی است که در چهرهپردازی موفق فیلم شبیه اسطوره هندوستان از کار درآمده است. فیلم در قالب اثری پرهزینه و حماسی با زمانی طولانی جزئیاتی از زندگی و مبارزات سیاسی گاندی را به تصویر میکشد ولی در این روایت نشانی از ذوق و سلیقه سینمایی به چشم نمیخورد. گاندی یکی از ضعیفترین فیلمهای تاریخ برگزاری اسکار است که موفق به دریافت جایزه بهترین اثر سینمایی سال شده است؛ فیلمی که در گذر زمان به سرعت به فراموشی سپرده شد.
1993: فهرست شیندلر
استیون اسپیلبرگ که تقریبا هیچ وقت مورد توجه اعضای آکادمی قرار نمیگرفت و به عنوان یک سرگرمیساز جدی گرفته نمیشد با فیلمی که هیچ ارتباطی با ساختههای قبلیاش نداشت ناگهان به فیلمساز مورد علاقه آکادمی مبدل شد. در اینکه اسپیلبرگ فیلمسازی تواناست هیچ تردیدی وجود ندارد ولی در دهه80 که او موفقترین کارگردان هالیوود بود آکادمی اعتنایی به آثار مهم و جریانسازش نکرد و در اوایل دهه90 ساختن فیلمی کاملا سیاسی باعث شد تا ناگهان اسپیلبرگ هم برای اسکار مهم شود. فهرست شیندلر که با مضمون مظلومنمایی یهودیان در زمان جنگ جهانی دوم ساخته شد. فهرست شیندلر علاوه بر اسکار بهترین فیلم، اسکارهای کارگردانی، فیلمبرداری، فیلمنامه اقتباسی و موسیقی متن را هم برد تا جز جوایز بازیگری تمام اسکارهای اصلی را دریافت کرده باشد. آن هم در سالی که «پیانو» (جین کمپیون)، «برشهای کوتاه» (رابرت آلتمن)، «عصر معصومیت» (مارتین اسکورسیزی)، «به نام پدر» (جیم شرایدان) و «بقایای روز» (جیمز آیوری) ساخته شده بودند.