فیلم ضمن نمایش سیاه- خاکستری به این معضل اجتماعی تنها در یک قالب کلیشهای نپرداخته، بلکه نشانهها و علائم اصلی و فرعی بیماری وابستگی به مواد مخدر رابا طرح روابط بین فرد بیمار با خانواده به تصویر کشیده شده است.به عبارتسادهتر:
- در ابتدا اعتیاد به عنوان یک بیماری برای فرد معتاد با ویژگیهای رفتاری آن مدنظر است.
- نشانههای بیماری وابستگی ناسالم در روابط خانوادگی دیده میشود و تصویر از یک جامعه که روابط سالمی در آن حاکم نیست.موضوع این مقاله نقد فیلم خونبازی نیست بلکه اشاره به نشانهها و علائم بیماری وابستگی به مواد مخدر و تاکید بر اهمیت نقش «خانواده» در این زمینه به بهانه نمایش این فیلم است.
«خون بازی» در فرهنگ معتادان! یعنی تزریق به واسطه یک سوزن مشترک که معتادان آن را به نوعی جزو مرام گروه خود به شمار میآورند.
واقعیت این است که شیوه تزریق برای یک بیمار وابسته به مواد مخدر دردناکترین نوع مصرف بشمار میرود. آنچه در این زمینه از اهمیت خاص برخوردار است، پردازش به شخصیت معتاد و ویژگیهای رفتاری او همراه با بالا رفتن سطح اطلاعات خانوادهها از این خصوصیات است که میتواند یک عامل مهم در برابر روند پیشرفت اعتیاد باشد.
پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است؛ آیا تلاشهای رسانههای صوتی و تصویری و سازمانهای مسئول در ترسیم چهره اعتیاد تاکنون توانسته سطح کیفی اطلاعات مردم را در این زمینه بالا ببرد؟ شاید باید گفت «بله».
اما اگر چنین است چرا در جامعه کنونی جوانان ما به سمت مصرف مواد جدید با الگوهای مصرفی جدید حرکت کردهاند. منظور کم ارزش جلوه دادن فعالیتهای انجام شده در زمینه پیشگیری از اعتیاد نیست، اما ضروری است هر چند وقت یکبار خود را نقد کنیم. به راستی، چگونه باید در این زمینه آگاهی و اطلاعات مردم ارتقاء یابد؟
در جایی که ما همه روزه شاهد تیزرهای تبلیغاتی جذاب از رادیو و تلویزیون برای بازار فروش کالاهای تجاری مختلف هستیم، سیستم اعتیاد بدون هیچگونه آگهی و تبلیغاتی بسیار ظریف کار خود را با مهارت و زیرکی انجام میدهد؛ از به کار گماردن کودکان در نقش واسطهگری در خرید و فروش و حمل مواد مخدر گرفته تا آلوده کردن آنان به مصرف برای رسیدن به مقصود خود یعنی تجارت!
در قبال سیستم اعتیاد، سیستم ضد اعتیاد که پیش از این از آنها با عنوان سازمانها و ارگانهای ذیصلاح در امر اعتیاد نام برده شد تاکنون چه برنامه و استراتژیهایی به کار گرفتهاند تا به هدف کلی خود یعنی پیشگیری از وابستگی به مصرف مواد مخدر در جامعه دست یابند، فعالیتهای پراکنده، موازی و بعضاً متعارض سازمانهایی نظیر ستاد مبارزه با مواد مخدر، دفاتر پیشگیری از اعتیاد سازمان بهزیستی، وزارت بهداشت، نیروی انتظامی، آموزش و پرورش و... موجب شده سیستم اعتیاد مفرهای بسیاری را برای توسعه دامنه فعالیت خود و در نتیجه گسترش دام اعتیاد بیابد. به همین دلیل ایجاد یک شبکه قدرتمند و پویا با حضور سازمانها و ارگانها و نهادهای دولتی و همراهی مردم از هر طبقه اجتماعی میتواند میزان فعالیت را از سیستم اعتیاد بگیرد.
اما پس از چنین انسجامی در برنامهها و سیاستهای دستگاههای مسئول همچنان که اشاره شد ارتقای سطح آگاهی و اطلاعات جامعه تنها کلید مبارزه است که به واسطه آموزش امکانپذیر است. اصلیترین فعالیت آموزشی باید از سوی خانوادهها صورت بگیرد. بهطور قطع و یقین بیماری اعتیاد از نوع ارتباط فرد وابسته به مواد مخدر با خانوادهاش تأثیر میپذیرد.
در فیلم خون بازی نیز، مادر سارا (بیتا فرهی) به دلیل بیماری «هم وابستگی» به شکل بیمارگونه پذیرای رفتارهای دخترش بود مثل رفتوآمدهای خودسرانه او و عدم قطع ارتباط با دوستان مصرف کننده مواد. سارا به عنوان یک معتاد نیز توانسته بود با بزرگ نمایی نقاط منفی مادر به خاطر جدایی از پدر و نیز تأکید بر نقطه ضعف عاطفی وی با تسلط بر احساسات مادر او را وادارد تا با او همراه شود.
بیمار وابسته به مواد مخدر خانواده را به سمت باجگیری عاطفی سوق میدهد. در این مرحله شناخت صحیح خانواده از معتاد، شخصیت و ویژگیهای رفتاری او بسیار مؤثر است. در مرحله دوم میبایست مسئولیت بیماری از جانب خانواده بر دوش بیمار گذاشته شود بهطوری که بیمار بپذیرد که تنها و تنها خود اوست که میتواند به خودش کمک کند و آنها فقط همراه وی خواهند بود. مراحل تغییر روند در رفتار بیمار وابسته به مواد مخدر عبارت است از:
- ایجاد تغییر در باورهای شناختی
- ایجاد تغییر در نگرش خانواده (همدلی و مشارکت)
- ایجاد تغییر در رفتار (از وابستگی ناسالم به سمت وابستگی سالم)
خانواده اگر در مرحله انکار باشد یعنی مثل خود معتاد، بیماری فرزندش را انکار میکند و قبول ندارد فرزند او معتاد است. آنان اغلب این جملات را به کار میبرند، فرزند من معتاد نیست، اصلاً در خانواده من معتادی وجود ندارد، ما دارای تحصیلات عالیه و... هستیم فرزند من هرگز معتاد نمیشود... ما با دیگران فرق داریم!
متأسفانه این طرز فکر و نگاه نشأت گرفته از همان تفکرات معتادگونه است که به آن انکار واقعیت گفته میشود! با این نتیجهگیری که اعتیاد یک بیماری خانوادگی است و البته بیماری که با ویژگی همهگیر بودنش، نمیتوان از آن مصون ماند!پس لازم است در گام اول با قبول و پذیرش بیماری و مسئولیت یک فرد از این جامعه حداقل در بالا بردن سطح آگاهی و اطلاعات خود فعال باشیم و با شناخت هر چه بیشتر از این بیماری راهکارهای پیشگیری آن را بدانیم.
سازمانها و ارگانهای مسئول دولتی نیز با بهکارگیری قوانینی سختگیرانه میتوانند در این فرآیند کمک بسزایی کنند. چرا که اعتیاد به افکار روشنفکرانه یا سنتی ارتباطی ندارد بلکه این تنها ماده مصرفی است که تفاوتها را به شباهت آن هم به شکل اعتیاد بدل میسازد!
خانوادهها با عدم یادگیری مهارتهای حل مسئله، قدرت، تصمیمگیری و کنترل بر احساسات و هیجانات خود میتوانند تفاوت پررنگی را در زمان قطع مصرف در افراد وابسته به مواد ایجاد کنند.
«سارا» به عنوان یک فرد معتاد در فیلم خون بازی محصول یک خانواده از هم گسسته با حضور یک پدر الکلی و بیمار و مادر وابسته ناسالم است. آنچه میتواند خانواده را امیدوار به ترک فرزند بیمار خود در قطع مصرف مواد مخدر و ماندگاری در ترک اعتیاد نماید، در 4 مرحله اتفاق میافتد!
1 - آمادگی و شروع به اقدام برای ترک
2 - اقدام فعالانه برای ترک
3 - تقویت فعالیتهای مثبت و جایگزین به جای مصرف مواد
4 - پیشگیری از مصرف دوباره
متأسفانه بسیاری از خانوادهها، با تصور این که ازدواج فرزندان، خرید خودرو، موبایل و یا در اختیار قراردادن سرمایه برای کسب و یا در صورت تأهل، تشویق آنها برای بچهدار شدن و... میتواند مؤثر در ترک مصرف مواد و یا قطع آن باشد.
آنها تصور میکنند مشوقهای بیرونی و مادی قادر نیست انگیزهها و اراده درونی فرد را برانگیزد این در حالی است که قطع مصرف مواد و مقابله با آن تنها باید از درون خود بیمار شکل بگیرد و به عمل مقتدرانه تبدیل شود. در این میان خانوادهها نیز با آموزش در این مسیر دشوار همراه بیمار خواهند شد.