با اینکه خبر غافلگیرکننده‌ای نبود اما به هر حال یک شوک وارد کرد. جو داخل کمیته اجرایی فدراسیون فوتبال شرق آسیا یکباره آنقدر سنگین شد که هیچ‌کس انتظارش را هم نداشت.

 دلیل آن هم خبر کناره‌گیری ژانگ ژیلونگ، رئیس موقت فعلی کنفدراسیون فوتبال آسیا از انتخابات پیش رو بود. لین ژیاهوا نایب‌رئیس فدراسیون فوتبال چین، با اعلام این خبر، تمام امیدهای شرق آسیا را برای بازپس‌گیری صندلی ریاست کنفدراسیون فوتبال آسیا نقش بر آب کرد. بعد از این خبر تکان‌دهنده، همه نگاه‌ها به کوزو تاشیما عضو کمیته اجرایی کنفدراسیون فوتبال آسیا خیره شد اما فدراسیون فوتبال ژاپن هم اعلام کرد که تاشیما هم برای ریاست کنفدراسیون اقدامی نخواهد کرد تا امیدهای چشم‌بادامی‌ها برای دیدن یک رئیس از شرق قاره در کنفدراسیون فوتبال آسیا باز هم به آینده موکول شود. آنها از دهه50 هیچ رئیسی در این کنفدراسیون ندارند. واقعا تعجب‌‌آور هم هست. چین، ژاپن و کره‌جنوبی 1/5 میلیارد جمعیت دارند و وضعیت اقتصادی آنها در قاره‌کهن ممتازاست. شرق آسیا از مدت‌ها پیش مسئول تمام افتخارهای بزرگی است که این قاره داشته است. لیگ‌های این کشورها بهترین لیگ‌ها هستند. باشگاه‌هایشان در لیگ قهرمانان حکمرانی می‌کنند، تیم‌های ملی این کشورها در صحنه‌های جهانی می‌درخشند و بازیکنانشان در لیگ‌ها و تیم‌های بزرگ جهان بازی می‌کنند. برای بسیاری از جهان، فوتبال شرق آسیا تمام فوتبال آسیاست. با این حال با وجود تمام دستاوردهایی که شرق آسیا در زمین فوتبال داشته است، در زمین سیاست فوتبال، برتری با غرب آسیاست.

در ماه دسامبر 2012 شرقی‌ها قاطعانه می‌خواستند اجازه ندهند این اتفاق تکرار شود. در دهمین سالگرد افتتاح کنفدراسیون فوتبال شرق آسیا، سه کشور قدرتمند تصمیم گرفتند که از نامزدی ژانگ حمایت کنند؛ حتی کره‌شمالی هم از این حرکت حمایت کرد. ژانگ از نظر آنها بهترین گزینه بود چون بیشترین شانس را داشت و کشورهای بزرگ شرق آسیا هم قاطعانه از او حمایت می‌کردند. همه می‌دانستند که او عروسکی است که کشورهای بزرگ شرق آسیا خواهند گرداند و شکی در شانس بالایش در موفقیت نداشتند. اما همه‌‌چیز یکباره به همان سکوتی گرفتار شد که در کمیته اجرایی فدراسیون فوتبال شرق آسیا دامن این قسمت بزرگ از قاره بزرگ را گرفت.

تمام انرژی‌ای که قرار بود برای انتخابات صرف شود، برای طرح تئوری‌هایی که کناره‌گیری ژانگ را توجیه می‌کرد به‌کار گرفته شد. شاید ژانگ متوجه شده بود که شانس زیادی برای برنده شدن ندارد، شاید هم از اینکه دیگر سمت‌هایش را وقتی که در انتخابات برنده نشود از دست بدهد ترسیده بود یا شاید هم خیلی راحت تصمیم گرفته بود خود را درگیر یک رقابت تمام عیار نکند. البته محتمل‌ترین شایعه این است که ژانگ به‌خاطر اعمال نفوذ کمیته ملی المپیک چین از کاندیداتوری انصراف داده است.

گفته می‌شود که شیخ احمدالفهدالاحمدآل صباح، رئیس کویتی شورای المپیک آسیا از کمیته ملی المپیک چین خواسته است تا ژانگ را مجاب کنند که به نفع نامزدهای غرب آسیا از انتخابات کنار بکشد. شیخ احمد از شیخ سلمان حمایت می‌کند؛ یکی از چهار کاندیدای انتخابات کنفدراسیون فوتبال آسیا و یکی از سه کاندیدایی که از غرب آسیا هستند. این نامزد بحرینی، قدرت زیادی در فوتبال آسیا دارد و هرچه که در آسیا قدرت بیشتری داشته باشید، شانس بیشتری هم برای هر کاری دارد. او در سال2009 و با پیروزی برابر محمد‌بن‌همام، رئیس پیشین کنفدراسیون فوتبال آسیا برای انتخاب در کمیته اجرایی فیفا، نشان داد که می‌تواند برای خودش رأی جمع کند، به‌خصوص اینکه تعدادی از رای‌ها از شرق و جنوب شرقی آسیا بودند. او از همین حالا خود را برای انتخابات آماده کرده و از سئول و توکیو هم دیدن کرده است. همین که او به پکن و همینطور هنگ‌‌کنگ و ماکائو که توابع اقماری چین هستند سفر نکرده این تئوری را تقویت می‌کند که او از طریق دوست کویتی‌اش رای‌های این کشورها را دارد. شاید انقلاب در بحرین و دستگیری بازیکنان تیم ملی این کشور در آوریل سال2011 برای سلمان که عضو خانواده سلطنتی است کمی نگران‌کننده باشد. البته فدراسیون‌هایی که در غرب آسیا نیستند، شاید چندان به این مسئله توجه نکنند.

در غرب آسیا، یوسف السرکال، رئیس فدراسیون فوتبال امارات هم به‌دنبال حمایت می‌گردد. او که یکی از متحدان بن همام بوده، از این همکاری در گذشته کاملا راضی است و پیش از اینکه به شرق آسیا برود، به فکر جذب حمایت کشورهای این سوی آسیاست.

دکتر حافظ المدلج، نامزد عربستانی هم می‌تواند به جمع‌آوری آرا امیدوار باشد. او کارهای اساسی زیادی باید انجام بدهد و برخی منابع نزدیک به کنفدراسیون فوتبال آسیا گفته‌اند که تلاش فعلی او، سرآغاز برنامه بلندپروازانه‌ای است که برای آینده‌اش دارد. رابطه بین عربستان و بحرین از خیلی جهات نزدیک به هم است و اگر شرایط نیاز داشته باشد، منامه به ریاض راه خواهد داد. البته به‌نظر می‌رسد شرایط اینجا اینطور نیست. شیخ سلمان تنها در شرایطی به نفع ‌المدلج کنار خواهد کشید که مطمئن باشد شانسی برای برنده‌شدن ندارد و فعلا که شرایط اینطور نیست.

او‌ ماه مارس، درباره شانس انتخاب‌شدنش گفته بود: «در سال2009 من گفتم که شانس50-50 دارم و درست هم می‌گفتم. در این انتخابات اما اوضاع خوب پیش می‌رود. من فکر می‌کنم حالا 70 تا 80 درصد شانس دارم». و ووراوی ماکودی چطور؟ رئیس پرحاشیه فدراسیون فوتبال تایلند و عضو کمیته اجرایی فیفا چیز زیادی برای از دست‌دادن ندارد و اینکه تنها نامزدی است که خارج از غرب آسیا قرار دارد، موقعیت خوبی برای او ایجاد می‌کند. البته اینکه او به واسطه نسبت جغرافیایی می‌تواند از شرق و جنوب شرق آسیا رأی جمع کند درست نیست؛ اتهام‌های فساد کارها را خراب کرده‌ است.بعد از ماجراهای زیادی که فوتبال آسیا در سال‌های گذشته در رابطه با تبانی و فساد داشته است، فوتبال این قاره بیشتر از هر چیزی به اتحاد نیاز دارد که البته فعلا غیرممکن به‌نظر می‌رسد. تنها چیزی که الان مطرح است، توافق‌هایی است که پشت درهای بسته انجام می‌شود و قول‌هایی است که به همدیگر داده می‌شود. آنوقت است که سیاست به جای فوتبال مطرح می‌شود و همه می‌دانند که شرق آسیا تنها در دومی برتر است.