ایدههای بکر
1. به راستی که معلمها آفریده شدهاند برای سرکار رفتن.
به غیر از این موجود بیگناه چهکسی در دسترس ما دانشآموزهاست؟ چهقدر بامزه میشود وقتی معلم از هدف غایی و شوخ ما یک ایدهی بکر میسازد و به بقیه معرفی میکند. واقعاً معلمها چرا همهچیز را اینقدر پیچیده میبینند؟ فقط کافی است کمی دقیقتر به اطرافشان نگاه کنند تا پی به نیت شوم ما ببرند. وچه کاری بامزهتر از این؟
پس ذهنتان را به امان خدا رها نکنید. بنشینید و فکر کنید. ببینید تا بهحال کدام کار بوده که با معلم نگونبخت نکردهاید. سال نو، شوخیهای نو، سرکاریهای نو...
این شما و این مدرسه. بروید و لذت ببرید.
2. این یکی که دیگر پرسیدن ندارد. هدفش هم نه فقط معلم و ناظم و...که همهی بچههای مدرسه است.
اصلاً دلقکها متعلق به همهی مردمند نه فقط یک قشر خاص.
خب دلقکبازی جدید چی در چنته دارید؟ مسلماً در این 18 ،20 روز تعطیلات تمام کارتان خوردن و خوابیدن که نبوده؟ کمی هم دلقکبازی درآوردهاید. از میان آنها کدامشان برای کلاس و حیاط مدرسه مناسبتر است؟ لازم است که مناسبترینش را انتخاب کنید و کمی مدرسه را به هیجان بیاورید. شما دلقکها که نمیخواهید در سال نو دست خالی به مدرسه بروید. قطعاً فکرهای نابی درسر دارید. چه خوب پس ساعتتان را کوک کنیدتا صبحها خواب نمانید. هیچ چیز برای یک دلقک خطرناکتر از یک ذهن خوابآلود نیست.
باردیگر توجهها جلب!
3.در خانه خواهر یا برادر کوچک دارید؟
اصلاً نگران نباشید. این روزها روزهای شماست.
بد به حال خواهر یا برادر کوچولویتان. حداقل در این چندروز کسی آنها را تحویل نمیگیرد.
خوشحال باشید. همه توجهها به سمت شما جلب خواهد شد. این یک پیشگویی نیست. یک واقعیت است.
در این خانه چه چیزی مهمتر از اتفاقهای مدرسه شماست؟ سؤالهای تکراری: امروز معلم فیزیکت آمد؟
برنامه امتحانات خرداد را دادند؟
نمونه سؤالها را گرفتی؟
فردا همهی معلمهایت میآیند؟ همهی کلاسهایت تشکیل میشود؟
بفرمایید. این شما و این همه جلب توجه. شما موفق شدید یکبار دیگر به کانون توجه خانواده تبدیل شوید. این موفقیت را البته تمام و کمال مدیون مدرسه هستید. راستی اصلاً نگران این سؤالات کلافهکننده نباشید.آرامش خودتان را حفظ کنید و بامتانت به همهی آنها پاسخ بدهید. در کانون توجه بودن همیشه کمی کلافه کننده است. اما جوگیر نشوید و حرفهای رفتار کنید.
تارعنکبوت درسی
4. هیجان، هیجان و بازهم هیجان!
اینجا جایی است که آدرنالین خون شما بالا میرود.
10، 15 روز بیخیالی طی کردهاید و کیف و کتاب را در کمد گذاشتهاید و درش را سهقفله کردهاید. حالا چه میشود؟
همیشه معلمی وجود دارد تا در اولین روزهای بازگشت به مدرسه، دستگاه حالگیریاش را به برق بزند و بخواهد امتحان یا بهتر بگوییم انتقام بگیرد!
خب، این یعنی هیجان. وقتی بعد از روزها یللی و تللی مجبور بشویم ذهن عنکبوت بسته را بازکنیم و به سؤالهای عجیب و غریب معلم پاسخ بدهیم، هیجان صدچندان میشود و روحیهی تازهای در وجودمان دمیده میشود و تازه همه چیز هم مفت و مجانی است. مردم میروند و پولها خرج میکنند تا با چتربازی و پرش از ارتفاع آدرنالینشان را بالا ببرند!